۱۳۹۷ خرداد ۲۱, دوشنبه

محمود دولت آبادی در آیینه انکر و منکر (۴)


بلاگردان 
  مجید نفیسی   
(۱۳۳۰)
به محمود دولت آبادى 
(ششم ماه ژوئن سال ۲۰۱۸)

ویرایش و تحلیل 
از
 یدالله سلطان پور
 


۱
نه،
 این کراوات سرخ نمی‌ تواند
چون بلاگردانی
تو را حفظ کند
و سر میزِ افطارِ دولتِ شرعی
از تو روشنفکری عرفی بسازد
و خوانِ خونینِ ولایت را
به سفره‌ ی ساده‌ ی بلقیس برگرداند.

(بلقیس اسم ننه گلمحمد در کلیدر است.) 
 
محمود دولت آبادی
مثل هر روشنفکر و هر هنرمند دیگر
بسته و وابسته به طبقه اجتماعی معینی است.
 
بستگی و وابستگی طبقاتی
امری عادی است.
 
چون
هر طبقه اجتماعی
فقط می تواند از اقشار اجتماعی 
و 
هر قشر اجتماعی 
فقط می تواند از لایه های اجتماعی تشکیل شود.
 
یکی از توطئه های تئوریکی طبقه حاکمه امپریالیستی
تحریف مفهوم روشنفکر و هنر و هنرمند بوده است.
 
روشنفکر
به عنوان نخبه رایج 
 در
 تئوری فاشیستی نخبگان
جا زده شده است.
 
به عنوان پاسدار حکومت عقل
 (احمد شاملو و زباله های دیگر)
به عنوان جمعی بی طبقه، شناور بر فراز طبقات اجتماعی، مطلقا مثبت، خلقی و انقلابی جا زده شده است.
 
تحت این توطئه تئوریکی بوده 
که
 مفاهیم زیر مد شده اند و دهن به دهن نقل شده اند:
هنر برای هنر
هنر متعهد
 
عوامفریبی فئودالی ـ فاشیستی در ایران پس از پیروزی انقلاب ضد فئودالی سفید
عمدتا 
با این مفاهیم خر رنگ کن صورت گرفته است.

۲
نه،
 این کراوات سرخ نمی‌ تواند
چون بلاگردانی
تو را حفظ کند
و سر میزِ افطارِ دولتِ شرعی
از تو روشنفکری عرفی بسازد
و خوانِ خونینِ ولایت را
به سفره‌ ی ساده‌ ی بلقیس برگرداند.

(بلقیس اسم ننه گلمحمد در کلیدر است.)
 
برای تشخیص و تعیین ماهیت طبقاتی هر روشنفکر و هر هنرمند
باید آثار او مورد تجزیه و تحلیل (آنالیز) دیالک تیکی ـ ماتریالیستی قرار گیرند.
 
با مهمانی رفتن کسی و عکس دسته جمعی برداشتن از کسی
به نیات عوامفریبی
نمی توان به تشخیص و تعیین ماهیت طبقاتی کسی نایل آمد.
 
 ولی می توان عوامفریبی کرد.
 
این طرز و ترفند تمیز خیر از شر
فرمالیستی است و نه دیالک تیکی.
 
سازمان های سرکوب طبقات حاکمه از این متد فرمالیستی
برای تجلیل و یا تخریب شخصیت ها و نخبه ها
بهره برمی گیرند:
 
مثلا
 از مراسم جفتگیری حریفی با جنده ای فیلم برمی دارند و بعد حریف را رسوا می سازند
و
یا
از حاتم طائی وارگی حریفی فیلم برمی دارند و از آن ابزاری برای خر کردن خلایق
تعبیه می کنند تا در انتخابات خرمن رأی خران را درو کند.
 
وگرنه نویسنده و شاعر 
مثل همه اعضای همه جوامع
تحت سیطره طبقه حاکمه زندگی و کار می کند.
 
اگر شاعر و نویسنده ای پیدا شود که سر سفره طبقه حاکمه ننشیند،
باید برای چاپ دفتر شعری و یا قصه ای
سال ها انتظار کشد.
 
تازه اگر در زندان های مخوف طبقه حاکمه آب خنک نخورد.

دلیل اینکه مجید نفیسی این شعر ماهیتا ضد جمارانی از موضع طبقه حاکمه امپریالیستی اش
را
به 
زبان انگلیسی 
هم
می سراید  و منتشر می کند،
افطار خود او در سر سفره طبقه حاکمه است.

کسی که بخواهد آب به آسیاب توده بریزد،
باید قید نان و پنیر بخور ـ نمیر را هم بزند.

زندگی دشوار سیاوش کسرایی و زندگی مرگبار خانواده مارکس 
دال بر همین حقیقت امر است.

همان مارکسی که می توانست، میلیونر شود.

۳
عرفی بودن
به سادگیِ تراشیدن ریش
و بستن کراوات نیست
باور داشتن به جدایی دین از دولت است
ارزش نهادن به آزادی دینی و بی‌ دینی است.
 
معنی تحت اللفظی:
روشنفکر عرفی بودن 
به سادگی ریش تراشی و کراوات بندی نیست.
 
پیش شرط روشنفکر عرفی بودن
باور به جدایی دین از دولت است.
ارج نهادن به آزادی دینداری و بی دینی است.
 
مجید نفیسی
در این بند شعر
تعریف دلبخواهی و من درآوردی  خود را از «مفهوم» قلابی و اختراعی «روشنفکر عرفی» عرضه می دارد:

روشنفکر عرفی 
کسی است که طرفدار جدایی دین از دولت باشد و برایش دین معیار نباشد.

این جعل و تحریف مجید نفیسی به چه معنی است؟
 
۴
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید پرسید:
چرا مجید نفیسی شعار ضد فئودالی بورژوازی آغازین 
را
یعنی 
شعار جدایی دین از سیاست 
را
تحریف می کند و به صورت جدایی دین از دولت در می آورد؟
 
در ایالات متحده آمریکا
(وطن دوم مجید نفیسی) 
جدایی دین از سیاست  
در سطوح فدرال 
توسط قوانین مدنی این کشور  
تضمین شده‌ است.
 آن سان که در اصلاحیه اول قانون اساسی ایالات متحده آمریکا نوشته شده: 
«هرگونه قانونگذاری که در آن 
هر دین و مذهبی
چه مورد حمایت قرار گیرد و چه منع گردد 
توسط مجلس قانونگزاری آمریکا ممنوع خواهد بود.»  
 
الف
شاید دلیل این کردوکار مجید نفیسی،
دلیلی فرمال، صوری و استه تیکی 
باشد:
دین و دولت
هر دو حاوی حرف «دال» اند و به این دلیل، شیوایی خاصی به شعر می بخشند.
 
ب
شاید دلیل مجید نفیسی
دلیلی معرفتی ـ تئوریکی ـ ایده ئولوژیکی باشد.
 
مجید نفیسی
سابقه چپ دارد.
 
از آثار مجید نفیسی می توان به این سابقه او پی برد:
 
نقدی بـر فلسفـه­ ی اگزیستـانسیالیستـی سـارتر
  بهـره­ ی مالکـانه در چیــن
  تک­نگاری بلوک کرارج اصفهان
 عشق پرولتری
 حزب جمهوری اسلامی با دو شمشیر زنگ زده:
 آخوندسالاری و سرمایه ­داری دولتی  

در
 سال ۱۳۶۲ 
 پس از تیرباران همسر اولش عزت طبائیان و برادرش سعید 
از راه ترکیه به تبعید آمده و در ۱۷ ماه مه ۱۹۸۴ وارد لس آنجلس شده است.
 از آن پس هشت مجموعه­ ی شعر 
پس از خاموشی
 اندوه مرز
  شعرهای ونیسی
  سرگذشت یک عشق
 کفش ­های گل­آلود
(به انگلیسی)
پدر و پسر
(جداگانه به انگلیسی و فارسی) 
آهوان سم­کوب
  چهار کتـاب تحلیـلی 
در جستجـوی شـادی: 
در نقـد فرهنـگ مرگ­پرستی و مردسالاری در ایران
  نوگرایی و آرمان در ادبیات فارسی: 
بازگشت به طبیعت در شعر نیمایوشیج
(رساله ی دکترا به زبان انگلیسی)
شعر و سیاست
 من خود ایران هستم
و تعداد زیاید مقاله

مدرک لیسانس خود را در رشته­ ی تاریخ
از دانشگاه تهران و درجه ­ی دکترایش را در رشته­ ی زبان ها و فرهنگ­ های خاورمیانه
 از دانشگاه UCLA دریافت کرده­ است. 
 
مجید نفیسی
یکی از دو ویراستار "نامه ­ی کانون نویسندگان ایران در تبعید" و صفحه­ ی شعر مجله ی "آرش" چاپ فرانسه، و همچنین یکی از همکاران نشریه "شهروند" چاپ کانادا و از بنیانگزاران نشست های ادبی "شنبه" در لس آنجلس 
است.
   در غرب لس آنجلس زندگی می­ کند، 
جایی که شهرداری
 بندی از شعر "آه لس آنجلس" او را بر دیواری در Venice Beach حک کرده است. 
 
مجید نفیسی
به نحوی از انحاء
به سقوط تئوریکی و ایده ئولوژیکی بورژوازی پی برده است:
 
مجید نفیسی
بر خلاف اکثریت روشنفکران وطنی 
خر نیست
و 
به تفاوت و تضاد بورژوازی ضد فئودالی و ضد مذهبی و مترقی آغازین و
بورژوازی واپسین و معاصر مرتجع و متحد ارگانیک برده داران (سران عربستان سعودی و امارت عربی) و اشرافیت فئودالی و روحانی (کنیسه و کلیسا و مسجد و منبر و محراب) و بدترین دشمن پیشرفت اجتماعی
پی برده است.
 
مجید نفیسی
آخرین کسی است که نداند که بوش ابن بوش به لحاظ ایمان مذهبی
دستکمی از مش محمود احمدی نژاد ندارد.
 
کور که نیست تا شرفیاب شدن ریگان و بوش و ترامپ به حضور پاپ های اعظم را و همعندیشی های شان را بنیند.
 
کارزار آنتی کمونیستی امپریالیسم جهانی به سرکردگی امریکا
تحت حمایت و همکاری ارکانیگ با واتیکان و تئوکرات های عربستان (سلفیسم) بوده است.
 
هم 
ترور کشیش های انقلابی امریکای لاتین
هم
   تشکیل و تسلیح و تقویت باندهای خونریز فوندامنتالیستی و ضد کمونیستی از قبیل   طالبان و غیره
هم
سقوط شوروی 
هم
 شکست انقلاب افغانستان
هم
حمله و تسخیر و تخریب عراق و افغانستان و لیبی و سوریه و غیره
در وحدت ارگانیک امپریالیسم جهانی با ارتجاع روحانی مسیحی و یهودی و اسلامی
صورت گرفته و صورت می گیرد.
 
حمایت از ادیان مختلف و متفاوت و متنوع 
و
احیای مذاهب هفت کفن پوسانده و مد کردن مجدد آنها
و
یا
حتی 
اختراع سکت های مذهبی جدید
کسب و کار امپریالیسم است.
 
۵
عرفی بودن
به سادگیِ تراشیدن ریش
و بستن کراوات نیست
باور داشتن به جدایی دین از دولت است
ارزش نهادن به آزادی دینی و بی‌ دینی است.
 
احتمالا
به این دلیل است
که
مجید نفیسی
شعار «جدایی دین از سیاست» بورژوازی آغازین انقلابی ـ ضد فئودالی ـ ضد مذهبی 
را
به شعار «جدایی دین از فقط دولت»
تقلیل می دهد.
 
دین باید فقط در دولت حضور نداشته باشد.
 
آخوندهای یهودی و مسیحی و اسلامی و بودیستی و غیره
فقط نباید سیاستمدار شوند.
 
این البته مانع همکاری عمیق پشت پرده روحانیت از هر نوع با طبقه حاکمه امپریالیستی نمی شود.
 
مجید نفیسی می داند که 
تره زا می
رهبر حزب کنسرواتیو بریتانیا
دختر کشیش است.
 
انجلا مرکل
رهبر حزب دموکرات مسیحی
دختر کشیش است.
 
رهبر حزب لیبر بریتانیا
شخصا
کشیش
است.
 
در حال حاضر
شعار جدایی دین از سیاست
غیر از اصالت همه چیز دارد.
 
ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    کور که نیست تا شرفیاب شدن ریگان و بوش و ترامپ به حضور پاپ های اعظم را و همعندیشی های شان را نبیند.

    پاسخحذف