پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
بخش چهارم
راجع به فلسفه گوتفرید ویلهلم لایب
نیتس
۱۶
· هگل این رفتار نافلسفی و
ناعلمی عامیانه مربوط به رابطه فلسفه با علوم منفرد را به شرح زیر به شلاق انتقاد می
بندد:
الف
· وقتی فرمالیسم علم
الاشیایی، مثلا ادعا می کند که فهم، همان برق (الکتریسیته) است و یا حیوان همان
ازت (نیتروژن) است و یا با ترمینولوژی بیشتری جفنگ می بافد، شاید بتواند به چنین
نیرویی که در ورای تصور فرمالیسم علم الاشیایی وجود دارد و به قوه ای که حسی
آرامنده را عذاب می دهد (تحت تأثیر قرار می دهد)، هاله یک مفهوم را اعطا کند، ولی مسئله اصلی این
است که به خود مفهوم (یعنی نه هاله مفهوم، نه مفهومواره) و یا به تبیین اهمیت و معنای تصور حسی دست نمی
یابد.
ب
· در این جور موارد، شاید بی
خبری فرمالیسم علم الاشیایی، منجر به تحیر شود و به کشف عمقی در آن و تجلیل از آن
منجر شود.
پ
· شنیدن صدای سوت چنین حکمتی
آسان است.
· ولی دمیدن به آن سوت دشوار است.
· تکرار آن زمانی که معلوم
گردد، به همان اندازه غیر قابل انجام است که تکرار شعبده ای پس از تماشایش.
· (هگل، «فنومنولوژی روح»،
۱۹۷۵، ص ۴۲)
۱۷
· فلسفه، همواره به دنبال
توتالیته (کلیت) است.
۱۸
· تعین بنیادی فلسفه، روند
تاریخی است.
۱۹
· پیشرفت علوم منفرد و به عبارت
بهتر، پیشرفت هر علم منفرد، فقط جزئی از آن (کلیت، روند تاریخی) است.
۲۰
· حتی مجموعه این پیشرفت،
تشکیل دهنده این روند تاریخی نیست.
· روندی که فلسفه خود را از
دیرباز بدان مکلف دانسته است و بشریت را
بدان مکلف کرده است.
۲۱
· لایب نیتس به این مسائل
مطروحه به طرز بی همتایی در تاریخ تفکر و علم وقوف کامل داشته و عظمت و عزم او در
این بوده است.
۲۲
· میراث فلسفی لایب نیتس را
نیز باید در همین بی همتایی دید.
۲۳
· فلسفه لایب نیتس، عمدتا با
این موضعگیری، یعنی با این نوع تفکر، یکسان است.
۲۴
· در وهله دوم، فلسفه لایب
نیتس به دلیل مفهوم جوهر، تعلیمات او راجع به منادها و یا تعلیمات او راجع به هارمونی
پیشاپیش تثبیت گشته و قبل از همه به دلیل مفهوم
جوهر برای تاریخ فلسفه اهمیت دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر