جلالالدین محمد بلخی
معروف به مولوی
(۶۰۴ ـ ۶۷۲ ه. ق)
ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین
ملاقات پادشاه با آن ولی که در خوابش نمودند
مولوی
مثنوی معنوی
دفتر اول
دست بگشاد و کنارانش گرفت
همچو عشق اندر دل و جانش گرفت
دست و پیشانی اش بوسیدن گرفت
وز مقام و راه پرسیدن گرفت
پرس پرسان
می کشیدش تا به صدر
می کشیدش تا به صدر
گفت:
«گنجی یافتم آخر، به صبر»
«گنجی یافتم آخر، به صبر»
گفت:
«ای نور حق و دفع حرج
«ای نور حق و دفع حرج
معنی الصبر، مفتاح الفرج
ای لقای تو جواب هر سؤال
مشکل از تو حل شود بی قیل و قال
ترجمانی
هرچه ما را در دل است
هرچه ما را در دل است
دستگیری
هر که پایش در گل است
هر که پایش در گل است
مرحبا یا مجتبی یا مرتضی
ان تغب جاء القضا ضاق الفضا
انت مولی القوم من لا یشتهی
قد ردی کلا لئن لم ینتهی»
چون گذشت آن مجلس و خوان کرم
دست او بگرفت و برد اندر حرم
پایان
ادامه دارد.
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر