۱۳۹۷ تیر ۲۲, جمعه

تأملی در سخنی از ولادیمیر لنین (۴)


تاکتیک های سوسیال ـ دموکراسی

دو تاکتیک سوسیال دموکراسی در انقلاب دموکراتیک 
(مجموعه آثار لنین جلد ۲، ص ۸۱۲ ـ ۸۱۳)
ترجمه محمد هرمزان 
  
ویرایش و تحلیلی
از 
ممیحا نجار
 
با
 سپاس از فرهاد
 
۱ 
سطح فعلی تکامل اقتصادی روسیه 
(شرایط عینی )
و 
سطح فعلی آگاهی و تشکل توده های وسیع پرولتاریا
 (شرط ذهنی که ارتباط لاینفکی با شرایط عینی دارد )
 آزادی تام و فوری طبقه کارگر را غیرممکن می سازد.
 
سؤال این بود
که 
منظور لنین از مفهوم « آزادی تام و فوری طبقه کارگر»
چیست؟
 
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش، باید پرسید:
آزادی چیست؟
 
۲
آزادی و یا اختیار
در 
دیالک تیک جبر و اختیار
(ضرورت و آزادی)
وجود دارد و معنی دارد.
 
در
دیالک تیک جبر و اختیار
(ضرورت و آزادی)
نقش تعیین کننده از آن جبر (ضرورت) است.
 
میزان آزادی هر کس
بنابرین
به میزان شناخت او از جبر است.
 
بنابرین 
آزادی با شناخت در پیوند ناگسستنی و تنگاتنگی قرار دارد.
 
به قول انگلس،
نیاکان ما به هنگام گذار از عالم حیوانی به عالم انسانی،
به همان اندازه آزاد بودند که حیوانات آزاد اند.
 
درست به همین دلیل است 
که 
خر 
نمی تواند 
مختار 
(صاحب اختیار، آزاد) 
باشد.
 
۳
سطح فعلی تکامل اقتصادی روسیه 
(شرایط عینی )
و 
سطح فعلی آگاهی و تشکل توده های وسیع پرولتاریا
 (شرط ذهنی که ارتباط لاینفکی با شرایط عینی دارد )
 آزادی تام و فوری طبقه کارگر را غیرممکن می سازد.
 
منظور لنین از مفهوم آزادی در این جمله
(تازه اگر این جمله درست و دقیق ترجمه شده باشد)
چیز بکلی دیگری است.
 
برای اینکه
شناخت جبر عینی 
یعنی 
شناخت قوانین و قانونمندی های عینی هستی
(چه هستی طبیعی و چه هستی جامعه ای)
اولا
در روندی طولانی امکان پذیر است.
 
به همین دلیل
نمی توان و نباید از آزادی تام و بدتر از ان، از آزادی فوری
دم زد.
 
ثانیا
پیش شرط شناخت جبر عینی
از آن خود کردن تعریف مفاهیم فلسفی و متد دیالک تیکی ـ ماتریالیستی
در
روندی مشقت بار و عرقریز است.
 
ثالثا
از آن خود کردن تعریف مفاهیم فلسفی و متد دیالک تیکی ـ ماتریالیستی،
فی نفسه
 کافی نیست.
 
این مفاهیم و متد باید تمرین عملی شوند و در روندی مشقت بار هضم و جذب شوند.
 
۴
سطح فعلی تکامل اقتصادی روسیه 
(شرایط عینی )
و 
سطح فعلی آگاهی و تشکل توده های وسیع پرولتاریا
 (شرط ذهنی که ارتباط لاینفکی با شرایط عینی دارد )
 آزادی تام و فوری طبقه کارگر را غیرممکن می سازد.
 
پرولتاریا
نه، قبل از پیروزی انقلاب سوسیالیستی و نه، پس از پیروزی آن،
فرصت لازم و امکانات مادی و فکری لازم
را
 برای فراگیری خرد کل اندیش (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی)
ندارد،
تا
  به شناخت جبر عینی و کسب آزادی نایل آید.
 
تغییر فکری و معرفتی ـ نظری طبقه کارگر
وابسته به تغییر شرایط زندگی اعضای جامعه است.
 
و
در این دیالک تیک وجود جامعه ای (اجتماعی) و شعور جامعه ای (اجتماعی)،
نقش تعیین کننده 
از آن وجود جامعه ای است.
 
تا شرایط مادی (واقعی ـ عینی) حیات جامعه تحول بنیادی نیابد،
شرایط فکری اعضای جامعه نمی تواند
تحول بنیادی بیابد.
 
۵
سؤال خود را تکرار می کنیم:
منظور لنین از مفهوم « آزادی تام و فوری طبقه کارگر»
چیست؟
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر