۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۰, دوشنبه

لنینیسم بمثابه فاز دوم سوسیالیسم علمی (۴) (بخش آخر)


به مناسبت ۱۳۵ امین سالگرد تولد لنین
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
برگردان
میم حجری


۴
مبارزه طبقاتی

۱
·      هسته تئوری انقلابی را آموزش مبارزه طبقاتی تشکیل می دهد.

۲
·      در «مانیفست حزب کمونیست»، تضاد کاپیتالیسم با مالکیت بر وسایل تولید تعریف می شود.

۳
·      کار مزدوری (کار به ازی دستمزد) و سرمایه دو عنصر طبقاتی تعیین کننده ی مناسبات تولیدی سرمایه داری اند.

۴
·      شق ثالثی در میان آندو وجود ندارد.

۵
·      خرده مالکین (مالکین خصوصی کوچک) هر چه بیشتر به وابستگی سرمایه داران بزرگ در می آیند و فاقد سطح ساختاری خاص خویش در مناسبات تولیدی اند.

۶
·      لنین می نویسد:
·      «خرده بورژوازی خود را در چنین وضعی می یابد:
·      شرایط زندگی او چنان است که او بی آنکه دست خودش باشد، بطور اجتناب ناپذیر و اوتوماتیک گاه به سوی بورژوازی کشیده می شود و گه به سوی پرولتاریا.
·      خرده بورژوازی نمی تواند به لحاظ اقتصادی خط مشی مستقلی داشته باشد.»
·      (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۲۵، ص ۲۰۰)  

۷
·      اگرچه لنین این منطق را در مد نظر دارد و نتیجتا خرده بورژوازی را نه به مثابه نیروی سیاسی خودمختار، بلکه به مثابه گله ای دستخوش تحریف و دستکاری از سوی بورژوازی می بیند، ولی از اهمیت این گروه اجتماعی در زمینه مسئله قدرت لحظه ای غافل نمی ماند.

۸
·      او تأکید می ورزد که «در هر کشور کاپیتالیستی سه نیروی بنیادی و اصلی وجود دارند:
·      بورژوازی
·      خرده بورژوازی
·      پرولتاریا.

·      حرف همه از بورژوازی و پرولتاریا ست.
·      از خرده بورژوازی، یعنی از بلحاظ تعداد پرشمارترین بخش جمعیت کشور، کسی نمی خواهد بلحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی، تحلیل هشیارانه ای داشته باشد.»
·      (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۵۲، ص ۲۰۱)  

۹
·      این تذکر لنین از اهمیت خارق العاده ای برخوردار است.

۱۰
·      برای اینکه در آن به تضاد پدیده و ماهیت (دیالک تیک پدیده و ماهیت، ظاهر و ذات. مترجم) اشاره می شود.

۱۱
·      طبقات اجتماعی در جامعه کاپیتالیستی به لحاظ ماهیت به دو طبقه اصلی تقلیل می یابند.
·      به همین دلیل نیز از بین بردن مناسبات سرمایه داری همزمان به معنی پایان دادن به شکاف طبقاتی جامعه است.

۱۲
·      اگر طبقه کارگر حاکمیت سرمایه داران را بر اندازد، بشریت از شر حاکمیت طبقاتی نجات می یابد.

۱۳
·      این «رسالت تاریخی طبقه کارگر»، از سر ایدئالیسم فیلانتروپیکی (انساندوستی و خیرخواهی) نیست.
·      بلکه به مثابه نتیجه نهائی حاصل از ساختار دو طبقه ای جامعه بورژوائی است.

۱۴
·      در تصویر نمودین میان سرمایه داران و کارگران، میدان وسیعی از فونکسیون های مختلف در روند تولید وجود دارد.

۱۵
·      این تصویر نمودین اما نه توهم، بلکه واقعیت (رئالیته) است.
·       اگرچه فقط بلحاظ نمودین نیروی مستقلی است.

۱۶
·      وابستگان به اقشار بینابینی، شرایط زندگی و منافع خاص خود را تجربه می کنند.
·      اما آن را ناشی از مناسبات سرمایه داری و وابسته بدان نمی دانند.

۱۷
·      عقل آنها، می بایستی آنها را به سوی طبقه کارگر سوق دهد.
·      سنت ها و پیشداوری های شان اما آنها را به همرنگ سازی خود با بورژوازی و تن در دادن به نوکریت بورژوازی وامی دارند.

۸
·      سازمان های انقلابی باید با توجه به این «تصویر نمودین رئال» ساختار پلورالیستی جامعه، در مبارزه در راه تسخیر قدرت به کشف فرم هائی از عمل دست یابند که به جلب توده های بینابینی مناسب باشند.

۹
·      در جریان ساختمان سوسیالیسم نیز پیدا کردن فرم های سازمانی معینی برای جلب خرده بورژوازی به این ساختمان و تحول شعور آن لازم خواهد بود.

۱۰
·      بدین طریق، مبارزه طبقاتی نه فقط به مبارزه بر ضد طبقه حاکمه، بلکه همزمان به مبارزه برای جلب اقشار مردد و دو دل بدل می شود.

۱۱
·      لنین در رساله خود تحت عنوان «توهمات قانون اساسی» (۱۹۱۷) این طرح استراتژیکی را مطرح می سازد:

الف
·      برای جلب موافقت اکثریت جمعیت کشور نسبت به سیاست مترقی و انقلابی باید همیشه از نو مبارزه کرد.

ب
·      پیشاهنگی به پیشانی کسی، سازمانی، گروهی، حزبی نوشته نمی شود.

پ
·      پیشاهنگی به محک آزمون و آزمایش زدن مدام است.

ت
·      در نظر گرفتن انگیزه های بسیاری از جمعیت کشور که از وضوح سوسیالیسم علمی بی نصیب مانده اند، امری ضرور و لازم است.

ث
·      اینجا اما خطر انحراف به اوپورتونیسم پراگماتیکی کمین کرده است.

۱۲
·      لنین در مثال کائوتسکی بر همین مسئله انگشت می نهد و به همین دلیل بر تدقیق پر وسواس و سختگیرانه تئوری پافشاری می کند.
·      آنجا هم که تئوری جامه عمل می پوشد. 
·      تئوری فقط اگر بلحاظ انتقادی سوهان خورد و تیز شود، می تواند به قول مارکس «پس از نفوذ در توده ها به نیروی مادی بدل شود.»
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۱، ص ۳۸۵) 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر