پروفسور دکتر مانفرد بور
ولفگانگ پطر ایشهورن
الفرد کوزینگ
گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
۳
تاریخ ماتریالیسم
دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی
ادامه
۳۸
·
انگلس در
اثر دیگرش تحت عنوان «دیالک تیک طبیعت» نتایج علوم طبیعی زمان خود را مورد حلاجی و
تعمیم قرار می دهد و نظرات ایدئالیستی و متافیزیکی طبیعت پژوهان بیشماری را به
چالش می کشد.
۳۹
·
او با
تکیه بر انبوهی از فاکت ها اثبات می کند که در طبیعت، همه پدیده ها و روندها بطور
دیالک تیکی صورت می گیرند و لذا علوم طبیعی برای توسعه برنامه مند خویش به
ماتریالیسم دیالک تیکی و بویژه به دیالک تیک ماتریالیستی نیاز مبرم دارند:
۴۰
·
«طبیعت
پژوهان به عبث می پندارند که با نادیده گرفتن فلسفه و یا با بد و بیراه گفتن به
فلسفه می توانند خود را از شر فلسفه خلاص کنند.
·
زیرا آنها
بدون اندیشیدن نمی توانند پیشرفت کنند و برای اندیشیدن به تعاریف فکری (مفاهیم و
مقوله ها. مترجم) نیاز مبرم دارند.
۴۱
·
مقوله ها
اما ـ بی آنکه کسی متوجه باشد ـ از شعور سطحی جماعت به اصطلاح تحصیلکرده گرفته می
شوند، که خود زیر سلطه بقایای فلسفه های قدیم قرار دارند.
۴۲
·
مقوله ها
یا به فلسفه هائی تعلق دارند که در دانشگاه ها بالاجبار بطور جسته ـ گریخته شنیده
می شوند (آنهم نه فقط بطور دست و پا شکسته، بلکه علاوه بر آن ـ بطور در هم بر هم ـ
از نقطه نظر افراد متعلق به مکاتب فلسفی مختلف، آنهم چه بسا بدترین نوع این مکاتب)
و یا به متون آثار فلسفی غیر انتقادی و نامنظم از همه نوع تعلق دارند.
۴۳
·
از این
رو، طبییعت پژوهان هر چه بیشتر برده فلسفه و چه بسا، برده بدترین نوع فلسفه می
مانند و کسانی که بیشتر از همه بد و بیراه نثار فلسفه می کنند، خود برده بدترین
بقایای مبتذل بدترین فلسفه ها می مانند.»
·
(مارکس و
انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۴۸۰)
۴۴
·
طبقه بندی
فرم های حرکت ماده توسط انگلس در کتاب او تحت عنوان «دیالک تیک طبیعت» و طبقه بندی
علوم بر مبنای آن، بعدها فوق العاده ثمربخش واقع می شود و مبنای مهمی برای تئوری مارکسیستی علوم
می گردد.
۴۵
·
علاوه بر
تحلیل محتوای دیالک تیکی ریاضیات، مکانیک، فیزیک، شیمی و بیولوژی، تدوین تئوری کار توسط انگلس
اهمیت خاصی دارد:
·
کار بمثابه پیش
شرط اصلی توسعه و تکامل انسان، شعور و زبان.
۴۶
·
اگر چه
امروز، در نتیجه پیشرفت چشمگیر علوم طبیعی، برخی از تزها و جزئیات مطروحه در کتاب
«دیالک تیک طبیعت» کهنه شده اند، اما کماکان از اهمیت جهان بینانه، معرفتی ـ نظری (تئوری
شناخت) و متدئولوژیکی بنیادی غیر قابل قیاسی برخوردارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر