تأملی
از
میم حجری
دیالک تیک اوتوریته
باید مورد بررسی مشخص قرار گیرد.
۱
ما
در فرماسیون اقتصادی اشتراکی آغازین
(کمون اولیه)
با
دیالک تیک طبیعی و عاری از استثمار اوتوریته سر و کار داشته ایم:
دیالک تیک طبیعی و عاری از استثمار اوتوریته سر و کار داشته ایم:
اوتوریته
هم در مرحله مادر سالاری و هم در مرحله پدر سالاری
ماهیتا
اوتوریته مادر و بعدها، پدر
بر
فرزندان
است.
۲
دیالک تیک اوتوریته
پس از ورود بشریت به جامعه طبقاتی
برده داری و فئودالیسم و سرمایه داری
دوئالیزه می شود.
یعنی
به دوئالیسم اوتوریته استحاله می یابد.
در این دوره از تاریخ بشری
میان دو قطب اوتوریته
دیوار قطور نفوذ ناپذیری کشیده می شود:
الف
در یک سوی دیوار
اقلیت انگل و ممتاز برده دار
قرار می گیرد
ب
و
در
سوی دیگر آن
اکثریت عظیم بی همه چیز برده.
بدین طریق
دیالک تیک طبیعی و عاری از استثمار اوتوریته
تخریب می شود.
۳
با گذشت زمان و توسعه فرماسیونی ـ اقتصادی جامعه بشری
یعنی
با ورود به فرماسیون اقتصادی فئودالی و سرمایه داری
دوئالیسم اوتوریته
عمیق تر می گردد.
یعنی
دیوار دوئالیستی،
میان اقطاب مربوطه
یعنی
میان توده و طبقه حاکمه
قطورتر و نفوذ ناپذیر تر می گردد.
بدین طریق
اوتوریته
سلب ناتورالیته
می شود.
طبیعیت اوتوریته از آن گرفته می شود.
دوئالیسم اوتوریته
به صورت دوئالیسم حاکم و محکوم، ستمگر و ستمکش، بهره کش و بهره ده، ظالم و مظلوم، زبر دست و زیردست
در می آید.
دوئالیسم اوتوریته
در همه سطوح جامعه بشری نفوذ می کند و هر چه بر سر راه خود می یابد، می روبد و با خود می برد.
حتی در درونی ترین روابط میان انسانی
مثلا
در
روند معاشقه زن و مرد
سر و کله دوئالیسم اوتوریته آناتورال و آسوسیال (ضد طبیعی و ضد اجتماعی)
پیدا می شود.
اینکه گفته می شود،
«زن اگر وزیر باشد، عاقبت به زیر باشد»
دال بر همین دوئالیسم اوتوریته است.
اینکه در فیلم های کثافت پورنو
به قول هنرپیشه ای از هالی وود
سرتاپای زن به مستراح حریف نر مبدل می شود،
برای اثبات عملی همین دوئالیسم اوتوریته است.
ما
در تجاوز و تخریب کودکان مردم
نیز
با همین دوئالیسم اوتوریته سر و کار داریم.
وظیفه جامعه شناسی مارکسیستی - لنیینستی
بررسی همه جانبه این دوئالیسم اوتوریته
و
پیدا کردن راه خروج از این بن بست است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر