۱۳۹۷ خرداد ۱۱, جمعه

ماتریالیسم (۱۸) (بخش آخر)

 
 
پروفسور دکتر مانفرد اشتارک
ماتریالیسم قرن نوزدهم

برگردان
شین میم شین

۸
ماتریالیسم مارکسیستی
(ماتریالیسم دیالک تیکی ـ ماتریالیسم تاریخی)
  ادامه

۴۱
·      هلوه تیوس در کتابش تحت عنوان «راجع به انسان» (۱۷۷۲) خاطرنشان می شود، که واژه های «ماتریالیست» و «روشنگر» معنی واحدی دارند.

۴۲
·      کانت نیز میان «ماتریالیسم» و «روحگرائی» تفاوت قائل می شود.
·      (کانت، «مذهب در چارچوب سرحدات خرد محض» (۱۷۹۳))

۴۳
·      او علاوه بر این از تضاد میان «رئالیسم ترانسندنتال» و «ایدئالیسم امپیریستی و ترانسندنتال» نیز سخن می گوید.
·      (کانت، «نقد خرد محض» (۱۷۸۱))

۴۴
·      به نظر هگل «ماتریالیسم و ناتورالیسم .... سیستم قطعی امپیریسم را تشکیل می دهند.»
·      (هگل، «دایرة المعارف»، پاراگراف ۸۵، ۱۸۳۰)

۴۵

·      هاینه در کتابش تحت عنوان «راجع به تاریخ مذهب و فلسفه در آلمان» (۱۸۳۴) می نویسد که در فرانسه میان «سنسوئالیسم» ازسوئی و «روحگرائی» و گاهی هم «راسیونالیسم» از سوی دیگر تفاوت گذاشته می شود.  

۴۶
·      ولی او خود تفاوتگذاری میان «ماتریالیسم» و «ایدئالیسم» را ترجیح می دهد.

۴۷
·      هاینه ماتریالیسم را به مثابه آموزش شناخت روح از طریق تجربه و حواس و به مثابه آموزش ایده های اپوستریوری تعریف می کند و ایدئالیسم را آموزش ایده های مادرزاد، و یا آموزش ایده های اپریوری  تعریف می کند.

۴۸
·      مارکس و انگلس با توسعه قاطعانه ماتریالیسم به ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، به مرزبندی روشن میان ماتریالیسم و ایدئالیسم دست می زنند و همزمان به تعیین روشن مراحل مختلف توسعه خود ماتریالیسم نیز مبادرت می ورزند.

۴۹
·      به نظر کلاسیک های مارکسیسم، درک نکته زیر در این میان بسیار مهم بوده است:

الف
·      درک این نکته که «ماتریالیسم علم الاشیایی (علوم طبیعی) صرف، اگرچه شالوده عمارت دانش بشری است، ولی خود عمارت نیست.

ب
·      برای اینکه ما نه فقط در طبیعت، بلکه علاوه بر آن در جامعه زندگی می کنیم.

پ
·      جامعه بشری نیز نه کمتر از طبیعت، تاریخ توسعه خود را دارد و علم خود را.

ت
·      از این رو، می بایستی علم جامعه را، یعنی ماهیت علوم به اصطلاح تاریخی و فلسفی را با شالوده ماتریالیستی تطبیق داد و بر آن بازسازی کرد.»
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۱، ص ۲۸۰)

۵۰
·      نتیجه حاصل از آن برای تاریخ ماتریالیسم را انگلس چنین فرمولبندی می کند:
·      «ماتریالیسم با هر کشف دورانساز در عرصه علوم طبیعی، فرم خود را تغییر می دهد و از زمانی که تاریخ مورد بررسی ماتریالیستی قرار می گیرد، در این زمینه نیز راه توسعه نوینی باز شده است.»
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۱، ص ۲۷۸)

۵۱
·      مارکس و انگلس با تدوین ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی مرحله نوینی در تاریخ فلسفه و در تاریخ بشریت گشوده اند.

۵۲
·      لنین در کتاب «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» این مسئله را چنین توضیح می دهد:
·      «مارکس و انگلس همواره ماتریالیسم معیوب (و غیر دیالک تیکی) را محکوم کرده اند.
·      اما آنها آن را از موضع عالی تر محکوم کرده اند، از موضع توسعه یافته تر، از موضع ماتریالیسم دیالک تیکی و نه از موضع هیومیسم و برکلیانیسم.»
·      (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۱۴، ص ۲۳۷)

۵۳
·      لنین در عین حال به بی دورنمائی و خصلت ارتجاعی ندانمگرائی (اگنوستیسیسم) و ایدئالیسم ذهنی بورژوائی واپسین اشاره می کند، که بیانگر مواضع اصلی فلسفه بورژوازی واپسین اند. 

·      مراجعه کنید به ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، مسئله اساسی فلسفه، آته ئیسم، ایدئالیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر