۱۳۹۶ اسفند ۱۸, جمعه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۲۷)



پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گرهارد بارچ

بخش سوم
 مکان تاریخی فلسفه
فرانسیس بیکن



فرانسیس بیکن
(۱۵۶۱ ـ ۱۶۲۶)
 
قسمت دوم

۱
·    اکنون پس از مشاهده معایب بیکن شناسی در تاریخ نگاری بورژوایی، سؤالات زیر را طرح می کنیم: 

الف

·    فرانسیس بیکن واقعا چه می خواست؟ 

ب
·    هدف او از فلسفه اش چه بود؟ 

پ

·    مشخصه زمانه فرانسیس بیکن چه بود، که کونو فیشر به درستی بدان اشاره کرده، بی آنکه او قادر به نفوذ در آن باشد؟ 

۲
·    اکنون به پاسخ کسیرر به این پرسش می پردازیم:
·    به نظر کسیرر، فرانسیس بیکن با فلسفه اش به جهانتصویر بورژوایی، چیز جدیدی نیفزوده است. 

۳
·    عملا اگر کسی جهانتصویر مته متیکی ـ مکانیسیتیکی قرون ۱۷ و ۱۸ را و یا سیستم مقوله ای (مقولتی) کانت را معیار قرار دهد، سیستم مقوله ای بیکن، عقب مانده نمودار می گردد.

۴
·    فرانسیس بیکن نه استفاده یونیورسال (عام) از ریاضیات را اعلام کرده و نه علمیت و یقین را تنها در فرم استدلالی ـ اثباتی هندسه اقلیدسی دیده است. 

۴
·    بیکن ضمنا همه حوادث را به طرز مکانیستیکی، ناشی از حرکات اجسام کیفیتا یکسان ندانسته است.

۵
·    و سرانجام، بیکن اندیشه های بنیادی علوم طبیعی ـ ریاضی را هم نمی شناخت و از فلسفه متمایل به توضیح مکانیکی ارگانیسم ها هم خبر نداشت.  

۶
·    دستگاه مقوله ای بیکن در مقایسه با فلسفه مکانیستیکی ـ ریاضی بی شک، بیشتر با سیستم مقوله ای کهنه در پیوند بود تا متمایل به سیستم مقوله ای جدید باشد. 

۷
·    کسیرر بدرستی به این امر پی برده است. 

۸
·    مزید بر اینها، امتناع بیکن از برسمیت نشاسی کشفیات و تئوری های زمانه خود بود که آینده مند (آبستن آینده) بوده اند. 

۹

·    فرانسیس بیکن هم مخالف کوپرنیک بود و هم مخالف گالیله و کپلر.

۱۰
·    بیکن بر ضد ژیلبرت و هاروی هم موضع گرفته بود.

۱۱
·    بیکن در سال ۱۶۱۷ در نامه ای به دوستی می نویسد:
·    «ایکاش منجم ایتالیایی (منظورش، گالیله است)، به عوض سرگرم کردن ما با فرضیه های مبهم و موهوم و جنون آمیز (منظورش، جهان نگری کوپرنیکی است)، بیشتر به  دانش تجربی و مشاهده روی می آورد.»   

۱۲

·    همین اظهارات بیکن سبب شد که هاروی بنویسد:
·    «بیکن راجع به فلسفه به همان سان سخن می گوید که صدر اعظم لردها سخن می گوید.»

۱۳
·    اگرچه اشارات کسیرر بر عقب ماندگی دستگاه مقوله ای بیکن درست است  و صحت آن با انبوهی از اظهارات منفی متنوع بیکن راجع به نمایندگان طبیعت پژوهی زمانه اش، تأیید می شود، اما نظرات کسیرر در رابطه با ماهیت و خصلت فلسفه فیلسوف بزرگ انگلیس (فرانسیس بیکن) به همان اندازه نادرست و ناروا ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر