پروفسور دکتر رولف ماکس
برگردان
شین میم شین
بخش دوم
مفهوم طبقه در مائوئیسم
ادامه
۴۹
قوای گرد آمده در دور مائوتسه تونگ در این میان،
فقر و ذلت را در وهله اول به مثابه پدیده ای اقتصادی که باید بر آن غلبه کرد،
در مد نظر ندارند.
۵۰
قوای گرد آمده در دور مائوتسه تونگ از فقر و ذلت،
بیشتر، خصوصیات ایده ئولوژیکی و شیوه های رفتاری معین زیر را استخراج می کنند:
الف
قناعت مندی را
ب
آمادکی به تیعیت و تابعیت تمامعیار را
پ
ایثار و فداکاری بی حد و مرز را
ت
خودستیزی را
(انکار خویشتن خویش را، خودفراموشی را، اگونیهلیسم
را، هیچ انگاری خویشتن خویش را)
و
غیره را
۵۱
مائوئیسم به استفاده از این مواضع و شیوه های
رفتاری برای آماج های سیاسی خویش می پردازد.
۵۲
از توسعه های شروع شده از اواسط سال های ۶۰
(۱۹۶۰) معلوم می شود که مفهوم طبقه برای مائوئیسم، هر چه بیشتر و قبل از هر چیز
ابزاری ایده ئولوژیکی برای زدن برچسب بر شیوه های رفتاری سیاسی ـ ایده ئولوژیکی
معین شده است و در خدمت آماج گزاری های سیاسی سوبژکتیویستی گروه مائوتسیه تونگ
قرار دارد.
۵۳
مائوئیسم، امروزه انسان ها را قبل از همه بسته
به رابطه شان با سیاست و ایده ئولوژی گروه مائو به طبقات مختلف تقسیم بندی می کند.
بدین طریق، مخالفین شخصی به «مخالفان طبقاتی»
استحاله می یابند.
۵۴
تذکرات زیر از س. گروندمن در این رابطه جالب
اند:
«مائوتسه تونگ مخالفین شخصی خود را به عنوان
«مخالفین طبقاتی» تلقی می کند.
مائوتسه تونگ به «مخالفین طبقاتی» احتیاج دارد.
برای اینکه خلق چین در طول مبارزه چندین دهه ای
اش مخالفین طبقاتی را شناخته است و به بد جنسی، حیله گری و خطرناکی شان پی برده
است.
این مبارزه تحت رهبری حزب کمونیست چین، موفقیت
آمیز بوده است.
نام مائوتسه تونگ در این میان برای میلیون ها
چینی، تجسم رزم انقلابی بوده است.
تا زمانی که سیمای مائوتسه تونگ بی رنگ نگشته
(مائوتسه تونگ بی اعتبار نگشته)، میلیون ها چینی در مخالفین مائوتسه تونگ،
«مخالفین طبقاتی» را خواهند دید.»
(س. گروندمن، «مائوئیسم. روی بر تافتن از مفهوم مارکسیستی
ـ لنینیستی طبقه و شعور طبقاتی»، ۱۹۷۴، ص ۱۰، هنوز انتشار نیافته)
۵۵
نهایتا حقیقت مارکسیستی ـ لنینیستی بنیادی ئی
انکار می شود که بنا بر آن، روابط میان طبقات، قبل از همه روابط اقتصادی اند.
۵۶
در مائوئیسم، پایه اقتصادی طبقات اجتماعی و
روابط طبقاتی مورد انکار قرار می گیرد.
(همین بی اعتنایی به پایه اقتصادی طبقات اجتماعی
و پایگاه طبقاتی همنوعان و قلمداد کردن بی شرمانه و تبهکارانه هر مخالف شخصی خود به عنوان «دشمن طبقاتی»، در
میان روشنفکران وطنی شیوع همه جانبه شرم انگیزی دارد.
به محض مشاهده دگراندیشی در همنوعی، فوری بر
پیشانی اش، مهر وابستگی به شمر و یزید و ابن ملجم می زنند و ضمنا فراموش می کنند
که خود همسفره شمر و یزید و ابن ملجم اند. مترجم)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر