هلوه تیوس
کلود آدرین
هلوه تیوس
(۱۷۱۵ ـ ۱۷۷۱)
نماینده
ماتریالیسم «اجتماعی» فرانسه
هلوه تیوس فعالیت سیاسی را وظیفه و تکلیف روشنگری می داند. اخلاق حقیقی بنظر هلوه تیوس
عبارت است
از
دفاع از منافع حتی الامکان اکثریت مردم
آثار اصلی او:
در باره روح (۱۷۵۸)
در باره استثمار (۱۷۷۲)
پروفسور دکتر مانفرد اشتارک
ماتریالیسم قرن هجدهم
(ماتریالیسم فرانسه)
برگردان
شین میم شین
۶
۱
· استقبال مهار ناپذیر لامتری از ماتریالیسم سیاسی،
پژواک خود را در ماتریالیسم «اجتماعی» هلوه تیوس می یابد.
۲
· اما دیدرو
ـ عمدتا ـ در عرصه طبیعتفلسفه پیش می تازد و ضمنا
ماتریالیسم را فقط در عرصه استه تیکی
رونق می بخشد.
۳
· دیدرو با توسل به دلیل ناتورالیستی منتج از
نابرابری طبیعی بنیادی انسان ها، با چرخش ماتریالیسم به انسان نگری مبتنی بر برابری هلوه تیوس مخالفت می ورزد.
۴
· هلوه تیوس با ماتریالیسم «اجتماعی» به قلب
ماتریالیسم فرانسه نفوذ می کند.
۵
· او این اندیشه را توسعه می دهد، که شرایط تاریخی
و «تربیت»، یعنی تمامی مناسبات اجتماعی، تعیین کننده چند و چون انسان ها هستند.
۶
· بدین طریق، مرکز ثقل روشنگری ـ آشکارا ـ از تشکیل ایده به تشکیل
جامعه منتقل می شود.
۷
· گذار از مبارزه فلسفی
محض به مبارزه اجتماعی نقاب از چهره
برمی گیرد.
۸
· آثار اصلی هلوه تیوس به شرح زیرند:
الف
· «در باره روح» (۱۷۵۸)
ب
· «در باره انسان» (۱۷۷۲)
۹
· مبدأ فکری هلوه
تیوس را سنسوئالیسم (حسگرایی)
جان لاک تشکیل می دهد.
· (سنسوئالیسم نامی است برای جریان معرفتی ـ نظری که مرحله حسی شناخت را مطلق
می کند و لذا ادعا می کند، که کل شناخت ناشی از ادراک حسی است.
· سنسوئالیسم ادعا می کند که میان تفکر و احساس
تفاوت ماهوی وجود ندارد و کلیه نتایج تفکر را می توان در ادراکات حسی خلاصه کرد.
· سنسوئالیسم فرم خاصی از امپیریسم
(تجربه گرائی) است.
· سنسوئالیسم پاسخ صریح به مسئله اساسی فلسفه نمی دهد و به
وجود و یا عدم وجود عینی ـ واقعی علل احساس وقعی نمی نهد. مترجم)
۱۰
· هلوه تیوس نسبت به مادیت و غیرمادیت روح بی تفاوت و بی
اعتنا ست.
۱۱
· هدف اصلی او نشان دادن خصلت اجتماعی روح است.
۱۲
· به نظر هلوه تیوس، هر کردوکار روحی عبارت است از
ادراک و احساس.
۱۳
· به نظر هلوه تیوس، روح با ادراک حسی، با دریافت
تأثیرات چیزها، با «تصویرها» تفاوت دارد.
۱۴
· روح به نظر هلوه تیوس، به شناخت روابط چیزها نایل می آید و «ایده ها» را طرحریزی
می کند.
۱۵
· انسان ببرکت حافظه اش به دانش مجهز است.
۱۶
· انسان اما وقتی می تواند روح داشته باشد که قادر
به استخراج ایده ها و غیره از روابط چیزها
باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر