۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۶, چهارشنبه

به استقبال دیالک تیکی از سعدی (شیخ شیراز) و کانت (حکیم شاهکوه) (۳)




سعدی
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
تا توانی سیرت زیبا بیار


کانت

دیالک تیک پدیده و چیز در خود
(فنومن و نومن)

تحلیلی
 از 
میم نون 
 
۱
کانت
دیالک تیک پدیده و چیز در خود
(فنومن و نومن)  
 
کانت
(حکیم شاهکوه)
همان دیالک صورت و سیرت شیخ شیراز 
را
یعنی
دیالک تیک نمود و بود
(پدیده و ماهیت، ظاهر و ذات)
را
به شکل دیالک تیک فنومن و نومن
بسط و تعمیم می دهد.
 
الف
 
فنومن
(پدیده، نمود، ظاهر)
 مرئی
 است.

کانت 
در
  مفهوم فلسفی فنومن 
ظاهر و نمود همه چیز های هستی را تجرید می کند.
 
ب
 
نومن
(ماهیت، بود، ذات)
نامرئی 
است.
 
کانت 
در
  مفهوم فلسفی نومن 
ماهیت و بود و ذات و باطن چیز های هستی را تجرید می کند.
 
۲
این 
دیالک تیک فنومن و نومن
(نمود و بود، پدیده و ماهیت، ظاهر و ذات) کانت (حکیم شاهکوه)
 بویژه
 در
 تئوری شناخت کانت
 تئوریزه می شود و  اهمیت کسب می کند.

منظور کانت از مفهوم فلسفی «چیز درخود» 
احتمالا 
همین نومن است که غیر قابل شناخت در قاموس او ست:

الف

 
فنومن
(پدیده، نمود، ظاهر)
از دید حکیم شاهکوه،
بدرستی
قابل شناخت است.
 
ب
نومن
و
یا
چیز درخود
اما غیر قابل شناخت است.
 
این نظر حکیم شاهکوه غلط است.
 
فرق فنومن و نومن در روند شناخت
فقط
این است
که
فنومن برای همه افراد بشری قابل احساس و ادراک و شناخت است.
 
ولی
برای شناخت نومن
باید از فنومن به سوی نومن حرکت کرد.

به زبان هگل 
باید از نردبام مفهومی 
پله به پله
بالا رفت
 و 
گام به گام 
(مفهوم به مفهوم)
به شناخت نومن نایل أمد.
 
۳
شیخ شیراز
در تئوری شناخت خویش
همین نظر حکیم شاهکوه را چندین قرن قبل از تولد او
تئوریزه کرده است:
 
۴
به روی و ریا خرقه سهل است، دوخت
گرش با خدا در توانی فروخت
چه دانند مردم که در جامه کیست؟
نویسنده داند که در نامه چیست.
 
 معنی تحت اللفظی:
دوخت و دوز خرقه ریا سهل و آسان است.
البته
اگر خدا برای چنین خرقه ای تره خرد کند.
 
مردم
هر گز از اندام در زیر البسه خبر ندارند.
فقط نامه نویس از محتوای نامه خبر دارد.
 
۵
به روی و ریا خرقه سهل است دوخت
گرش با خدا در توانی فروخت
  
شیخ شیراز در این بیت شعر،
دیالک تیک فنومن و نومن
(دیالک تیک ظاهر و باطن، پدید و ماهیت، نمود و بود)
را
به شکل دیالک تیک خرقه و تقوا بسط و تعمیم دهد
و
بر قابل شناخت بودن خرقه و غیرقابل شناخت بودن تقوا تأکید می ورزد.

فرق شیخ شیراز با حکیم شاهکوه
این است که شیخ شیراز بر باطن و ماهیت و ذات و نومن شناسی خدا تأکید می ورزد.

۶
چه دانند مردم که در جامه کیست؟
شیخ شیراز 
در این مصراع شعر
نیز 
همان دیالک تیک فنومن و نومن را به شکل دیالک تیک جامه و اندام بسط و تعمیم می دهد
و
بر قابل شناخت بودن جامه و غیر قابل شناخت بودن اندام پنهان در درون جامه
 اشاره می کند.
 
درست بسان حکیم شاهکوه:
ظاهر را قابل شناخت و ذات (باطن) را غیر قابل شناخت می داند.
 
۷
نویسنده داند که در نامه چیست.
شیخ شیراز 
در این مصراع شعر
نیز 
همان دیالک تیک فنومن و نومن را به شکل دیالک تیک  پاکت نامه و محتوای نامه بسط و تعمیم می دهد:

الف
 پاکت نامه و نوشته روی آن
(فنومن)
را
آدرس فرستنده و گیرنده 
را
هر کس و ناکس می تواند ببیند و بشناسد و بخواند و بداند.

ب
محتوای نامه 
(نومن)
را 
اما
فقط نویسنده نامه می داند.

اگر این مصراع شعر را در رابطه با بیت قبلی معنی کنیم،
منظور شیخ شیراز از نویسنده نامه، خدا ست.

خدا عالم بر باطن آدم ها ست.
فرق هم نمی کند که خرقه بپوشند و یا نپوشند.
تظاهر به تقوا بکنند ویا نکنند.

۸
سعدی در حکایتی هیمن مصراع شعر را تکرار می کند:

چه دانند مردم که در خانه کیست
نویسنده داند که در نامه چیست
 
شیخ شیراز 
در  مصراع اول این بیت شعر
نیز 
همان دیالک تیک فنومن و نومن را به شکل دیالک تیک خانه و سکنه خانه
 بسط و تعمیم می دهد
و
همان موضع معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) حکیم شاهکوه 
را
قرن ها قبل از تولد او
نمایندگی می کند:
 
الف
خانه
(فنومن)
را
هر کس و ناکس می تواند ببیند و بشناسد.

ب
سکنه خانه
(نومن)
را 
اما
فقط خداوند خانه می شناسد.
 
۹
سؤال
اکنون
این است 
که
 دلیل وحدت نظر معرفتی ـ نظری شیخ شیراز (ایده ئولوگ فئودالیسم) 
با 
حکیم شاهکوه (ایده ئولوگ بورژوازی آغازین) چیست؟
 
چرا و به چه دلیل عینی و طبقاتی 
هم حکیم اشرافیت فئودال و هم حکیم بورژوازی آغازین (دشمن اشرافیت فئودال)
در زمینه غیر قابل شناخت بودن نومن (ماهیت، بود، ذات، باطن) چیزها
وحدت نظر دارند؟
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر