جمعبندی
از
مسعود بهبودی
حمایت امپریالیستی از توسعه در جهان سعادتمند سوم
۱
آره.
در خیلی از کشورهای آسیایی و امریکای جنوبی جنگل سوزانی و پلانتاژ کاری (پالان ـ تاج داری) رواج یافته و فاجعه آغاز گشته است.
۲
دیگر
نه هوایی قابل تنفس است
و نه آبی قابل آشامیدن
و نه میوه و سبزی و حبه و دانه و گوشت شکاری قابل تغذیه
ممنون
۱
این رباعی مش خیام
از سرتاپا
خرافی و غیر واقعی
است.
۲
البته تقصیر هم ندارد.
۳
چون منجم و ریاضی دادن بوده
و نه شیمیست و فیلسوف و بیولوگ و غیره
۴
مگس را مش خیام دستکم می گیرد.
۵
مگس
فونکسیونی دارد که هستی موجودات زنده بسته بدان است.
۶
مگس می تواند در عرض چند ساعت لاشه فیلی را از میان بردارد و محیط زیست را ضد عفونی کند.
۷
مش خیام
خیال میکند که بود و نبود آم ها
هیچ و پوچ است.
۸
فکر و ذکرش احتمالا عیاشی و خوشگذرانی بوده است.
۹
هالی وود
هزار سال قبل
فیلمی در این زمینه ساخته که بسیار تکاندهنده است.
۱۰
وجود هر یک از اعضای جامعه
مکانیسمی را به کار می اندازد که حیرت انگیز است
ممنون.
خیلی چیزها هست که حتی در نوشتار ها نمیت وان ثابت کرد، باید عمل کرد.
مش ناصر
۱
ایراد اول این سخن
این است که بدون اندیشه نمی توان عمل کرد.
۲
یعنی تا مدل فکری کلبه در ذهن عمله نباشد
نمی تواند
ابتدا به ساکن
کلبه بسازد.
۳
بدون تئوری
پراتیک محال است.
۴
بدون نظر
عمل محال است.
۵
اگرچه اندیشه در عمل به محک زده می شود و اثبات می شود و یا رد می شود
۶
اگرچه اندیشه
از عمل نشئت می گیرد.
۷
فرق زنبور و عنکبوت با عمله و بنا و معمار و نساج و تورباف همین جا ست.
مارکس صلواة الله علیه.
۸
ایراد دوم این سخن این است که منکر لیاقت معرفتی اولاد حوا و ادم است.
۹
پس از تدوین مارکسیسم
همه چیز هستی قابل شناخت است.
۱۰
همه مسائل قابل حل اند.
فقط دیر و زود دارد.
۱۱
بهتر است که قبل از بحث
مفاهیم مورد بحث
تعریف علمی شوند.
۱۲
دموکرات یعنی چه؟
۱۳
پس از تعریف دموکراسی می توان راجع به دموکرات و غیره بحث کرد
۱۴
خیلی ها خیال می کنند که مفاهیم تعریف استاندارد ندارند
و دلبخواه تحریف می شوند
۱۵
با چنین کسانی نمی توان اصلا بحث کرد
۱۶
چگونه می توان راجع به سیب با کسی بحث کرد که تعریفش از سیب به تعریف از کرگدن شبیه است؟
تآملی در کامنت مش ناصر
۱
یکی از عوارض طرز «تفکر» فرمالیستی همینه .
مش ناصر
۲
هر گردی گردو نیست.
۳
هر فدایی
فدایی نیست.
۳
هر مجاهد
مجاهد نیست.
۵
فریب اسامی و اصوات و الواح را ساده لوحان می خورند.
۶
در روند انقلاب مشروطه هم فدایی و مجاهد و دموکرات و سوسیال ـ دموکرات (اجتماعیون ـ عامیون) وجود داشته اند.
۷
اما آن کجا و این کجا
۸
خیابانی آن زمان کجا
و خیابانی این زمان کجا
خیاباین مشروطه
تا مغز استخوانش
بلشویک
است.
۹
فدائیان خلق و اسلام کجا و فدائیان مشروطه کجا
۱۰
فدائیان مشروطه نمایندگان انقلاب بورژوایی و روشنگری و رنسانس بوده اند
فدایی اسلام و خلق نمایندگان فئودالیسم نکبت بوده اند و دشمنان روشنگری و رنسانس و توده بوده اند.
۱۱
اعلامیه های همین فدائیان خلق را
پس از هر ترور هر پاسبانی منتشر کنید
۱۲
تا به ماهیت ضد خلقی و ضد انقلابی و ضد توده ای این طویله پی ببرید.
۱۳
پیش شرط انقلابی بودن
داشتن صداقت است.
۱۴
صداقت
یعنی سرسپردگی به حقیقت عینی
۱۵
رهبری سازمان فدائیان خلق
یا فئودال زاده اند و یا بازاری اند و یا حتی ا]وند بوده اند.
جزنی و احمد ازده ها از جبهه ضد ملی بوده اند و پویان آخوند بوده است.
۱۶
بورژوازی تجاری هم در ایران و هم در انگلستان و غیره
بهترین مشتریانش را در اعضای اشرافیت فئودال و روحانی داشته است.
زباله بوده است.
۱۷
این زباله های بازاری اصلا بورژوا به معنی واقعی کلمه نبوده اند و نیستند.
۱۸
پایگاه طبقاتی همین جماران
ضمنا بورژوا زی بازار نکبت بار است.
۱۹
جریانات فدایی و مجاهد و غیره
پس از پیروزی آسان انقلاب بورژوایی سفید
تشکیل و توسط جناح رانده شده از حکومت و حاکمیت طبقه حاکمه
حمایت و تقویت شده اند.
۲۰
قهرمانان فدایی و مجاهد و غیره
را
طبقه حاکمه
ساخته است.
الف
طبقه حاکمه نشسته بر اریکه قدرت از طریق ساواک
ب
طبقه حاکمه رانده شده از قدرت
از طریق شعر و شور و دروغ و مکر و فریب
مثلا جلال ال احمد که از مش صمد بیسواد مرده در رود ارس به دروغ شهیدی سرهمبندی کردند و مشد احمد شاملو که از مجاهد ۱۸ ساله شیرخواره ای
شیرآهنکوهمردی ساخت.
۲۱
فداییان و مجاهیدن و لیملام و دیمدام و غیره
چه اسلامی و چه لاییک
جریانات ضد انقلابی
فئودالی، تروریستی، آنارشیستی، نیهلیستی و فاشیستی بوده اند
۲۲
به عوض مرافعه بر سر اسامی
به انتقاد علمی و انقلابی از خود و امثال خود خطر کنید تا رستگار شوید
تأملی در نظرات مش ممد
۱
فرق فدائیان مضارع با فدائیان ماضی چیست؟
۲
اگر سطحی بیندیشیم
یعنی در سطح پدیده ها پرسه زنیم و گرد و خاک به راه اندازیم،
به همین نظر نظرلی می رسیم:
فرق فدائیان مضارع با فدائیان ماضی
این است که
شعار شان قبلا تنها ره رهایی جنگ مسلحانه کذایی بود
و
امروز شعارشان تنها ره رهایی مبارزه مسالمت امیز پارلمانی است.
۳
ولی اگر تیز بیندیشیم
(دیالک تیکی بیندشیم)
به این نیتجه می رسیم که
فرق فدائیان مضارع با فدائیان ماضی
این است که
قبلا
نقش تعیین کننده در دوئالیسم مبارزه قهرامیز و مبارزه مسالمت امیز را
از ان فرم قهرامیز کذایی می دانستند
امروز
از ان فرم مسالمت آمیز کذایی می دانند.
۴
یعنی
فقط قطب تعیین کننده در دوئالیسم فوق الذکر را، یعنی فرم مبارزه را تعویض کرده اند.
۵
تفنگ و فشنگ و قمه و قداره را با برگ رأی و هارت و پورت تعویض کرده اند.
۶
به زبان درست نظرلی
فرم مبارزه (دوئالیسم مبارزه قهرامیز و مبارزه مسالمت امیز)
و طرز «تفکر» دوئالیستی و فرمالیستی به جای خود باقی مانده است.
۷
یعنی در طرز «تفکر» فرمالیستی و دوئالیستی حضرات
تغییری صورت نگرفته است.
۸
ترفند عوام فریبانه ی همیشگی فدائیان و مجاهدان و حزب الله و لیملام و دیمدام
تخریب دیالک تیک فرم و محتوا
دور انداختن محتوا
و به عرش اعلی بردن فرم است.
۹
فرم مبارزه هر چه باشد
در فرمیت آن
تغییری صورت نمی گیرد.
۱۰
مهم این است که محتوای مبارزه چیست؟
۱۱
فرخ سیستم نگهدار
علنا می گوید که محتوای مبارزه مسالمت امیز
برقراری نظام سرمایه داری است.
۱۲
مش خلیق هم موضع دیگری ندارد.
۱۳
نظام سرمایه داری اما در ایران از زمان ممدرضا شاه نور به گور تشکیل شده است و اجامر جماران بدان مزید کرده اند
تداوم و استحکام و قوت و توش و توان بیشتر بخشیده اند.
۱۴
در نتیجه
باید گفت که اماج همه دار و دسته های سیاسی از سطل ننه ات طلبیسم تا سر تنت طلبیسم
چپ و راست و میانه و شمال و جنوب
تعویض مهره ها ست:
تعویض سید علی و جنتی و احمدی نجات و مشد حسن با مش فرح و مش فرخ و مش خلیق و مش جلیل است.
۱۵
حالا
بنشینیم و بیندیشیم:
تجربه کشورمداری اجامر جماران
صد هزاربار بیشتر از تجربه مش فرح و مش فرخ و مش خلیق و مش ممد رضا و غیره است.
۱۶
علاوه بر این اجامر جماران
قابل اعتمادتر از مثلا مش مریم و مش مسعود و مش فرج و مش فرخ و مش فرح و مش رضا هستند.
۱۷
مش مریم سلفی هایی
در بغل اجامر جولیانی و مولیانی و مافیایی منتشر می کند
که
آب از دهن ۸۰ میلیون عیاش عیرانی و عنعیرانی شر و شر جاری می شود.
۱۸
آدم باید مغز خر خورده باشد که به امثال مش مریم و مش رضا و مش فرح و مش فرخ رأی دهد
و
نه به سیدعلی و جنتی و موسوی و خاتمی و مش زهرا و مش کروب
نه.
عمو
۱
دنیای توده ها
واقعی تر از واقعی است.
۲
ضمنا
آنچه جهان مجازی تصور و تبیین می شود
جهانی حقیقی تر از حقیقی است.
۳
جهان مجازی کذایی
آیینه تمامنمای جهان واقعی است.
۴
چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه می رسیم؟
بشر دوستی مش دونالدی
۱
بشر دوباره به جنگل پناه خواهد برد
۲
به کوه خواهد زد
۳
سقوط خواهد کرد
۴
زباله خواهد شد
فردوسی حکیم سرخ توده زحمت
۱
فردوسی
پیامبر نیست.
۲
فردوسی
حکیم است
. فیلسوف است.
کل اندیش است
۳
فردوسی
حکیمی خردگرا، خردمند، خرد ورز و خرد پرور است.
۴
فردوسی حکیم سرخ توده زحمت است.
۵
کمونیستی بی همتا ست
آره.
۱
ما سندیس خور سید علی هستیم.
۲
مادرمان هم جنده بوده
۳
پدرمان هم جاکش
۴
ما هر چه تو می خواهی هستیم.
۵
ولی لطف کن و برای سگ ها تعیین تکلیف مکن تا رستگار شوی.
۶
قبل از شروع به سگ شناسی
برو یک مشت آب یخ به سر و گردن کلفتت بزن
۷
بعد برو در محله ات دنبال اکابری بگرد.
۸
اکابر توانگر کند فرد را
خبر کن فدایی ولگرد را
عجب جفنگی از مش میلان خرچران
بینهایت جایِ خوشبختی است که تا به حال، جنگها را فقط مردها اداره کردهاند. اگر زنها میجنگیدند، چنان در قساوت و بیرحمی پایدار بودند که روی سیاره ما حتی یک موجود بشر باقی نمیماند.
میلان کندرا
۱
چرا؟
به چه دلیل؟
۲
زنان
در بد ترین حالت
مثل نران هستند. و نه بدتر از نران.
۳
دلیلش این است که هر زنی مادر بالقوه ای و یا چه بسا بالفعلی است و می داند که آدمی به چه دردی زاده می شود و به چه مشقتی بزرگ می شود.
گذاشتن علامت تساوی میان خریت و خیانت، میان جنگ و جنایت
نشانه خریت است.
ممنون
مشد امین
۱
جامعه
به زبان مش برشت
جانشین خلف مش مارکس
سلاخ خانه و یا کشتارگاه است.
۲
در ذره ذره اندام جامعه
مبارزه ای بی امان در جریان است.
۳
حتی در سلول اساسی جامعه
یعنی در نطفه آغازین جامعه
یعنی خانواده
میان اعضای آن
جنگ مداوم
گاه با شعله و دود و گه بی شعله و دود
در جریان است.
۴
این دست خود اعضای جامعه نیست.
۵
هر کس در جامعه
جایگاهی دارد و بسته بدان، منافعی دارد:
یکی ارباب است و دیگری رعیت و الی آخر
۶
شرکت در مبارزه طبقاتی
چه از بالا و چه از پایین شروع شده باشد،
امری طبیعی است.
۷
حتی حشرات بر سر طعمه
طبل جنگ حشراتی را به غرش و غریو در می آورند
چه رسد به آدم ها.
۸
جانی نامیدن حشره ای همانقدر ساده لوحانه است که جانی نامیدن خمینی و خامنه ای و جنتی و پوتین و ترامپ و تیمور و چنگیزخان
۹
به قول عمله ای که
ما سگ او بوده ایم
جنگ بر سر من بخورم ـ تو تماشا کن
است
۱۰
جنگ بر سر نان است
۱۱
جنگ
جنگی طبقاتی است.
۱۲
هر کس در این جنگ بی امان سنگری کنده و پرجمی برافراشته است.
۱۳
هماندیشی میان سگان عمله ها و مشد امین و آن و این
هم فرمی از جنگ طبقاتی است.
به همین دلیل
بعضی ها
پارس سگان را
دشنه و خنجر و فشنگ و خدنگ استنباط می کنند.
۱۴
هماندیشی میان سگان عمله ها و مشد امین و آن و این
مبارزه ایده ئولوژیکی است که می تواند به مبارزه سیاسی و اقتصادی و نظامی استحاله یابد.
۱۵
گاهی
افرادی در سنگر عمله ها
به هر دلیلی
مثلا به دلیل خریت و یا به دلایل طبقاتی خودسر و مستور
مرتکب خطا می شوند.
۱۶
گذاشتن علامت تساوی
میان خریت و خیانت و جنگ و جنایت
نشانه خریت است و نه نشانه خردمندی
۱۷
صغرا و کبرای سگان عمله ها
برای تفهیم همین توان تمییز است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر