جمعبندی
از
مسعود بهبودی
اندکی اندر باب مارکسیسم ـ لنینیسم
۱
مارکسیسم ـ لنینیسم
اولا ایده ئولوژی پرولتاریا ست.
۲
ایده ئولوژی
چیزی طبقاتی است.
ایده ئولوژی هر کس از جایگاه او در تولید مایحتاج حیاتی جامعه سرچشمه می گیرد.
۳
ایده ئولوژی پرولتاریا
مارکسیسم ـ لنینیسم است.
۴
پرولتاریا طبیعتا مارکسیستی ـ لنینیستی می اندیشد.
۵
البته طبقه حاکمه
همه آعضای جامعه را از سنین کودکی
مانی پولیزه میکند.
سلب ایده ئولوژی میکند و ایده ئولوژی خود را به خورد شان میدهد.
۶
مارکسیسم ـ لنینیسم به عنوان علم
به سه جزء زیر طبقه بندی می شود:
الف
ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی
(و تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی)
(فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی)
ب
اقتصاد سیاسی
پ
سوسیالیسم علمی
(کمونیسم علمی)
۷
فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی
پایه و اساس بی چون و چرای مارکسیسم ـ لنینیسم است
۸
حزب پرولتاریا اگر حزبی فلسفی نباشد، طویله است
اعضای حزب پرولتاریا اگر فیلسوف نباشند
یعنی اگر کل اندیش نباشند
یعنی اگر فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی
و
یا خرد کل اندیش
را
فرانگرفته باشند و از آن خود نکرده باشند
از حد گاو و خر فراتر نمی روند.
۹
به همین دلیل مارکس
توده ای شدن فلسفه را در دستور کار قرار می دهد.
۱۰
همه باید
خواه بخواهند و خواه نخواهند
فیلسوف شوند.
۱۱
برای اینکه بدون هضم و جذب فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی
نمی توان از حقیقت عینی دفاع کرد
نمیتوان حتی به تمیز حقیقت از باطل نایل آمد
در نتیجه
نمی توان از منافع پرولتاریا و توده مولد و زحمتکش و بشریت
دفاع کرد.
۱۲
تفاوت فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی با فلسفه طبقات دیگر جامعه
خصلت ماتریالیستی و دیالک تیکی آن است.
۱۳
ماتریالیسم
جهان بینی پرولتاریا
و
دیالک تیک
روش تفکر است.
۱۴
دیالک تیک فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی
دیالک تیک ماتریالیستی است
۱۵
کسب و کار ما
در این ۲۰ سال
ترجمه مفاهیم فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی
و
تمرین دیالک تیک ماتریالیستی است
۱۶
به عوض هارت و پورت و خودنمایی و فخر فروشی و چاقوکشی و جار و جنجال
بهتر است هر کس
هر روز
حداقل یک مفهوم فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی را بیاموزد
و در تحلیل هر مسئله تمرین کند
اندکی اندر باب زنان و شیادان
۱
دکتر هلاکوخان
نه از خدا خبر دارد و نه از خر و خلق و خرما.
۲
اولا
خطور چیزی به خاطر کسی
دست خود او که نیست.
۳
زنان به قول علمای عظام
ضعیفه اند
ناقص العقل اند
یک دنده و چند دندان کمتر دارند
ولی سنگ و آهن و آهک که نیستند.
۴
زنان
آدم اند
نیمه أم اند
ولی خر نیستند.
۵
آدم می تواند و حق دارد و ضمنا باید از خریت خود پشیمان باشد.
۶
پشیمانی از خریت خویش
نشانه آدمیت آدمی است.
۷
ضمنا
بهترین راه برای پرهیز از تکرار خریت است
۸
اینهم پارس مفت و مجانی و رایگان سگان برای هلاکوخانان
تأملی در جفنگی از حریفی
من بد ام و این از خوبی خوبان هست
خوبان عالم بر بد بودنم روا دارند.
حریف که روشنگری را عادت روزانه معتادان می داند.
۱
اولا روشنگری دیالک تیکی از انتقاد از خود و انتقاد از همنوع خود و جامعه خود است.
۲
ثانیا حتی از دید سعدی
حبیب هر کس باید طبیب او باشد.
۳
پیش شرط دوستی از دید سعدی
رفع عیوب همدیگر است.
۴
بسان طبیب که وظیفه اش دادن داروی تلخ برای نجات حبیب از مرض و مرگ است.
۵
ما که سگیم و نه طبیب و حبیب
این جفنگ حریف را مورد تأمل قرار می دهیم:
۶
اولا
من بد ام
و
بدی (بدیت من) از خوبی (خوبیت) خوبان است
جفنگ است.
۷
خوبی و بدی کسی
نمی تواند منشاء خارجی داشته باشد.
۸
خوبی وبدی هر کس
از خود او ست و نه از بیگانه بد و یا خوب.
۹
بگذارید مثالی برنیم:
خرافه است اگر کسی بگوید که مثلا خریت خر از آدمیت خرچران است.
۱۰
است
همان
ایز انگلیسی
است.
خر یک حیوان است.
۱۱
هست
همان
در ایز انگلیسی
است.
به معنی وجود دارد است.
در میان خران
گورخری هم هست.
یعنی وجود دارد.
۱۲
ضنا
خوبان عالم بر بد بودنم روا دارند
به لحاظ انشایی غلط و بی معنی است.
۱۳
خوبان که نمی توانند بد بودن را بر کسی روا دارند.
۱۴
شاید روا بدانند.
اگر مردم آزار باشند.
۱۵
ضمنا
خوب و بد نسبی است و چه بسا سوبژکتیو است.
۱۶
خوب از نظر حسن می تواند جیب بری باشد و از نظر حسین حاتم طائیگری باشد.
۱۷
خوبی و بدی از مفاهیم اخلاقی عهد بوق اند که با تعویض فرماسیون های جامعه بشری
تعویض می شوند.
۱۸
مثال
خست از دید اشرافیت فئودال و روحانی
صفت بدی است
۱۹
همان خست
از دید بورژوازی صفت خوبی است
فضیلتی است.
آره.
مش ترامپ
شازده هم در خریت
دستکمی از تو ندارد.
اگر به کوچه ما آمدی
الاغ بیار
اندکی اندر باب اندیشه و اندرز
۱
دعوت همنوعان به خودخواهی
اندرز بدی نیست
۲
ولی
هر آدمی و هر نبات و جانوری
از حشره تا حیوان
طبیعتا
خودخواه است.
بنابرین اندرز بیهوده است.
۳
خودخواهی (اگوئیسم)
امری بنیادی است و
دست خود آدمیان و نباتات و جانوران هم نیست.
۴
خرانی
که به خودستیزی
مثلا خودکشی
به هر دلیل
روی می آورند
سلب خرد شده اند.
۵
خریت + خردستیزی = جنون
۶
جنون
پیش شرط خودستیزی است.
۷
نکته باریکتر از مو
در رابطه با این اندرز
این است
خودخواهی غیرعریزی
و
عقلی
آسان نیست.
۸
آدم باید خودش
از دید خودش
ارزشمند باشد
صاحب هنر باشد
مثلا
دهقان و عمله و پیشه ور و معمار و نجار و غیره باشد
تا
در آیینه محصول کار خود
خود را ببیند و به خودشناسی برسد و بتواند عاشق خود باشد.
۹
در آن صورت
فقط در ان صورت
می تواند عاشق سینه چاک شخص شخیص خود باشد.
۱۰
زباله
نه، می تواند بی نیاز از این و آن باشد
و
نه،
می تواند خشنود و راضی از خود باشد
و
نه، می تواند عاشق خود باشد.
۱۱
پیش به سوی کار مادی و فکری و هنری
دیش به سوی همکاری مادی و فکری و هنری
۱۲
پیش به سوی خوداندیشی به ترفند هماندیشی با همنوع
جهت خودشناسی و خودخواهی بخردانه
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر