سعدی
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
تا توانی سیرت زیبا بیار
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
تا توانی سیرت زیبا بیار
کانت
دیالک تیک پدیده و چیز در خود
(فنومن و نومن)
تحلیلی
از
میم نون
سؤال
این بود
که
دلیل وحدت نظر معرفتی ـ نظری (تئوریکی ـ شناختی) شیخ شیراز (ایده ئولوگ فئودالیسم)
با
حکیم شاهکوه (ایده ئولوگ بورژوازی آغازین) چیست؟
چرا و به چه دلیل عینی و طبقاتی
هم
حکیم اشرافیت فئودال
و
هم حکیم بورژوازی آغازین
(دشمن اشرافیت فئودال)
در زمینه غیر قابل شناخت بودن نومن (ماهیت، بود، ذات، باطن) چیزها
وحدت نظر دارند؟
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش،
نظری به مفهوم معرفتی ـ نظری حکیم شاهکوه موسوم به چیز در خود می اندازیم:
۱
چیز در خود
یکی از مفاهیم اصلی فلسفه کانت است،
که در آن،
چیز
ـ بطورکلی ـ
به عنوان موضوع شناخت و بی اعتنا به شناخت
و
بی اعتنا به نحوه و نوع متفاوت شناخت (ادراک حسی و تفکر)
مطرح می شود.
۲
لامبرت
چیزها را بدو دسته تقسیم کرده بود:
الف
«چیزها،
«چیزها،
آن گونه که فی نفسه (در خود) وجود دارند.
ب
چیزها،
چیزها،
آن گونه که ما آنها را احساس و تصور می کنیم»
۳
۳
کانت آموزش خود را به پیروی از لامبرت بنا می کند
و
اعلام می دارد:
آنچه که در روند شناخت ادراک و اندیشیده می شود،
فنومن و یا نمود (پدیده) صرف است.
۴
ادامه دارد.
فنومن و یا نمود (پدیده) صرف با چیز واقعی مطابقت دارد
که
وجودش حتمی،
ولی شناختنش محال
است:
کانت آن چیز واقعی غیرقابل شناسائی را چیز در خود نام می دهد.
۵
«چیزها بمثابه اشیای مستقل از احساس ما وجود دارند،
اما
ما قادر به شناخت آنچه که آنها درخود (فی نفسه) هستند،
نیستیم.
۶
ما فقط فنومن و یا نمود (پدیده) آنها می شناسیم»
(کانت)
۷
استعمال مفهوم «چیز درخود» از سوی کانت واضح و روشن نیست.
۸
«چیز درخود»،
گاهی
به معنی وجود غیرقابل شناسائی موجود در خارج از شعور
و
گاهی
به مثابه اندیشه ضرور وجود تصور شده
(«چیز درخود» به مثابه چیزی فکری)
مطرح می شود.
۹
کانت با ترویج و توسعه «چیز درخود» به مثابه چیزی فکری (غیر مادی)،
«چیز درخود»
را
با
نومن افلاطون
یکی تلقی می کند.
۱۰
چیز در خود
در موردی دیگر
ـ بطور منفی ـ
به عنوان اندیشه توخالی به کار می رود،
نظری که در نئوکانتیانیسم پرو بال می یابد.
۱۱
چیز در خود
در موردی دیگر
ـ بطور مثبت ـ
به عنوان مفهوم ضد فنومن و یا نمود (پدیده) به کار می رود،
نظری که در فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان
نقش مهمی بازی می کند.
۱۲
و سرانجام،
«چیز درخود»
به مثابه مفهوم سرحدی تصور می شود،
مفهومی که باید شناخت را بر تجربه ببندد
و
آن را از عبور ممنوع و نا مجاز از مرز و غلطیدن به جهان ماوراء حسی
باز دارد.
۱۳
«چیز درخود»
در دیگرآثار کانت
بوی «وظیفه ای ابدی» می دهد،
وظیفه ای که خرد انسانی در روند پیشرونده شناخت به عهده می گیرد،
ولی تحقق آن از توان خرد انسانی خارج است.
۱۴
کانت
ـ علاوه بر این ـ
مفهوم یاد شده را
هم
به صورت مفرد («چیز درخود»)
و
هم به صورت جمع («چیزهای درخود»)
به کار می برد،
بدون اینکه دلیلی در این باره ارائه دهد.
۱۵
ایراد فلسفی کانت در رابطه با مفاهیم فنومن و نومن کجا ست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر