جمعبندی
از
مسعود بهبودی
اندکی اندر باب حجاب
۱
حجاب
ضد دیالک تیکی می نی ژوپ است.
۲
دیالک تیک می نی ژوپ و حجاب
دیالک تیکی فرمال و فرمالیستی است.
۳
منظور؟
۴
برای نمایندگان این دیالک تیک (شاه و شیخ)
هدف و آماج
عوام فریبی به مدد فرم و ظاهر است.
۵
آنچه زیر می نی ژوپ و حجاب پنهان است
یعنی محتوای زنان
یعنی بضاعت فکری و فرهنگی و اخلاقی زنان
مهم نیست.
۶
مهم ظاهر مدرن و یا سنتی آنها ست.
۷
نتیجه:
فرق ماهوی میان می نی زوپ و حجاب وجود ندارد.
دیالک تیک ظاهر و ذات
۱
اگر ظاهر نشاندهنده باطن باشد
اصلا به علم و فن و فهم و فراست و فکر و فلسفه نیازی نمی افتد.
۲
نگاه می کنی به ظاهر چیزی و یا حریفی و تصمیمت را می گیری
۳
ولی چنین نیست.
۴
میان ظاهر و ذات فقط وحدت وجود ندارد
بلکه ضمنا تضاد وجود دارد.
۵
ظاهر البته هیچ واره نیست
۶
به همین دلیل می توان از ظاهر برای رسوخ به ذات هر چیز و هرکس به راه افتاد
و
پس از تجربه و آزمون و آزمایش
از پله های مفاهیم پایین رفت و در ظلمات باطن به شناخت حقیقت پای در غل و زنجیر نایل آمد
۷
حجاب و بی حجابی
در حد فرم می مانند
همین و بس
۸
فقط به درد شیادان می خورند.
۹
درست مثل عبا و عمامه و ریش و تسبیح و نماز و احسان و انفاق و غیره
۱۰
چه کسی فکر می کرد که مجتهدی مثل خمینی
روزی فرمان قتل عام فرزندان مردم را صادر کند
۱۱
چه کسی فکری می کرد که روحانی پاکدامنی مثل سید علی
رئیس زندان اوین شود و پرونده بسازد و دختران مردم را قبل ازا عدام به عقد لاشخورها در بیاورد تا به بهشت نروند
۱۲
چه کسی فکر میکرد که یهودیان ستمدیده
روزی خاک مردم را اشغال کنند و آب اشامیدنی را حتی از صاحبان خاک دریغ دارند
و همان بلاها را بر سر مردم معصوم بیاورند که بر سر خودشان آمده است.
هماندیشی با دمیرچی (۱)
اندر باب تشکیل 'حزب چپ ایران ' :
به نظر من اگر مایه تضعیف چپ مارکسیست - لنینیست یعنی حزب توده ایران نشوند مسئله ای نیست. ولی چنین امری محال است ، چرا که اساسأ دلیل ساختن چنین احزابی چیزی بجز از تلاش برای استمرار سیستم سرمایه داری نیست و در آن راستا از هر حیله ای بر ضد حزب طبقه کارگر استفاده خواهند کرد.
ایجاد توهم اولین گلوله ای است که به سوی چپ های راستین یعنی کمونیستها شلیک خواهد شد.
دمیرچی
۱
با پوزش از این و آن
توده
حزب ندارد.
۲
توده
فقط سگ دارد که شب و روز حنجره می درد.
۳
وجود صد حزب و راه و مهر و ماه و عدالت و انصاف به نام «توده» مانع این امر اما نمی شود.
۴
چون
چه بسا
با
فرم ها
جای محتواها اشغال می شود و حزب توده آشغال می شود.
با پوزش مجدد از این و آن.
۵
چرا دروغ بگوییم:
خلیق
به لحاظ سواد و صداقت
بهترین تن در این طویله فدایی است.
۶
خلیق
بی داس و بی چکش
به طرفداری علنی و آگاهانه از منافع بورژوازی می پردازد.
۷
ما اگر انتخاب کنیم
خلیق بی داس و بی چکش با سواد و صادق را انتخاب می کنیم و
نه فداییان با داس و چکش و هارت و پورت را
با پوزش از هارت و پورت
۷
چون
دشمن دانا به از ناداندوست
۸
حزب چپ ایران
با امثال خلیق
صدها بار بهتر از جبهه ملی معروف و نهصد عازادی و متین دفتری و موسوی و غیره است.
۹
ضمنا
بورژوازی
بسان پرولتاریا
همیشه و همه جا
دیالک تیکی از داخلی و خارجی (ملی و بین المللی) است.
۱۰
بس کنیم با این چسباندن دگر اندیشان به این و آن.
۱۱
به عوض لشگرکشی سوبژکتیو بر ضد هر همنوع و هر تشکیلات
بهتر است که افکار و نظرات آنها را به چالش کشیم
۱۲
این همانیدشی
هم به نفع جامعه و بشریت است و
هم به نفع خود فرد
۱۳
مارکسیسم
ذاتا
تئوری انتقاد است
۱۴
مارکسیسم
به چندین معنی
تئوری انتقاد است:
الف
هم فونکسیون مهم مارکسیسم
مبارزه ایده ئولوژیکی رادیکال و ریشه ای است
ب
هم
زادگاه مهم مارکسیسم
مبارزه ایده ئولوژیکی است.
پ
فرق سگ توده با احزاب «توده» هم همین است:
احزاب «توده»
اصلا قادر و مایل به دهنگشایی نیستند،
پارس پیشکش
ت
دلیل زوال هم همین جا ست.
ث
آتش بس
در
مبارزه ایده ئولوژیکی
به فساد خود حزب و جامعه منجر می شود.
ج
به همین دلیل
زنده باد هماندیشی آدم ها
بی اعتنا به سنگرها
هماندیشی با دمیرچی (۲)
آنطور که من فهمیده ام این حزب چپ جدید یک چیزی مثل حزب کارگر بریتانیاست که در آن از یک طرف نیروهای مترقی نظیر رفقا راحله طارانی ، سیروس مددی ، پرویز نویدی و صادق کارگر قرار دارند(آنالوگ جرمی کوربین) و از طرف دیگر آقای بهروز خلیق و همفکرانشان ( آنالوگ تونی بلر) که اصلأ موافق نظریاتشان نیستم که هیچ ، بلکه خود را در تقابل صد در صد میبینم. دسته ای هم مثل آقای پورنقوی و مدنی در وسط قرار دارند.
زمان نشان خواهد داد که آیا برآورد نیروها به نفع نیروهای مترقی خواهد بود یا نه. در هر حال باید بپذیریم که در مجموع مارکسیست - لنینیست نیستند و در مسیرمان بسوی سوسیالیسم همه راه را با ما همراه نخواهند بود.
دمیرچی
۱
اولا
جریانات سیاسی (احزاب و سازمان ها و گروه ها و شخصیت ها) طبقاتی اند و نه شخصی
۲
اجتماعی (جامعه ای) اند و نه فردی
۳
در دیالک تیک جامعه و فرد
نقش تعیین کننده از آن جامعه است.
۴
مثال
همین چندی قبل
وقتی توده به میدان آمد
جریانات سیاسی (احزاب و سازمان ها و گروه ها و شخصیت ها)
به تب و تاب افتادند
هر مرده ای و خفته ای به صدور اعلامیه و مصاحبه و رهنمود و غیره شروع کرد.
۵
این جامعه و تحولات اجتماعی (جامعه ای) اند که به جریانات سیاسی (احزاب و سازمان ها و گروه ها و شخصیت ها) سمت و سو می دهند.
۶
مثال:
آن زمان که طبقه کارگر در میدان بود
هر ننه مرده ای داس و چکش بر پرچم و پیشانی اش داشت.
۷
هر شیادی خود را مدافع سینه چاک پرولتاریا جا می زد
۸
همان توله فئودال ها و توله بورژواهایی که
به قول جوانشیر
پرولتاریایی جز نوکر و کلفت و راننده خانوادگی خود نمی شناخت
به تشکیل هسته های کم و نیستی مباردت می ورزیدند.
۹
حزب چپ ایران
هم باید بنا بر برنامه اش
تحلیل شود
و نه بنا بر افرادش
۱۰
حتی نه بنا بر ماهیت طبقاتی مؤسسانش
۱۱
مثال:
حزب توده
حزب بی چون و چرای پرولتاریای ایران بوده است
ولی مؤسسان و سرانش عمدتا از سنگرهای طبقاتی فئودالی و بورژوایی (طبقه حاکمه) برخاسته بودند.
۱۲
یکی از دلایل خطاها و خریت ها و فقر فلسفی در حزب توده هم همین بوده است.
۱۳
مارکسیسم
قبل از همه
ایده ئولوژی است و ایده ئولوژی را باید با شیر مادر از ان خود کرد
۱۴
مارکسیسم اما ضمنا علم است.
علمی طراز نوین است که پیش شرط فراگیری اش سگ توده زحمت بودن است.
۱۵
فراگیری مارکسیسم
کار هر خر نیست
۱۶
فریب نشخوار جملاتی از مارکس و لنین و آن و این را نباید خورد.
۱۷
حزب چپ ایران (فدائیان)
نه به تقلید از حزب لیبر انگلستان
بلکه به تقلید نمودین (فرمال، ظاهری) از حرب چپ آلمان نامگذاری شده است.
۱۸
حزب چپ المان
سقوط از سنگر پرولتاریا به سنگر بورژوازی است که قبلا پی دی اس نام داشت:
اس ای دی به پی دی اس تغییر سقوطین و ارتجاعی یافته بود
۱۹
بعد لاشخوری از حزب سوسیال ـ دموکرات با تیر واحدی چندین نشان زد:
هم با زهرای پلاتفرم کمونیستی ازدواج کرد که صد سال جوانتر و جانان تر از خودش بود
و
هم آفتابه ای جانانه بر پی دی اس خواند.
۲۰
حزب چپ آلمان
اکنون
ماهیتا فرقی با احزاب بورژوایی دیگر ندارد.
۲۱
از دو حالت قصه خالی نیست:
الف
احزاب
یا حزب کموینست (توده) اند
ب
یا حزب بورژوازی
۲۲
حزب ماهیتا ثالثی نمیتواند وجود داشته باشد
(مش لنین صلواة الله علیهم اجمعین)
۲۳
حزب چپ ایران اما فقط به ظاهر
تقلیدی از حزب چپ آلمان است.
فقط برای ساده لوحان کوته بین.
۲۳
حزب چپ آلمان
نتیجه سقوط طبقاتی است.
۲۴
حزب چپ ایران
اما نتیجه ترقی و تعالی طبقاتی است.
هم به لحاظ عینی و هم به لحاظ ذهنی (فکری، نظری، ایده ئولوژیکی)
۲۵
فدائیان خلق تحت منویات آخوند آخوندزاده ای به نام جلال آل احمد (فاشیست و پان اسلامیست) و احمد شاملو (نیچه ئیست ـ فاشیست) تشکیل یافته بود.
۲۶
جریانی فئودالی ـ فاشیستی بود که پالان همه گرایشات آنارشیستی، نیهلیستی، اولتراچپیستی، آوانتوریستی و ایراسیونالیستی و غیره را بر پشت داشت.
۲۷
حزب چپ ایران
نتیجه ترقی طبقاتی از سنگر فئودالی به سنگر بورژوایی است.
یعنی نتیجه رشد است.
بر خلاف حزب چپ آلمان
که نتیجه سقوط است.
۲۸
عیب نامگزاری حزب چپ ایران
نام فدائیان
در پارانتز است.
۲۹
فدایی و مجاهد و دیمدام و لیملام
ننگ واژه های فئودالی اند.
شرم انگیزند.
حتی برای بورژوازی که حزب چپ ایران سودای نمایندگی اش را بر سر دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر