۱۳۹۷ خرداد ۲۳, چهارشنبه

محمود دولت آبادی در آیینه انکر و منکر (۶)


بلاگردان 
  مجید نفیسی   
(۱۳۳۰)
به محمود دولت آبادى 
(ششم ماه ژوئن سال ۲۰۱۸)

ویرایش و تحلیل 
از
 یدالله سلطان پور
 


۱
وقتی روبروی آینه
ریش می‌ تراشیدی
و کراوات می‌ بستی
آیا از خود نپرسیدی، چرا
با تیغی به تیزی ریشتراشت
سلطانپور را پیش از تیرباران
شکنجه کردند
و با ریسمانی به درازای کراواتت
گلوی مختاری را فشردند؟

معنی تحت اللفظی:
ضمن ریش تراشی در مقابل آیینه
از خود نپرسیدی 
که 
چرا سعید سلطانپور را قبل از اعدام شکنجه کرده اند؟
ضمن بستن کراوات در مقابل آیینه
از خود نپرسیدی 
که 
چرا مختاری را با ریسمانی به درازای کراواتت خفه کرده اند؟
 
این اولین باری است که مجید نفیسی به عوض همسر شهیدش،
اسامی دو تن از شهدای دیگر را بر زبان می راند.
 
مجید نفیسی
 معمولا
هرجا شعر می خواند
ضمن معرفی خود 
خاطرنشان می شود که همسر اولش اعدام شده است.
 
اما
 چرا و به چه دلیل
او
در این شعر استثناء قایل می شود؟
 
۲
وقتی روبروی آینه
ریش می‌ تراشیدی
و کراوات می‌ بستی
آیا از خود نپرسیدی، چرا
با تیغی به تیزی ریشتراشت
سلطانپور را پیش از تیرباران
شکنجه کردند
و با ریسمانی به درازای کراواتت
گلوی مختاری را فشردند؟
 
دلیل این استثناء قایل شدن مجید نفیسی
به رسمیت شناسی هنرمندی محمود دولت آبادی، سعید سلطان پور و محمد مختاری است.
 
به همین دلیل
از محمود دولت آبادی انتظار دارد که به دو هنرمند زجر دیده و کشته شده توسط جلادان جماران بیندیشد.
 
در هنرمندی خود مجید نفیسی و محمود دولت آبادی
کمترین تردیدی روا نیست.
 
مجید نفیسی
شاعر به معنی واقعی کلمه است.
 
ما تعداد زیادی از اشعار او را منتشر و بعضا تحلیل کرده ایم.
 
مجید نفیسی بهترین شاعر زنده و حی و حاضر است.
عمرش دراز باد 
در دوره عسرت شعر و شاعر.
 
اما
بر خلاف ایندو،
نه، سعید سلطان پور هنرمند است و نه، محمد مختاری
 
 
صدای میرا
یکی از دفاتر «شعر» سعید سلطان پور، حاوی مشتی شر و ور است 
که کمترین ربطی به شعر ندارند.
 
البته
سعید سلطان پور
بسان هر مدعی شعر و  شاعری
«اشعار» نسبتا خوبی هم دارد که شعار و هارت و پورت اند و نه، شعر.
 
او
ولی 
نه، شاعر به معنی واقعی کلمه می تواند محسوب شود و نه، هنرمند.
 
مشخصه اصلی اعضای طویله های متنوع فدایی،
بیسوادی و بی عاطفگی و بیگانگی عمیق همه آنها با احساس انسانی است.
 
 
محمد مختاری 
حتی به گرد سعید سلطان پور در زمینه شعر نمی رسد.
 
از محمد مختاری
مشتی جفنگ در فیسبوک منتشر شده که ما هم مجبور به پارس گشته ایم.
 
محمد مختاری نه هنرمند است که محمود دولت آبادی به یادش بیفتد و نه، شاعر است.
 
حیرت انگیز این است 
که 
چرا 
دکتر مجید نفیسی شاعر و سخندان
عاجز از تمیز سره از ناسره است؟
 
۳
وقتی روبروی آینه
ریش می‌ تراشیدی
و کراوات می‌ بستی
آیا از خود نپرسیدی، چرا
با تیغی به تیزی ریشتراشت
سلطانپور را پیش از تیرباران
شکنجه کردند
و با ریسمانی به درازای کراواتت
گلوی مختاری را فشردند؟
 
وقتی از سؤال پیچ شدن محمود دولت آبادی بیچاره
توسط انکر و منکر سخن می رود، 
به همین دلایل است:
اعدام هر نفسکشی توسط مجانین جماران،
کمترین ربطی به هنرمندی از طراز محمود دولت آبادی ندارد 
تا عذاب وجدان کشد و با دیدن عکس خود، شرمنده گردد.
 
طرفه این است
که
سید علی خامنه ای به خیال خود، شاعر 
بر خلاف دکتر مجید نفیسی،
هم به ماهیت ضد فئودالی کلیدر پی برده و احتمالا نقد کرده است
و
هم
سعید سلطان پور و محمد مختاری
را
شاعر حساب نکرده است.
 
چون
سید علی
ظاهرا
بر این خرافه پایبند است 
که
غالبین نباید شعرای مغلوبین را به قتل رسانند.
 
 
به همین دلیل
دختر جوان توده ای
را
به اتهام عضویت در حزب توده اعدام می کنند،
ولی توده ای ترین توده ای های شاعر
را
مثلا هوشنگ ابتهاج و سیاوش کسرایی 
را
آزاد می سازند
و
ضمنا
به سیاوش می گویند:
«رهبران طراز اول حزب توده را کشتیم.
برو، رهبر حزب توده شو.»
 
۴
ایکاش روزه‌ ات را
در خانه گشوده بودی

هر چند یکبار گفته‌ ام:
«در سرزمینی که دین
برچسبِ جنایت‌ های دولتی است
روزه‌ خواری از روزه‌ داری
پرمعناتر می‌ نماید.»
 
معنی تحت اللفظی:
ایکاش به افطار نزد مشد حسن نرفته بودی.
 
ضمنا
من یکبار گفته ام:
 «در کشوری که بر پیشانی دین 
برچسب جنایات دولتی زده اند،
روزه خواری بهتر از روزه داری است.»
 
این بند آخر شعر دکتر مجید نفیسی است 
و
 بهتر است که آن را نخست تجزیه و بعد تحلیل کنیم:
 
۵
ایکاش روزه‌ ات را
در خانه گشوده بودی
 
حریفی بنا بر تجارب بیشمار شخصی 
با ایمانی راسخ تر از صخره می گفت:  
هر کس 
به هر دلیلی
 به طویله امریکا پا گذاشته،
اگر
 احیانا و استثنائا
 آدم بوده، 
در طرفة العینی خر شده
و
اگر خر بوده، ابوخر شده است.
 
 دکتر مجید نفیسی،
ظاهرا 
خیال می کند 
که
 محمود دولت آبادی 
مؤمن و متدین درجه یک است.
 
آن سان
که
نه، نمازش قضا می شود و نه روزه اش فراموش.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر