جمعبندی
از
مسعود بهبودی
اندکی تأمل بر جمله ای از کارل مارکس
مذهب روح جامعه بی روح است.
۱
ممنون
از تحمل زحمت هماندیشی
۲
روح در این جمله طنز آمیز کارل مارکس
به دو معنی به کار می رود:
۳
روح و یا شعور
بسان ماده و یا وجود ویا واقعیت عینی
عالی ترین مفهوم فلسفی است.
۴
یعنی نتیجه تجرید کلیه چیزهای غیرمادی است.
۵
اگر از همه چیزهای غیرمادی مثلا مفاهیم، احکام، احساسات، تصورات، خرافات، توهمات، عقاید، باورها، علوم، نظرات، نظریات (تئوری ها) و غیره
تجرید به عمل آید
مفهوم روح و یا شعور تشکیل می شود.
۶
روح در این جمله طنز آمیز مارکس
اولا به معنی همان روح در افکار عمومی است.
۷
همان روح کذایی که با ورود حضرت عزرائیل و اجامرش
از کالبد آدمی پر می کشد و به عالم ارواح می پرد.
۸
منظور مارکس از
جامعه بی روح
جامعه مرده است.
۹
مذهب روح جامعه مرده است.
۱۰
این روح جامعه مرده (روح اکنون به معنی فلسفی اش)
نه
روح پا در زمین
بلکه روح پا در هوا ست.
۱۱
چون
مذهب
مبتنی بر جهان بینی ایدئالیستی است
۱۲
یعنی به مسئله اساسی فلسفه
راه حل وارونه عرضه می دارد:
جهان و کاینات را مخلوق روح و یا خدا می داند.
برجسته سازی تعلقات سرزمینی بازیکنان فوتبال و پرده پوشی وحدت نوعی و ماهیت طبقاتی آنها
۱
در ورای این بینش «انتقادی» ـ سطحی
(علیرغم ظاهر مثبت آن)
فاشیسم
کمین کرده است.
۲
فاشیسم
رنگ پوست انسان ها را می بیند
وحدت نوعی انسان ها و تعلقات طبقاتی آنها را نمی بیند، نمی فهمد و نمی پذیرد.
۳
فوندامنتالیسم
جای نژاد با با مذهب عوض کرده است.
۴
فوندامنتالیسم تعلقات مذهبی چه بسا سطحی و صوری افراد را می بیند
ولی از دیدن وحدت نوعی و تعلقات طبقاتی آنها عاجز است.
۵
اصولا و اساسا
فرق ماهوی میان اینجایی و آنجایی
مسلمانی و مسیحی و یهودی و بودایی
زرد پوست و سفید پوست و سیاهپوست
وجود ندارد.
۶
نژاد مقوله بیولوژیکی است و نه سوسیولوژیکی و نه فلسفی
۷
نژاد در روند تسوعه نوع انسانی
به طبقه تبدیل می شود.
۸
فاشیسم هم
چپنما ست.
۹
بخش اعظم مدعیان چپگرایی
در طویله وطن
فاشیست اند.
۱۰
سطر سطر اثار احمد شاملو و جلال آل احمد و نوچه های بی سواد انها
فاشیستی است.
۱۱
خلایق خر خیال می کنند که اینها کمونیست اند.
اندکی اندر باب دین و یا مذهب
۱
دین و یا مذهب خود فرمی از شعور است.
۲
دین و مذهب شعور جامعه بیشعور است.
روح جامعه بی روح است.
۳
روحانیت
چه با عبا و چه بی عبا و چه آل عبا
معماران روح جامعه بی روح اند
مبلغان شعور جامعه بیشعورند.
۴
دین و یا مذهب
شعور وارونه و پا درهوا ست.
۵
ولی شعور وارونه
میلیون ها بار بهتر از بیشعوری است.
۶
حذف مذهب بدون عرضه کردن بدیل بهتر برای مذهب،
به فاجعه می انجامد
۷
بدون شعور
چه شعور پا در زمین و چه شعور پا درهوا
سنگ روی سنگ بند نمی شود.
۸
به هوش باید بود:
فوندامنتالیسم را نباید با دین و مذهب عوضی گرفت.
۹
فوندامنتالیسم
اصولا و اساسا
جریانی ضد مذهبی
است.
۱۰
جریانی ضد عقلی است.
۱۱
تجسم جنون است.
۱۲
خریت + خردستیزی = جنون
فوتبالیست های مهاجر در ممالک امپریالیستی
۱
اینها کماکان برده اند.
۲
اینها برده های میلیونر مدرن اند که ارتقای طبقاتی یافته اند.
۳
بی آنکه ارتقای طبقاتی یافته باشند.
۴
اینها
ایده ئولوژی دشمنان خود را از آن خود کرده اند و با تبار طبقاتی خویش بیگانه گشته اند.
۵
رئیس معرکه مکرر مصاحبه رسانه ای امپریالیسم فرانسه
پس از پایان هر معرکه مکرر مسابقه
حتی اسم پهلوان گل زن را بلد نبود
و برده میلیونر مدرن
ترک معرکه مصاحبه کرد
ولی بعد برگشت تا به خلایق مشتاق بگوید که گل را چگونه زده است
و
تاریخ
را
چگونه از نو نوشته است.
۶
به کجای این طویله می توان آویخت پالان را؟
اندکی اندر باب دیالک تیک ابد و ادب
۱
هی شاعر.
در آبشار قطره یافت نمی شود
چی یافت می شود؟
۲
ضمنا در جهنم جماران کسی نمی تواند محکم باشد.
۳
ولی می تواند له شود و مرگ برایش به آرزویی بدل شود.
۴
راستی جرم مشد عباس امیر انتظام چی بود؟
۵
اصلا برای چی ابدش دادند تا با ادب شود؟
ایگناتسیو سیلونه
والاترین فایده نویسندگی این است که تجربه را به دانش تجربی
مبدل می سازد.
۱
دلیلش چیست؟
۲
در روند نویسندگی تجربه به دانش تجربی تبدیل می شود.
البته برای خود نویسنده و نه برای خواننده.
۳
نویسنده
فقط
تجربه
را
نقل می کند
و
منتقل می کند.
۴
اما
در درازمدت
در ذهن او
تجربه خام فرم اندیشه و نظر
فرم دانش تجربی
به خود می گیرد.
چرا؟
مبدل می سازد.
۱
دلیلش چیست؟
۲
در روند نویسندگی تجربه به دانش تجربی تبدیل می شود.
البته برای خود نویسنده و نه برای خواننده.
۳
نویسنده
فقط
تجربه
را
نقل می کند
و
منتقل می کند.
۴
اما
در درازمدت
در ذهن او
تجربه خام فرم اندیشه و نظر
فرم دانش تجربی
به خود می گیرد.
چرا؟
اندکی اندر باب معجزات فوتبال
۱
فوتبال
در عصر دجال ها
همان حبل المتین معروف است.
۲
فوتبال
قادر به اعجاز است.
۳
فوتبال
حلال معضلات و تضادهای ملتهب متنوع جامعه بشری است.
۴
فوتبال
تنها ره رهایی از بحران ها ست.
۵
چه بهتر از این؟
۶
به عوض مبارزه طبقاتی و انقلاب اجتماعی
فقط
کافی است که توپی به پشیزی بخری و یا اجاره کنی و به سوی دروازه حریفی شوت کنی
۷
اگر
بخت یار بود و
توپت تو رفت
بسان کودکان شیرخواره
جیغ بزنی و معلق بزنی و
کیف خر کنی و هر چه دم دستت باشد
لورده و له کنی
اندکی اندر باب جهان
جهان بدون هیچ هدفی یه روز به پایان می رسد همچنان که بی هدف آغاز شد.
حریف
۱
منظور از جهان چیست؟
۲
منظور از هدف چیست؟
۳
موجد (ایجاد کننده) جهان کیست؟
۴
مگر می توان چیزی را ایجاد کرد بدون اینکه هدفی در بین باشد؟
۵
هر چیزی
اصولا
در دیالک تیک سوبژکت (سازنده) ـ اوبژکت (ناچیز به قول فردوسی، ماده خام، طبیعت) از سویی و دیالک تیک سازنده (سوبژکت) ـ وسیله ـ هدف تشکیل می شود:
مثال:
دیالک تیک آهنگر ـ آهن
از سویی
دیالک تیک آهنگر ـ کوره و سندان و پتک و چنگک و غیره ـ آفتابه
۶
کاری یافت نمی شود که بی هدف باشد.
۷
کار بی هدف
اصلا کار محسوب نمی شود.
۸
مثال:
آب در هاون کوبیدن
۹
کار یعنی تبدیل روح به ماده
مثلا تبدیل اندیشه آفتابه
تبدیل چیزی روحی مثلا مدل فکری آفتابه به آفتابه واقعی و عینی
بترس تا بترسند.
مش نسرین لاشخورستوده
۱
سگ ها را مش کریم
برای ترساندن خر ها و لاشخورها
آفریده است.
۲
صم و بکم عمی و لایعقلون.
قرآن مش کریم.
۳
لال اند و کر اند و کور اند و خر اند.
۴
در زمان او با شما و وزیر خارجه اش
هلری کلبتین
خاور میانه
از لیبی تا سومالی از عراق تا سوریه و غیره
به خاوران خونین تبدیل شد
۵
طبقه حاکمه مسخره
به این جانی جنگی
جایزه صلح داد
و
از زبانش شنید که جنگ نعمت الهی است.
۶
عصر عندیشه و عرعر است عزیزک
۷
لایک بزن تا رستگار شوی و کیف خر کنی
۸
از یاد مبر که فردایی هست.
۹
شرم کردن
خصیصه ای انقلابی است.
مارکس
۱۰
مرتجعین نمی توانند شرم کنند
درد این است که
خلایق در زن ژنده پوش
نه فقر او را
بلکه بخش برهنه اندام او را می بینند
ماهاتما گاندی عریان
۱
مش ماهاتما
دوزاری تو واقعا کجه
۲
کسی به زن و یا نر ژنده پوش
اصلا نگاه نمی کند.
چه رسد به جست و جوی سکس در او.
۳
تو نمی دانی فقر چیست.
تو فقط ادای فقرا را در می آوری
۴
فقر
بسان طاعون و تیفوس است
که سبب می شود تا همه از تو بگریزند.
۵
حتی بهترین دوستان سابقت
۶
حتی فرزندانت
۷
حتی خواهران و برادرانت
۸
تو کجایی تا شپش هایت کشیم
ای محترم؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر