جمعبندی
از
مسعود بهبودی
مبارزه طبقاتی در طول تاریخ
لبنیات از۶ مرداد
۳۲ در صد افزایش یافته است.
حریف
۱
این به معنی تداوم و تشدید مبارزه طبقاتی از بالا ست.
خاص طویله جماران هم نیست.
۲
بی خبران از تئوری رهایش نهایی
اما
از این فرم مبارزه طبقاتی بی خبر اند.
۳
نیروی عادت (طبری)
می تواند مغز آدمی را از کار اندازد
آن سان که او ابله تر از ابله شود
و ستم را امری عادی بانگارد.
۴
چه کسی می داند که از بدو تولد
بار کمرشکنی
به نام فشار جو
بر شانه های خود حمل می کند.
۵
ما با دونوع مبارزه طبقاتی سرو کار داریم.
الف
مبارزه طبقاتی اصلی همیشه مبارزه طبقاتی از بالا ست.
ب
مبارزه طبقاتی از پایین
امری هرازگاهی است
که دال بر رسیدن خنجر طبقه حاکمه بر استخوان توده است.
۶
اقدامات روزمره زیر فرم های مختلف مبارزه طبقاتی از بالا هستند:
الف
افزایش ساعات کار
ب
کاهش سطح دستمزد
پ
گرانتر کردن قیمت کالاها
ت
نازل تر کردن کیفیت کالاها ضمن حفظ قیمت آنها
ث
تخریب محیط زیست .
ج
وخیم تر سازی شرایط کار و زندگی توده مولد و زحمتکش
ح
محروم سازی فرزندان توده از نعمات فکری و هنری و فرهنگی
خ
ستم ملی
چ
ستم جنسیتی و غیره
د
کار کودکان
ذ
ترویج بیکاری توده ای
تداوم استثمار و استحمار در ایام بازنشستگی
۱
آتش تفرقه در طویله هواداران دربار و در کنام ددان جماران افتاده است.
۲
خود افشاگری
۳
مأموران بازنشسته طبقه حاکمه
در ایام پیری
برای تداوم بخشیدن به روند استثمار و استحمار
خاطره گویی و خاطره نویسی پیشه می کنند
تا
بست سلر
تولید و خرمن دلار درو کنند.
۴
استحاله لاشخوران مرتجع به علامگان عنقلابی.
۵
وزیر خارجه امریکا هم به
شیوادنادزه لاشخور
توصیه کرده بود
که در قصر ۱۳ میلیون یورویی اش در آلمان گوشه عزلت گزیند و خاطره بنویسد.
۶
هنگام آن رسیده که توده
از اسارت ایده ئولوژیکی دشمنان خود رها شود
تأملی در عندیشه فیزیکدانی از دانش کاه امریکا
تا وقتی جهل، حاکم بر
اندیشه آدمیان است،
بت ها تغییر میکنند،
اما بت پرستی
همچنان ادامه دارد ...
نیل دگراس تایسون
فیزیکدان امریکایی
۱
حریف خیال میکند که جهل
چیزی از جنس میکروب است که بر اندیشه چیره می شود و دمار از روزگارش در می آورد.
۲
به زعم حریف
اگر جهل بر فکر حاکم باشد (؟)
بت ها عوض می شوند.
۳
حاکمیت جهل (یعنی حاکمیت فقدان دانش) بر اندیشه (دانش) موجب تعویض بت ها می شود.
جل الخالق
۴
زنده باد جهل
که بالاخره موجب تعویض بت ها می شود.
۵
غیبگویی علامه یانکی این است که علیرغم تعویض بت ها
بت پرستی از بین نمی رود.
۶
انگار با تعویض بت ها
قرار بر این بوده که بت پرستی با مثلا خداپرستی تعویض شود.
۷
خریت توانگر کند فرد را
خبر کن دگرآس خونسرد را
۸
خود بت پرستی
بیانگر مرحله معینی از توسعه علم بشری است.
۸
چون خالق هستی قلمداد کردن بتی
خود به معنی دادن پاسخی به پرسش های موذی خویش
بسته به سطح توسعه علم در جامعه
است
۹
تعویض بتی با بت دیگر
نیز نشانه
توسعه بیشتر دانش بشری است.
۱۰
نشانه پی بردن بت پرست به بی کفایتی بت قبلی
توسط اعضای جامعه است.
نشانه پیشرفت است.
عبازر
حواسش پرت است.
۱
نسل جوان بر خلاف ادعای عبا زری
از زیر بته که در نیامده.
۲
قارچ که نیست.
۳
تجارب
(به قول دکتر عبا زری اکسپرینس و ارفارونگ)
نسل قبلی را در اخیتار دارد.
۴
مردم
خادمین جامعه را فراموش نمی کنند.
۵
همین قضیه
دیری است که در روسیه تکرار می شود.
۶
در روسیه استالین بشدت محبوب است
و
تجلیل از استالین صورت می گیرد.
۷
چون در زمان استالین جامعه روسیه مدرنیزه می شود.
۸
ساواک چه فرقی با سازمان امنیت استالین داشته است؟
۹
هر دو سازمان انقلابی بوده اند:
یکی سازمان انقلاب پرولتری
دیگر سازمان انقلاب بورژوایی
۱۰
انقلاب باید هم از دستاوردهای خود دفاع کند
و
اندکی اندر باب هویت
۱
هویت به چه معنی است.
میر حسین؟
۲
هویت در دیالک تیک هویت و تفاوت وجود دارد.
۳
بدون تفاوت
هویتی
و بدون هویت
تفاوتی وجود ندارد.
۴
این به معنی منحصر به فرد بودن هر چیز و هر کس از سویی
و
به معنی وحدت عینی و واقعی چیزها و کس ها از سوی دیگر است.
۵
ضمنا
هیچ زبانی گنجینه ای همگون و یک دست از واژه های خاص خود نیست.
نمی تواند هم باشد.
۶
چون
جوامع بشری در همدیگر نفوذ می کنند.
۷
در نیتجه
واژه های جدیدی وارد زبان های مختلف می شوند و خودیت کسب می کنند.
۸
با اکتفا به واژه های مطلقا فارسی و یا ترکی و عربی و غیره اصلا نمی توان حرف زد.
۹
شاید بتوان عرعر کرد.
۱۰
پانیسم های رنگارنگ از پان ترکیسم تا پان کردیسم و پان عربیسم و پان ایرانیسم و غیره
هم
عملا عرعر میکنند.
۱۱
این زباله ها
اصلا
انیدشه و در نتیجه واژه ندارند تا با هم حرف بزنند.
۱۲
هویت ایرانی و یا اسلامی و یا امریکایی و آلمانی و غیره
فقط به درد عوامفریبی می خورد.
۱۳
هویت حقیقی انسان ها را بی اعتنا به محل زاد و میر و زندگی شان
جایگاه شان در تولید مایحتاج مادی تعیین می کند.
۱۴
یعنی
هویت حقیقی
همیشه
هویتی طبقاتی است.
۱۵
یکی دهقان است و دیگری ارباب فئودال و روحانی
یکی کارگر است و دیگری بورژوا
یکی علاف و انگل و لومپن است و دیگری پیشه ور
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر