پروفسور دکتر مانفرد اشتارک
ماتریالیسم قرن نوزدهم
برگردان
شین میم شین
۸
ماتریالیسم مارکسیستی
(ماتریالیسم دیالک تیکی ـ ماتریالیسم
تاریخی)
ادامه
۴۱
· هلوه تیوس در کتابش تحت عنوان «راجع
به انسان» (۱۷۷۲) خاطرنشان می شود، که واژه های «ماتریالیست» و «روشنگر»
معنی واحدی دارند.
۴۲
· کانت نیز میان «ماتریالیسم» و «روحگرائی» تفاوت قائل می شود.
· (کانت، «مذهب در چارچوب سرحدات خرد
محض» (۱۷۹۳))
۴۳
· او علاوه بر این از تضاد میان «رئالیسم ترانسندنتال» و «ایدئالیسم امپیریستی و ترانسندنتال» نیز سخن می
گوید.
· (کانت، «نقد خرد محض» (۱۷۸۱))
۴۴
· به نظر هگل
«ماتریالیسم و ناتورالیسم .... سیستم قطعی امپیریسم
را تشکیل می دهند.»
· (هگل، «دایرة المعارف»، پاراگراف ۸۵، ۱۸۳۰)
۴۵
· هاینه در کتابش تحت عنوان «راجع به تاریخ مذهب و فلسفه در
آلمان» (۱۸۳۴) می نویسد که در فرانسه میان «سنسوئالیسم» ازسوئی و «روحگرائی» و
گاهی هم «راسیونالیسم» از سوی دیگر تفاوت گذاشته می شود.
۴۶
· ولی او خود تفاوتگذاری میان «ماتریالیسم» و
«ایدئالیسم» را ترجیح می دهد.
۴۷
· هاینه ماتریالیسم را به مثابه آموزش شناخت روح از طریق تجربه
و حواس و به مثابه آموزش ایده های اپوستریوری تعریف
می کند و ایدئالیسم را آموزش ایده های مادرزاد،
و یا آموزش ایده های اپریوری تعریف می کند.
۴۸
· مارکس و انگلس با توسعه قاطعانه ماتریالیسم به ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، به مرزبندی روشن
میان ماتریالیسم و ایدئالیسم دست می زنند و همزمان به تعیین روشن مراحل مختلف
توسعه خود ماتریالیسم نیز مبادرت می
ورزند.
۴۹
· به نظر کلاسیک های مارکسیسم، درک نکته زیر در
این میان بسیار مهم بوده است:
الف
· درک این نکته که «ماتریالیسم علم
الاشیایی (علوم طبیعی) صرف، اگرچه شالوده عمارت دانش بشری است، ولی خود عمارت نیست.
ب
· برای اینکه ما نه فقط در طبیعت، بلکه
علاوه بر آن در جامعه زندگی می کنیم.
پ
· جامعه بشری نیز نه کمتر از طبیعت،
تاریخ توسعه خود را دارد و علم خود را.
ت
· از این رو، می بایستی علم جامعه را،
یعنی ماهیت علوم به اصطلاح تاریخی و فلسفی را با شالوده ماتریالیستی تطبیق داد و
بر آن بازسازی کرد.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۱، ص
۲۸۰)
۵۰
· نتیجه حاصل از آن برای تاریخ ماتریالیسم را انگلس چنین فرمولبندی می کند:
· «ماتریالیسم با هر کشف دورانساز در
عرصه علوم طبیعی، فرم خود را تغییر می دهد و از زمانی که تاریخ مورد بررسی
ماتریالیستی قرار می گیرد، در این زمینه نیز راه توسعه نوینی باز شده است.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۱، ص ۲۷۸)
۵۱
· مارکس و انگلس با تدوین ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی مرحله نوینی در تاریخ فلسفه و در تاریخ بشریت گشوده اند.
۵۲
· لنین در کتاب «ماتریالیسم و
امپیریوکریتیسیسم» این مسئله را چنین توضیح می دهد:
· «مارکس و انگلس همواره ماتریالیسم معیوب (و غیر دیالک تیکی)
را محکوم کرده اند.
· اما آنها آن را از موضع عالی تر محکوم
کرده اند، از موضع توسعه یافته تر، از موضع ماتریالیسم دیالک تیکی و نه از موضع هیومیسم و برکلیانیسم.»
· (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۱۴، ص ۲۳۷)
۵۳
· لنین در عین حال به بی دورنمائی و خصلت ارتجاعی ندانمگرائی (اگنوستیسیسم)
و ایدئالیسم ذهنی بورژوائی واپسین اشاره می کند، که بیانگر مواضع اصلی فلسفه بورژوازی واپسین اند.
· مراجعه کنید به ماتریالیسم
دیالک تیکی و تاریخی، مسئله اساسی فلسفه،
آته ئیسم، ایدئالیسم
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر