جمعبندی
از
مسعود بهبودی
عراجیف عیرانیان در عصر عرعر
سياست هاي ترامب نسبت به رزيم درست است
و در راستي حمايت از مردم ايران است
مشد هوشنگ
۱
مش دونالد
اگر خیلی تخفیف دهند
دیالک تیکی از باجگیر و جاکش است.
۲
جاکش و جنده و باجگیر
اصولا و اساسا
جزو لومپن پرولتاریا هستند.
۳
بسان گداها
قاچاقچی ها
جیب برها
زورگیرها
هرویین فروش ها
دزدها
رهزن ها
جاسوس ها
لات ها
لاشخورها
۴
از عجاب و غرایب قرن ۲۱
«معتبر گشتن لات ها و لاشخورها و لومپن ها» است
الف
در خاورمیانه
خلایق از فرط خریت
گداهای سنتی را
آخوندجماعت را
بر عریکه قدرت می نشانند.
ب
در طویله های امپریایلستی
نئوفاشیست ها را
به قدرت می رسانند
بی آنکه از خریت خود شرم کنند
۵
درد و دریغ هم همین جا ست.
یا رب
روا مدار
گدا (لومپن پرولتاریا) معتبر شود
گر معتبر شود
ز خدا بی خبر شود.
۶
بدبخت عیرانیانی که به گداها و جاکش ها و باجگیرها
دل می دهند
و
گونی گونی اسکناس نفت آلود می دهند
و
امید می بندند
اندکی اندر باب دیالک تیک ماده و روح و تجلیات لایتناهی اش
۱
کلمه ترجمه واژه لوگوس در انجیل
به فارسی است.
۲
احمد شاملو هم از انجیل آیدا اقتباس کرده و شعر مفصلی سرهم بندی کرده
بی انکه نامی از انجیل ببرد:
نخست کلمه بود
و
کلمه خدا بود
و
خدا کلمه بود
۳
لوگوس به معنی روح است.
۴
در قاموس مسیحیت
مسیح (کریستوس)
روح است.
۵
به زبان هگل
روح مطلق است
که
به صورت ارواح بیشمار تجزیه می شود:
مفهوم هم روح است
حکم و یا فکر و یا اندیشه و قضاوت و غیره هم روح است.
۶
بقیه ارواح
مشتقاتی از روح مطلق اند.
۷
عیسی بن مریم
هم
پس از تصلیب روحش از اندامش جدا می شود و به مسیح (روح مطلق) می پیوندد.
۸
غریو درد عیسی بن مریم در هنگام مرگ دال بر همین خروج روح از کالبد مادی برای وحدت مجدد با مسیح است.
۹
عیسی بن مریم
در قاموس تئولوژی مسیحی
مسیح تجسم یافته (جسمیت یافته) است.
۱۰
روح است که ( استخوانمند و) گوشتمند شده است.
۱۱
کلمه و جمله نیز تجسم روح اند.
چیزهای مادی اند.
۱۲
کلمه جفت دیالک تیکی مفهوم است
جمله جفت دیالک تیکی حکم
۱۳
کلمه و جمله به زبان مارکس
غلاف مادی خنجر روحی مفهوم و حکم اند.
۱۴
روح و یا مفهوم و حکم
به محض تشکیل جامه مادی کلمه و جمله می پوشند
۱۵
احتمالا
در این رابطه است که مارکس می گوید:
روح
(مثلا مفهوم و حکم)
همیشه
سایه ماده (واژه و جمله)
را
بالای سر خویش دارد.
۱۶
در غیر اینصورت کسی به وجود مفهوم و حکم پی نمی برد.
۱۷
دیالک تیک کلمه و مفهوم و یا جمله و حکم (اندیشه، قضاوت)
ضمنا
فرم هایی از بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا هستند.
۱۸
مفهوم و حکم
محتوا (مظروف، درونمایه)
هستند که در
فرم ( ظرف) کلمه و جمله پر می شوند
هماندیشی با بی سواد آنتی کمونیستی
۱
خوشامد و تأیید تو از چیزی مهم نیست.
۲
ما از ترس امثال تو
دست به استتار می زنیم.
۳
تا چند روزی زنده بمانیم و پارس کنیم.
۴
دستانت را از جیب هایت بیرون آر
تا لخته های خون در انها ببینی.
۵
بسان لیدی مکبث مش ویلیام شکسپیر.
۶
مش
ضمنا
برای دهقانان ایران ویران
احترامواژه است
۷
توهین نمی کنیم
تحلیل می کنیم.
۸
بابک خرم دین
از سر تا پا
کمونیست
بوده است.
۹
نمایشنامه ای در زمان مش ممد رضا
در این زمینه
منتشر شده است.
۱۰
پس از گذراندن کلاس های اکابر
پیدا کن و بخوان
تا
بابک شناس شوی
بازی با کلمات را هیچگاه نپسندیده و نمی پسندم
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
سطل ننه ات طلب اسلام ستیز
۱
سگ ها برای پسند این و آن
تره
حتی خرد نمی کنند.
۲
اما دانستنش بی ضرر و ضرور است:
کلمه خدا بود
و خدا کلمه بود.
۳
حدس بزن از کیست؟
۴
بدون کلمه و جمله
فقط می توان عرعر کرد.
تأملی در اندیشه همنوعی
۱
این مسئله قابل بحث است
۲
عبور و معبر دیالک تیکی را تشکیل میدهند:
دیالک تیک معبر و عبور را.
۳
یکی بدون دیگری وجود ندارد
بی شرمان تاریخ
۱
تو از خارج نشینی شریف ترین اعضای جامعه
ننگ می سازی.
۲
ما
از مهلکه جنایت و خون شماها
جان بدر برده ایم.
۳
از خاوران بپرس که بر ما چه رفته است.
۴
خارج نشینی
نه نعمتی
بلکه ذلتی است.
۵
تو از سخنرانی اربابت در شب خونین خاوران دفاع کن.
منتشرش کن.
۶
از او بپرس که
اگر خود جزو جانیان جماران نبوده است
چرا استعفا نداده است
۷
فتوای خون را جلاد جماران به شخص شخیص او داده است.
عکس دسته جمعی شان موجود است.
۸
میر حسین شیاد
بعد از کوسه جاکش
در تله ویزیون ظاهر شد.
۹
ضمنا کمونیسم کارگری نه کمونیسم است و نه کارگری است.
۱۰
به همان سان که مثلث مش زهرا و موسوی و کروب
بدترین دشمنان کمونیسم رهایی بخش و طبقه کارگرند.
۱۱
مگر موسوی طرفدار عصر طلایی
جلاد جماران نیست؟
فاشیست ها و هومانیست ها
همەی مسافرین شاهین دژی بودند
آزادی زنان
۱
تو انسان ها را بر اساس کدام معیار عینی
ارزیابی می کنی؟
۲
از کشته شدن مخالفینت شادمان می شوی
جشن می گیری
و هورا می کشی
۳
و
از کشته شدن کسانی در تصادفی
خبر می پراکنی
و
شعار می سازی
و
خود
را
جزو انسان ها جا می زنی
۴
به کجای این توحش
می توان آویخت
پالان را
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر