پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
قانون
ادامه
۱۲
·
درست به همین دلیل، جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی نه
فقط جوانب ثابت و «ساکن» قوانین مطروحه در شناخت سوسیولوژیکی ( جامعه شناسی) را در
مد نظر قرار می دهد، بلکه ضمنا عدم ثبات نسبی آنها را، «عدم سکون» آنها را، پیدایش
و زوال آنها را (اگر قوانین ساختاری عام و قوانین توسعه عام مطرح باشند) در نظر می
گیرد.
·
به عبارت کوتاهتر:
·
حرکت و توسعه خود قوانین را در نظر می گیرد.
۱۳
·
بر سر این مسائل، نبرد جانبدارانه ای میان جامعه شناسی
مارکسیستی ـ لنینیستی و جامعه شناسی بورژوایی در جریان است.
۱۴
·
جامعه شناسی بورژوایی یا منکر چنین قوانین به طور کلی است و
یا منکر خصلت عینی این قوانین است.
۱۵
·
جامعه شناسی
بورژوایی این قوانین را به عنوان قوانین پسیکولوژیکی تفسیر می کند.
·
این به معنی ایدئالیسم سوسیولوژیکی است.
۱۶
·
جامعه شناسی بورژوایی ادعا می کند که قوانین سوسیولوژیکی
تغییر ناپذیرند و حاوی و حامل خصلت تاریخی نیستند.
۱۷
·
بر خلاف طرح های بورژوایی مربوط به قانون، برای جامعه شناسی مارکسیستی به رسمیت شناسی خصلت
دیالک تیکی قوانینی که مورد پژوهش جامعه
شناسی مارکسیستی قرار می گیرند و بویژه خصلت مبتنی بر تضاد درونی آنها، از اهمیت
بنیادی برخوردار است.
۱۸
·
اینجا سه گشتاور (ممان) زیر برای پژوهش سوسیولوژیکی از
اهمیت خاصی برخوردارند:
الف
۱
·
اولا باید کلیه پدیده ها بنا بر تضادهای ماهوی درونی در
ساختار خود قوانین توضیح داده شوند.
·
ضمنا باید به خصلت تاریخی ـ مشخص این تضادها توجه شود.
۲
·
تضادهای آنتاگونیستی (آشتی ناپذیر) میان کار و سرمایه، یعنی
میان پرولتاریا و بورژوازی، یک قانون ساختاری فرماسیون اقتصادی جامعه سرمایه داری
است.
۳
·
بدون در نظر گرفتن این قانون ساختاری فرماسیون اقتصادی
جامعه سرمایه داری، نمی توان به بررسی سوسیولوژیکی روند تولید صنعتی تحت شرایط
کاپیتالیستی (سرمایه داری) نایل آمد و ضمنا به درک و توضیح مناسبات به اصطلاح
انسانی، یعنی روابط موجود میان ریاست (مدیریت) و مولدین بیواسطه و غیره نایل آمد.
۴
·
جامعه شناسان بورژوایی صنعت می کوشند، حساب مناسبات به
اصطلاح انسانی، یعنی روابط موجود میان ریاست (مدیریت) و مولدین بیواسطه و غیره را از حساب آنتاگونیسم بنیادی فوق الذکر
(آنتگونیسم کار و سرمایه) جدا کنند و فقط به حساب خود روند تولید بگذارند و یا
امکان هماهنگ سازی (هارمونیزاسیون) روابط اجتماعی در کارخانجات کاپیتالیستی را
اعلام می دارند.
۵
·
مطابقت دیالک تیکی (تضادهای آشتی
پذیر، غیر انتاگونیستی) منافع جامعه ای،
کلکتیو و شخصی به مثابه نیروی محرکه بنیادی توسعه سوسیالیستی، نقطه شروع (آغازگاه)
تئوریکی برای بررسی سوسیولوژیکی قوانین ساختاری و قوانین توسعه صنعت سوسیالیستی و
دیگر عرصه های حیات جامعه ای در سوسیالیسم است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر