مردم، فاعل تغییرات در جمهوری اسلامی اند
شاید این بار،
شاید این بار،
کاوه
یک زن باشد.
محمد رضا شالگونی
محمد رضا شالگونی
۱
هر نوع خوش بینی
به دولت امریکا،
هر نوع خیال بافی به امریکا
را
باید کنار گذاشت
که رفتار و
سیاست امریکا در ایران به دموکراسی و حقوق بشر و یا حاکمیت مردم منجرمی
شود.
اردشیرزاهدی
که
یکی از معماران رژیم شاه
و
علاوه بر پدرش،
و
علاوه بر پدرش،
شخصا
در کودتای ۲٨ مرداد نقش داشته
در کودتای ۲٨ مرداد نقش داشته
و من هیچ قرابتی نمی توانم با او داشته باشم،
ولی اکنون هیچ باکی ندارم
که
بگویم اردشیر زاهدی دستش درد نکند،
که
بگویم اردشیر زاهدی دستش درد نکند،
که می گوید:
«ایران نباید نابود شود، ایران نباید عراق شود.»
ناصرخسرو
سفرنامه
قطران نام شاعری
را
دیدم،
شعری نیک می گفت
اما
زبان فارسی
نیکو نمی دانست.
پیش من آمد
دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد
و
پیش من بخواند
و هر معنی که او مشکل بود
(و معنی هر واژه را که برای او مشکل بود)
از من پرسید،
با او بگفتم
و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند.
شاملو می گوید:
«غلامحسین ساعدی بهترین دوست من است،
ولی
فارسی بلد نیست.»
(نقل به مضمون)
مش ممی
ـ همشهری قطران و گوهر مراد ـ
یکی از نوادر دیار آتش ها ست
که
«موعظه نیک می کند
ولی
زبان فارسی
نیکو نمی داند.»
۲
اردشیرزاهدی
که
یکی از معماران رژیم شاه
و
علاوه بر پدرش،
و
علاوه بر پدرش،
شخصا
در کودتای ۲٨ مرداد نقش داشته ...
در کودتای ۲٨ مرداد نقش داشته ...
این جمله مش ممی به لحاظ ساختار
معیوب است.
ویرایش:
اردشیرزاهدی
که
یکی از معماران رژیم شاه (بوده؟)
و
علاوه بر (همراه با؟) پدرش،
و
علاوه بر (همراه با؟) پدرش،
شخصا
در کودتای ۲٨ مرداد نقش داشته
در کودتای ۲٨ مرداد نقش داشته
و من هیچ قرابتی نمی توانم با او داشته باشم،
(ولی؟) اکنون هیچ باکی ندارم
که
بگویم:
اردشیر زاهدی
دستش درد نکند
(زبانش درد نکند؟)،
که
بگویم:
اردشیر زاهدی
دستش درد نکند
(زبانش درد نکند؟)،
که می گوید:
«ایران نباید نابود شود، ایران نباید عراق شود.»
۳
اردشیر زاهدی
داماد شاه
و
در بهترین حالت، مامور شاه
و
به عبارت دقیقتر و علمی تر
مأمور طبقه حاکمه فئودالی ـ روحانی ـ بورژوایی
در کودتای ارتجاعی ـ امپریالیستی ۲۸ مرداد
بوده
و
نه، معمار رژیم شاه.
معمار رژیم شاه
ارتجاع داخلی و خارجی
(اشرافیت فئودال ـ روحانی ـ بورژوایی و امپریالیسم امریکا)
بوده است.
محتوای هه ژه مونیکی (سرکردگی) ـ جهانی کودتای ۲۸ مرداد
و دیگر کودتاهای ارتجاعی مثلا در اندونزی و ویتنام و غیره
تعویض هژه مونی جهانی
(جایگزینی سرکردگی جهانی بریتانیای کبیر (و فرانسه سابق) با سرکردگی جهانی امپریالیسم امریکا)
بوده است.
اردشیر زاهدی جوان
معمار خانواده ای موقت برای دختر شاه بوده است.
۴
و من هیچ قرابتی نمی توانم با او داشته باشم،
در این جمله رهبر سازمان راه کارگر
از
سویی
هراس او
تبیین می یابد:
هراس مش ممی از این است که به او برچسب چراغ سبز زدن به سطل ننه ات طلبیسم زده شود.
به همین دلیل
پیشایپش اعلام می دارد
که
نمی تواند هیچ قرابتی با عرده شیر داشته باشد.
۵
و من هیچ قرابتی نمی توانم با او داشته باشم،
در این جمله رهبر سازمان راه کارگر
از
سوی دیگر
تئوری شناخت ایدئالیستی شلخته او
(سوبژکتیویسم معرفتی او)
خرناسه می کشد:
حقیقت
انگار
فاقد عینیت است.
اگر حقیقت احیانا از زبان سوبژکت شناخت نامطلوبی تبیین یابد،
باید انکار شود و نه تأیید.
۶
و من هیچ قرابتی نمی توانم با او داشته باشم،
در این جمله رهبر سازمان راه کارگر
از
سوی دیگر
آنتی کمونیسم این سازمان اوپوتونیست بی پرنسیپ
عربده می کشد:
حضرات حاضرند
جفنگیاتی از عرده شیر «زاهد» و عابد و قاعد
را
تأیید و تکثیر و تبلیغ کنند،
ولی
کسب و کار سی ساله شان
شلاق زدن بر جنازه بی جان حزب توده است.
انگار
اعضای حزب توده
جز عیب و نقص سود و سودا و سرمایه ای نداشته اند.
وقتی هم که حضرات برای نشان دادن سابقه حبس خویش در زمان شاه
به نوشتن خاطره ای راجع به برخی از فرقه ای ها و توده ای ها در زندان خطر می کنند،
تنها چیزی که از خاطرات شان تراوش می کند،
این است
که
مثلا عباس حجری سکسی می توانست
حرمسرایی از زنان زیبای رنگارنگ
داشته باشد.
۷
(ولی؟) اکنون هیچ باکی ندارم
که
بگویم:
اردشیر زاهدی
دستش درد نکند
(زبانش درد نکند؟)،
که
بگویم:
اردشیر زاهدی
دستش درد نکند
(زبانش درد نکند؟)،
که می گوید:
«ایران نباید نابود شود، ایران نباید عراق شود.»
روی دیگر مدال سوبژکتیویسم معرفتی همیشه از همین قرار است:
مش ممی
به عوض تحلیل رئالیستی همه جفنگیات عرده شیر «زاهد»
به انتخاب دلبخواهی دو جمله دمبریده از او قناعت می ورزد
تا به کلکسیون متحدین رنگین خود،
سطل ننه ات طلب ها را هم بیفزاید.
اما
من - زور عرده شیر از این شعار سطل ننه ات طلبیستی چیست؟
آیا
من ـ زور او حفظ تمامیت ارضی عیران است؟
مگر
به هنگام بذل و بخشش جزیره جنوبی ایران به امپریایلسم انگلیس توسط شاه،
عرده شیر اعتصاب غذا و قضا کرده بود؟
به هنگام خرید سهام کارخانه در حال ورشکستگی آلمان،
توسط مش ممد رضا
چه اعتراضی کرده بود؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر