۱۳۹۷ فروردین ۱۴, سه‌شنبه

دایرة المعارف جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی (۲۱۳)


پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)


برگردان
شین میم شین  
 
پیشکش
به
 

 ایرج اسکندری
مترجم کاپیتال مارکس
که
واژه همبود
را
به احتمال قوی
مدیون او هستیم.

همبود
(اجتماع)
ادامه

۲۱

الفرد فیرکانت
(۱۸۶۸ ـ ۱۹۵۳)
جامعه شناس
اتنولوگ
تاریخفیلسوف
سوسیالفیلسوف
روانشناس اجتماعی
آلمانی

·     همبود به نظر الفرد فیرکانت، عبارت است از فرم تنگاتگ همزیستی انسان ها.

۲۲
·    همبود، اولین (پریمر، مقدم بر همه چیز) است. 

۲۳
·    جامعه نتیجه گشایش این فرم پیوند (همبود) است و «مناسبت سردتری» را نمودار می سازد.
·    (الفرد فیرکانت، «تعلیمات جامعه»، ۱۹۲۳)

·    (گشایش زمین مثلا در اثر شخم زدن  صورت می گیرد.
·    زمین برای پذیرش بذر آماده می شود. مترجم)

۲۴
·    ت. قایقر هم همبود را «جنبه درونی» (پیوند در شعور) و جامعه را «جنبه برونی» (پیوند در اثر نظام) قلمداد می کند.

۲۵
·    به نظر ت. قایقر، همبود، حقیقت امر بنیادی روانی ئی است که اولین است و توضیح علی (علت و معلولی) را بدان راه نیست.

۲۶
·    جامعه عبارت است از امتداد (پروژکسیون) این واقعیت  امر روانی به سمت خارج است. 

۲۷
·    به نظر او همبود و جامعه عناصر ساختاری مکمل و لازم و ملزوم یکدیگرند که هر گروهی بدان نیاز ذاتی دارد.
·    («کتاب جیبی جامعه شناسی»، ۱۹۳۱)

۲۸

تالکوت پارسونس
(۱۹۰۲ ـ ۱۹۷۹)
جامعه شناس امریکائی
تئویسین سرشناس
(۱۹۴۵ ـ ۱۹۶۰)
تئوری های او:
تئوری عمل وولونتالریستی (اراده گرایانه)
فونکسیونالیسم ساختاری
سیستم، اوولوسیون، شرایط انسانی

·    پارسونس مفاهیم همبود و جامعه را در «۵ بدیل سمتگیری عمل» منحل می کند که هر بار یکی از ۵ بدیل با مفهوم همبود و دیگری با مفهوم جامعه مطابقت دارد.
·    (پارسونس، «سیستم اجتماعی»، ۱۹۵۲)

الف
·    همبود و جامعه در قاموس پارسونس نقطه نهایی تداومی را نمودار می سازند که تأکید می تواند گاهی بر یکی از دو طرف باشد.

ب
·    تصمیمگیری عمل کننده در چارچوب این جفت (دو بدیل)، تحلیل محیط پیرامون او را با توجه به کیفیت جامعه و همبود او امکان پذیر می سازد.  

پ
·    پارسونس نهایتا کیفیت اجتماعی را از کیفیت روانی فرد استخراج می کند. 

ت
·    تلاش در جهت جداسازی همبود از جامعه در جامعه شناسی بورژوایی، بازتاب (رفلکس) ایده ئولوژیکی  مناسبات آنتاگونیستی (آشتی ناپذیر) عینی است و در خدمت سرپوش نهادن بر آنتاگونیسم های ماهوی جامعه سرمایه داری از طریق تقلیل بر گشتاورهای روانی  و مشخصات فرمال است که مانع هویت (یکسانی) جامعه و همبود می شود.   

۲۹
·    درونمایه واقعی و پیش شرط های اجتماعی همبود را برای اولین بار جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی کشف می کند. 

۳۴
·    بنیان هستی اجتماعی انسان ها عبارت است از گروه ها در عرصه تولید اجتماعی. 

۳۰
·    در مقابل هم قرار دادن بدیلی گروه های «ارگانیکی» (عضوی) و گروه های «سازمان یافته» (کاری که ایده ئولوگ های بورژوایی فوق الذکر انجام می دهند) نادرست است.
·    برای اینکه تضاد منجمد (بلور واره) میان همبود و سازمان وجود ندارد. 

۳۱
·    همبود هم می تواند بر بنیان فرم های سازمان یافته توسعه یابد و هم می تواند خودش چنین فرم هایی را بجوید.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر