مائوئیسم
و
رسالت تاریخی طبقه کارگر
(نقد ایده ئولوژی بورژوایی)
پروفسور دکتر رولف ماکس
برگردان
شین میم شین
بخش اول
ماهیت ضد
سوسیالیستی طرح مائوئیستی جامعه
ادامه
۹۹
· این آماج ها در پیوند با نقشه های ناسیونالیستی
ـ هژه مونیستی گروه مائو بوده اند که بنا بر آنها، چین می بایستی به مثابه اولین
کشور، وارد کمونیسم شود.
۱۰۰
· سمتگیری مائوئیست ها، عبارت از این بود که با
سطح توسعه موجود نیروهای مولده و روابط اجتماعی
و با نفی امکانات و الزامات واقعی به تشکیل عناصر معینی از ساختار اجتماعی
کمونیسم نایل آیند.
۱۰۱
· این عناصر معین از ساختار اجتماعی کمونیسم را
اما به طرز ارگانیکی از توسعه نیروهای مولده مادی جامعه استخراج نمی کردند.
۱۰۲
· این
عناصر معین از ساختار اجتماعی کمونیسم را به طرز تصنعی با سطح توسعه نازل حی و حاضر اقتصاد و با سطح هنوز خام ساختار اجتماعی کشور در
رابطه قرار می دادند.
۱۰۳
· این آماجگزاری گروه مائو، آماجگزاری اوتوپیکی
بود و صدمات اقتصادی و اجتماعی بزرگی بر پیشرفت کشور وارد ساخت.
۱۰۴
· طرح های مائوئیستی موسوم به «جهش بزرگ به پیش» و
«کمون های خلق» حاکی از مناسبات ایدئالیستی گروه مائو با نیروهای محرکه توسعه
اجتماعی بودند.
۱۰۵
· این طرح های گروه مائو، مبتنی بر این تصور بود
که می توان با پراتیک انسان ها به مثابه سوبژکت جامعه، خودسرانه (بسته به میل و هوس و اراده) واقعیت
جامعه را تغییر داد.
· (ما اینجا شاهد انحرافات موسوم به سوبژکتیویسم و
ولونتاریسم (اراده گرایی) در مائوئیسم هستیم.
· یعنی شرایط اوبژکتیو جامعه مثلا سطح توسعه
نیروهای مولده و مناسبات تولیدی متناسب با آن، نادیده گرفته می شوند.
· نقش
تعیین کننده در دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت در عرصه جامعه، از آن سوبژکت است.
· ولی این به معنی هیچ انگاری اوبژکت نیست.
· هیچ انگاری اوبژکت اصلا مجاز نیست.
· نقش تعیین کننده در دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت
در عرصه تئوری شناخت، اما برعکس، از آن اوبژکت شناخت است.
· اینجا هم هرگز نباید سوبژکت شناخت هیچ و پوچ
محسوب شود.
· مترجم)
۱۰۶
· مائوئیسم، بدین طریق، به مطلق کردن فاکتور
سوبژکتیو مبادرت می ورزد و آن را از وحدت سوبژکت و اوبژکت در روند تاریخ بدر می
کشد و در مقابل شرایط مادی اوبژکتیو حیات اجتماعی قرار می دهد.
· (دیالک تیک سوبژکتیو و اوبژکتیو. مترجم)
۱۰۷
· مطلق کردن فاکتور سوبژکتیو در رابطه با آن بود
که در طرح های مائوئیستی موسوم به «جهش بزرگ به پیش» و «کمون های خلق»، ضمنا
قوانین اجتماعی عام (قوانین ماتریالیسم تاریخی)، مثلا نقش تعیین کننده زیربنای
اقتصادی در دیالک تیک زیربنای اقتصادی و
روبنای ایده ئولوژیکی و نقش تعیین کننده وجود اجتماعی در دیالک تیک وجود اجتماعی و
شعور اجتماعی انکار می شوند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر