۱۳۹۷ فروردین ۲۴, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۶۳۴)

 
 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی

خردستیزی ها و عوامفریبی ها

۱
بالاخره باید بهانه برای شروع جنگ جهانی جدید پیدا شود.

۲
ظاهرا اسد نیازی به حمله شیمیایی نداشته است.

۳
دار و دسته های متمدن و فرهنگمند و دموکرات تحت حمایت امپریالیسم
عمدتا شکست خورده بودند.

۴
حتی آلمانی ها
دیشب در تله ویزیون
چنین اتهامی را رد می کردند.

۵
حالا تره زا می تره ها را حراج کرده و همراه با مش ماکرون حمله بر سوریه را به همراهی با مش ترامپ عرعر می کند.

۶
کثافت ها کشورهای منطقه را به ویرانه مبدل کرده اند
۱۱ میلیون سوری آوراه اند و بیش از ۱ میلیون نفر نفله شده اند.

۷
اکنون چنان وانمود می کنند که
انگار مظهر هومانیسم اند و برای چند نفر سوری مسموم شده و نشده
خود را به اب و آتش می زنند.

تأملی در جمله اول مش فریده ثابتی

بیکاری چرا و چگونه ایجاد می شود؟
با تکامل سرمایه داری، و ورود نسل های جدید ماشین آلات به کار تولید، بارآوری کار بالا می رود.

۱
این جمله مش فریده معیوب است و احتیاج به ویرایش دارد:
با رشد نیروهای مولده (انسان، علم، وسایل تولید، ابزار کار، نحوه استخراج مواد خام و غیره)
اولا
سرعت تولید
افزایش غول آسا کسب می کند
(رشد کمی)

ثانیا
کیفیت فراورده های کار
توسعه (تکامل) چشمگیر می یابد.

ثالثا
فونکسیون توده های مولد و زحمتکش در امر تولید
دستخوش تحول کمی و کیفی می شود:

الف
کارهای سنگین و کمرشکن به عهده ماشین آلات و روبات ها و جر اثقال و غیره گذاشته می شود.

ب
فراغت و سلامت توده های مولد و زحمتکش بهبود عظیم می یابد.

پ
بیماری های رایج در میان زحمتکشان رشته های تولیدی متنوع مثلا دیسک و خستگی و تصادفات ناشی از خستگی در روند کار و غیره
کاهش می یابند

ت
امروزه در طویله های مدرن
از تقسیم علوفه و مواد غذایی در اخورهای گاوان و غیره گرفته تا دوشیدن شیر و تمیز کردن حیوانات و معاینه و معالجه آنها، بررسی وضع آب و هوایی و میکرو ارگانیسمی و شیمیایی طویله ها و غیره
به طرز اوتماتیکی (کامپیوتری) صورت می گیرد.

۲
توده مولد و زحمتکش
از زیر بار کمرشکن رفته رفته خارج می شود و امکان توسعه علمی و فلسفی و فکری و هرنی برایش فراهم می آید.

۳
توسعه نیروهای مولده
در هر صورت
به نفع بشریت زحمتکش است.

۴
با توسعه نیروهای مولده
سنگینی کفه کار مادی (عمدتا بدنی)
در ترازوی دیالک تیکی کار مادی و کار فکری
به نفع کار فکری دستخوش دگرگونی خجسته و مثبت و شادی بخش می شود.

۵
توسعه شتابان نیروهای مولده
فرمان نخستین مؤلفین مانیفست
به پرولتاریای پیروزمند است.

۶
بدون توسعه نیروهای مولده
غلبه پرولتاریای پیروزمند بر فقر و ذلت مادی و فکری و روحی و روانی محال است.

۷
راسیونالیزاسیون تولید صنعتی و کشاورزی و دامپروری و دامداری و تجارت و غیره
به نفع توده مولد و زحمتکش است.

۸
ضمنا خاص جوامع سرمایه داری نیست.

۹
جوامع سوسیالیستی نیز در این زمینه فعال اند.
باید هم فعال باشند.

۱۰
جمهوری خلق چین گام های بلندی در این زمینه برمی دارد.

۱۱
بیکاری را نباید به گردن توسعه نیروهای مولده انداخت.

۱۲
مسئله بیکاری علل دیگر دارد.
۱۳
مراجعه کنید به دیسپونسیبیلیته (همه فن حریفی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری و مقولات فلسفی و سوسیولوژیکی یگر

الیاس علوی

ما می‌ میریم
تا شاعرانِ بیمار
شعر بگویند

«ما می‌میریم»،
بازی قشنگی است

وقتی مادر، پوتین افسر جوان را لیس می‌ زند
و روزنامه‌ ها هی عکس پدر را می‌ نویسند
کنار آدم‌ های مهم

هر شب، هزار بار عروس می‌ شود
و خواهرم هزار بار جیغ می‌ زند

«هزار بار»
بازی قشنگی است

«کارگران ساعت یازده احساساتی می‌شوند»
فردا همه به خیابان‌ها
می
ریز
ریز م ی‌کنند
پارچه‌ های رنگی را
آواز می‌ خوانند
می‌ رقصند
و البته شعار می‌ دهند

ما می میریم تا عکاسِ «تایمز» جایزه بگیرد.

پایان

الیاس علوی
نه تنها بهترین شاعر افغانستان
بلکه بهترین شاعر فارسی زبان جهان است.

الیاس علوی
شاعر
به تمام معنی
است.

آواره از وطن
با کوله باری از تجارب تلخ تر از زهر

عمرش دراز باد.

وبلاگ پر برکتی دارد تحت عنوان «برکت»

http://www.elyasalavi.blogfa.com/

هی
دل غافل

۱
به کجای این طویله
می توان آویخت
پالان را؟

۲
حل تضادهای فرعی و آشتی پذیر
به طرق خشونت آمیز و خونین
برای تعدیل تضادهای اصلی و آشتی ناپذیر (آنتاگونیستی)

۳
و یا طرح و تشدید تئاترال تضادهای فرعی و آشتی پذیر
برای تقویت و تحکیم و توسعه باندی از باندهای طبقه حاکمه
در جایی
و
در جوی

ویرایش:
محمود درویش

می خواستم
امروز صبح
برایت بنفشه بخرم

یاران
اما
گرسنه بودند
برای شان نانی خریدم
و
برای تو قصیده‌ ای عاشقانه
سرودم.

آذربایجان شده عرعرباجان.

۱
سقوط به قهقرا.

۲
حتی شهریار شیره ای
با شعور تر از شما بود
که به ریشه واحد همه آدم ها باور داشت
و
خواهری و برادری همه ابنای بشر را
از بلندترین مناره های آذربایجان
اعلام می داشت

ویرایش:
محمود درويش
ترجمه: محمد حمادی

اشعارمان
بی طعم و رنگ پریده و خاموش اند

جوهر
با مشاهده تراکم جنایت و جنون و خون
شرمگین می شود
و
پا
پس می کشد.

پارادوکس شاملوئیسم و شاملوچیسم 
(فاشیسم و فوندامنتالیسم)

۱
مشخصه مشترک اصلی طرفداران شاملوئیسم و شاملوچیسم (فاشیسم وطنی)
سیری ناپذیری از «من» شخصی است.

۲
حضرات هر چه بنویسند و بگویند و بکنند
سودایی جز طرح غلوآمیز خویشتن خویش ندارند.

۳
اما
ساده لوحانه خواهد بود
اگر این جماعت را
خودخواه و خودپرست (طرفدار اگوئیسم، منگرایی) بپنداریم.

۴
پارادوکس شاملوئیسم و شاملوچیسم (فاشیسم و فوندامنتالیسم)
هم
درست در همینجا ست:
این پردازش بی امان به من
فقط به ظاهر حاکی از اگوئیسم است.

۵
در واقع
و
در تحلیل نهایی
و
در عمل
به معنی من ستیزی (نیهلیسم) است.

۶
هیتلر نه تنها ۶ میلیون نفر را در داخل رایش سوم و ۶۰ میلیون نفر را در خارج از رایش سوم به قتل می رساند
نه تنها
کودکان و بیماران و پیران جامعه را مسلح می کند تا در مقابل ارتش سرخ مقاومت کنند و بمیرند
بلکه سرانجام معشوق ماهروی جوانش را هم مسموم می کند و بعد گلوله ای در کله خالی از مغزش شلیک می کند.
هم خودش معتاد به مواد مخدر است و هم سربازانش را معتاد به مواد مخدر می کند تا دچار هلوسیناسیون شوند و بر اشباح شلیک کنند.

۷
صادق هدایت پس از انتحارات متعدد ناموفق
بالاخره موفق می شود.

۸
احمد شاملو
بارها دست به انتحار می زند
ولی موفق نمی شود.

۹
هرویین و تریاک می کشد.

۱۰
جوانان ناقص العقل مردم را معتاد به مواد مخدر می کند.

۱۱
صمد بهرنگی و بهروز رخ و اشرف دهاتی
شیرخوارگان مردم را شیر می کنند و به مصاف شیران شرزه می فرستند.

۱۲
اینها همه نشانه های خودستیزی و نهایتا جامعه ستیزی اند
ولی به ظاهر مبتنی بر منگرایی اغراق امیز اند

۱۳
پارادوکس شاملوئیسم و شاملوچیسم (فاشیسم و فوندامنتالیسم) همین است.

نامه به سوسیالیست های جوان

ترجمه : رضا نافعی

یورگن کوچینسکی در سال ۱۹۹۱ این نامه را به سوسیالیست های جوان آلمانی نوشت. او از صاحبنظران نامدار جمهوری دموکراتیک آلمان بود.

» دوستان جوان عزیز: امروز در کشورهای سرمایه داری بدلیل آنچه که در چند کشور کوچک اروپای شرقی رخ داده کار سوسیالیسم را در تاریخ جهان ساخته می دانند.

اما در این میان دو واقعیت فراموش می شود: نخست آن که هنوز هم یک چهارم مردم جهان در چین و شوروی و کشورهای دیگر در مناسبات سوسیالیستی زندگی می کنند.

دوم آن که تمام تجربیات تاریخی نشان می دهند که زایش یک نظام نوین اجتماعی روندی است بس دشوار و پیچیده.

فقط بیاد آوریم چه دشوار و پیچیده بود زایش سرمایه داری. سرمایه داری اندک زمانی پیش از ۱۴۰۰ در شمال ایتالیا زاده شد و پس از فقط نیم قرن باز فروخفت، فئودالیسم بار دیگر استیلائی تقریبا چهار صد ساله یافت.

نخستین انقلاب بورژوائی در آلمان در ربع اول قرن شانزدهم روی داد و بعد باز ضد انقلاب فئودالی بر انقلاب چیره شد و تا سال ۱۸۴۸ که دومین انقلاب بورژوائی در آلمان روی داد سیصد سال زمام قدرت را در دست داشت. توسعه نیرومند سرمایه داری در انگلستان در نیمه دوم قرن شانزدهم آغاز گشت. در قرن هفدهم باز نیروهای فئودال نیرو گرفتند – اما پیش از آن که بتوانند باردیگر برکرسی قدرت بنشینند، انقلاب پرشکوه ۱۶۴۰ رخ داد. آرمان های بورژوازی از چنان پویائی قدرتمندی سرشار بود که راه پیروزی را بر فئودالیسم سد کرد . می بینیم که چه پیچیده است زایش اجتماعی نوین. سوسیالیسم نیز از این روند مستثنی نیست.

دیالک تیک نان و جان
(حوایج حیاتی و فکر و نظر و غرور و فضایل و سجایای اخلاقی و غیره)

۱
آنچه انسان را کند روبه مزاج
احتیاج است
احتیاج است
احتیاج

۲
این درک ماتریالیستی از انسان و جامعه و تاریخ است که میر زاده ی عشقی نمایندگی کرده است.

۳
انسان که سهل است
میمون ها برای گرفتن گازی از میوه خوشمزه ای که میمونی در دست دارد
سرتاپایش را لیس می زنند.

۴
وقتی زن و بچه عضوی از جامعه
در خانه منتظر لقه نانی اند
همه سجایای اخلاقی از شرافت و عزت و غرور و نظر و اندیشه
رنگ می بازند.

۵
آدم
چه بسا
سلب آدمیت می شود تا نانی به کف آرد و به خانه ببرد.

۶
سکسی شدن اعضای طبقه حاکمه
در طرفة العینی
و فریاد جاوید شاه و یا جاوید شیخ
به دلیل تصاحب وسایل اساسی تولید توسط شاه و شیخ است

۷
اعتقاد و ایمان و غیره
ثانوی اند.

۸
اگر توده تحت رهبری حزب توده
هم
وسایل اساسی تولید را تصاحب و تسخیر کند
که حقش هم است
سکسی خواهد شد.

۹
آنگاه
شعار جاوید عمله و جاوید دهقان و جاوید پیشه ور
به گوش خواهد رسید.


تحلیل طبقاتی شاه و شیخ

۱
آره.
وجه مشترک شاه و شیخ
آنتی کمونیسم بود.

۲
فرح دیبا در تله ویزیون عر و پا پس از ریشه کن سازی حزب توده توسط شیخ گفت:
من و شاه به آرزوی دیرین خود رسیدیم.

۳
دلیل سرنگونی شاه
توده ستیزی و حزب توده ستیزی پیگییر تا اخرین لحظه حیات بود.

۴
شاه نه تنها حزب توده را منحل ساخت
بلکه نطفه های توده ای را حتی در بطن جامعه سرکوب و نابود و بی اثر ساخت.

۵
حزب توده ستیزی (آنتی کمونیسم) شاه اما
خواه و ناخواه
با توده ستیزی توأم بود.

۶
شاه انقلاب کرده بود.
یعنی جامعه را از نکبت فئودالی آزاد ساخته بود و به پله بورژوایی ارتقا داده بود.
اما بی حمایت عملی توده.
در هراس ضمنی از توده.

۷
شاه و طبقه حاکمه جدید
ماهیتا ضد فئودالی و ضد روحانی و ضد مذهبی بوده است.

۸
ساواک هم سازمان انقلابی کاپیتالیسم بوده است.
سازمان سرکوب فئودالیسم بوده است.
یعنی سازمانی انقلابی بوده است.
قابل مقایسه با سازمان امنیت شوروی بوده است (در پله نازلتر بورژوایی)

۹
مسئله و معضل شاه و رژیم انقلاب بورژوایی سفید این بود که
بورژوازی در مقیاس جهانی
دیگر ظرفیت انقلابی و مثبت ندارد.

۱۰
بورژوازی آغازین با غول های فلسفی از قبیل کانت و هگل و فویرباخ و دیدرو و هلوه تیوس و هولباخ
دیری است که دیگر وجود ندارد.

۱۱
جای بورژوازی مترقی و انقلابی و ضد فئودالی و ضد مذهبی آغازین را بورژوازی مرتجع واپسین با فلاسفه فاشیستی و ایراسیونالیستی (خردستیز) از قبیل شوپنهاور و نیچه و غیره گرفته است.

۱۲
بورژوازی واپسین متحد فئودالیسم و حتی برده داری است.
متحد کنیسه و کلیسا و مسجد است.

۱۳
به همین دلیل انقلاب بورژوایی سفید
اشرافیت فئودالی و روحانی و نهادهای مربوطه از حوزه تا حسینیه و مسجد و منبر و مطبوعات را
شاید حتی بقایای نظامات برده داری و عهد بوق را
هم
دست نخورده می گذارد
و
هم
می کوبد.

۱۴
هم
مورد تمسخر قرار می دهد (آخوندها را با زنان چادری مقایسه می کند و متلک می پراند)
و
هم
به سبب خصلت آنتی کمونیستی و ضد توده ای اش مورد حمایت مالی و لوجیستیکی و ایده ئولوژیکی قرار می دهد.

۱۴
مثلا به زباله ناصر مکارم شیرازی تحت عنوان فیلسوفنما ها
جایزه سلطنتی می دهد.

۱۵
البته همه این کارها را به مشاورت ۲۰ هزار مشاور یانکی می کند.

۱۶
شاه ولی به لحاظ تاریخی و طبقاتی و فرماسیونی
البته پس از پیروزی انقلاب بورژوایی سفید
مترقی تر از شیخ بوده است.
چون بورژوا شده بوده است و خواهان مدرنیزه کردن کاپیتالیستی جامعه بوده است.

۱۷
درسی که از شکست انقلاب سفید می توان فراگرفت
این است که در دوران کنونی که پس از پیروزی انقلاب اکتبر شروع شده،
دوران گذار گلوبال از کاپیتالیسم به سوسیالیسم
انجام وظایف طبقاتی و تاریخی و فرماسیونی
همه طبقات اجتماعی
از طبقات برده داری تا فئودالی و بورژوایی
به عهده طبقه کارگر افتاده است.

۱۸
در جمهوری خلق چین و کوبا و ویتنام و شوروی سابق
پرولتاریا بار سنگین عظیم خارق العاده ای بر دوش می کشد.

۱۹
چون اشرافیت برده دار و فئودال و بورژوازی دیگر حتی از مذهب و لیبرالیسم و ناسیونالیسم نمی توانند دفاع کنند.

۲۰
بورژوازی شووینیسم (امریکا فیرست) و فاشیسم را به جای ناسیونالیسم نشانده است.

۲۱
مثال:
دهه های متمادی است که
همه ممالک امپریالیستی جهان
جمع شده اند و به عوض تشکیل ملت در عراق و افغانستان و غیره
ارتش تربیت می کنند.
بر اساس معاییر فئودالی مثلا مذهب و تعلقات قومی جامعه را
تجزیه می کنند.
عراق حالا به حکومت های فئودالی خودکامه سنی و شیعه و کرد تجزیه شده است.
بورژوازی آغازین مثلا ناپلئون کجا و جورج ابن جورج و اوباما و کلبتین و ترامپ کجا؟

۲۲
پوتین دهها هزار اخوند تربیت کرده و به روستاهای روسیه گسیل داشته است.
بورژوازی و اشاعه مذهب و خرافه؟

سخن از هماندیشی است
و
نه
از
گفت و گو
و
نه
از
پرسش و پاسخ

۱
هماندیشی
یعنی مصاف نظری
چالش فکری
کارزار ایده ئولوژیکی

۲
مناظرات فئودالی
در تله ویزیون
و
یا در مطبوعات (مدفوعات)
بی محتوا و توخالی و ریاکارانه بوده اند.

۳
عیرانی جماعت
اصلا
خبر از روشنگری و هماندیشی ندارند.

۴
چه بسا
حتی سواد خواند و فهمیدن بخور و نمیر جمله ای را ندارند.

۵
قافله خجسته روشنگری از صدها فرسنگی این ویرانه گذشته است
و بانگ جرس کاروان به گوش احدی حتی نرسیده است.

مراجعه کنید به سیر و سرگذشت روشنگری در اروپا

۶
عیرانی جماعت
حتی مدعیان سیاسی این جماعت،
بدترین خصم روشنگری اند.

۷
این زباله ها هماندیشی را
فرمی از دعوا و مرافعه و چاقو کشی و فحاشی و خصومت و خونریزی تصور و تصویر می کنند.

۸
ما حدود ۲۰ هزار دوست مجازی در دور و بر گروه های مختلف عنترنتی ماند داریم

۹
حتی احدی تا کنون
نبوده که صادقانه وارد هماندیشی شود.
تا بیاموزد و بیاموزاند.

این جماعت
دیگر
حس کنجکاوی حتی ندارند.

۱۰
خود احسان طبری
که عزیز مظلوم ویرانه ما ست
مخالف هماندیشی بوده است.

۱۱
ما بیش از صد تحلیل از اشعار و افکار او منتشر کرده ایم

۱۲
از اجنه بپرسید که خوانده اند.

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر