جمعبندی
از
مسعود بهبودی
اندکی اندر باب واژه ها و نظرها
۱
واژه باید خود باد
واژه باید خود باران باشد.
۲
حجری واژه ای است که در پیوند با حجر یعنی سنگ است.
۳
هجری واژه بکلی دیگری با طرز تلفظ دیگری است که در پیوند با هجرت است.
۴
بی اعتنایی به واژه ها و بی دقتی در استفاده از واژه ها می تواند به فرهنگ ستیزی منجر شود.
فرمی از لومپنیسم همین است.
۵
مثال:
حریف می نویسد قول پیکر
من ـ زورش غول پیکر است.
۶
حتما بعضی ها خواهند گفت:
چه ایرادی دارد.
۷
ایرادش این است که قول معنی دیگری دارد و با غول بکلی بیگانه است.
۸
حریف دیگری که از هیئت تحریریه نشریه ای بوده است و اکنون در بی بی ۳۰ و ۳۰ عن عن عرعر می کند و
ضمنا شاعر خوبی هم بوده است،
راحت را راهت می نویسد
صندلی را سندلی
ضربه را زربه
بغایت را بقایت
۹
این یعنی آفتابه برداشتن بر زبان معینی و تخریب خانه خرد خلایق به بهانه تازی زدایی
و به نیت ماضی گرایی.
۱۰
نظر چیست که باید آزاد و عزیز و محترم باشد؟
۱۱
مثال:
حریف ابراز نظر کرده است:
زن بلحاظ فیزیکی و فکری
موجود ناقص الخلقه ای است
زن
هم دندان کمتر از نر دارد و هم دنده و هم عقل اندیشنده
۱۲
حالا چه باید کرد؟
۱۳
نظر هر خر برای خودش محترم است؟
۱۴
آره.
ارواح عمه اش.
۱۵
نظر هر خر تا زمانی برای خودش محترم است که او نظرش را بر زبان نراند.
۱۶
نظر به محض اشاعه در روح اعضای جامعه نفوذ می کند و به قوه مادی مبدل می شود.
۱۷
یکی از علل زن ستیزی در طویله های طبقاتی همین احترام لیبرالیستی قلابی به نظر هر ننه قمر است.
۱۸
طرفداران سینه چاک عازادی می توانند بگویند
این خر که هنوز زنی را زیر شلاق و مشت و لگد نگرفته تا محکوم شود.
مثلا مشتی بر پوزه اش بنشیند.
۱۹
سؤال خود را تکرار کنیم:
نظر چیست؟
۲۰
نظر
پیشفرم عمل است.
نظر اگر قبول افتد جامه عمل می پوشد.
۲۰
نظر روحی است که سودای مادی شدن در سر دارد.
۲۱
هر عملی
پیشفرم نظری داشته و دارد و خواهد داشت.
۲۲
جلاد قبل از شلاق زدن بر زن
تئوری نیمه آدم ـ نیمه جانور بودن زن را می پذیرد.
۲۳
مثلا این تئوری شعرا را که زن بنا بر واژه اش باید زده شود.
و گرنه به عوض «زن» نامیدن زن می گفتند «نزن».
اندکی اندر باب عرفان
۱
تحلیل های خلجی باید
به نوبه خود
تحلیل شوند.
۲
البته برای اجنه.
۳
چون عیرانی جماعت یا به علافی مشغولند و یا به عیاشی
۴
به همین دلیل فرصتی و اعتنایی به اندیشه ندارند.
۵
این جماعت بخت برگشته
با تسلیحات تناسلی می عندیشند.
۶
من ـ زور شان از عشق هم سکس است و نه عشق.
۷
چون خر نمی تواند عاشق شود.
ولی می تواند جهان پهلوان سکس باشد.
با پوزش از خر که خر نیست.
۸
عرفان و انجمن های مربوطه
جریانات خردستیز اند.
۹
اجامر جماران مثلا امام خمینی هم عارف بوده است.
اشعار عارفانه هم دارد.
۱۰
هر دین و مذهبی عرفان خاص خود را دارد.
چرا؟
۱۱
برای اینکه بدون تخریب خانه خرد خلایق
نمی توان خرافه را به خوردشان داد.
۱۲
تضاد جماران با دراویش باید مشخصا تحلیل شود.
۱۳
اگر اثار و افکار و اعمال شان معلوم شوند
می توان تحلیل شان کرد و دلایل تضاد را کشف کرد.
۱۴
عرفان امروزه مد مدرن امپریالیسم در مقیاس جهانی است.
۱۵
افشا و روشنگری و حتی سرکوب عرفان و دراویش
وظیفه هر همبود خودآگاه است.
دشمن دشمن تو
حتما نباید دوست تو باشد.
۱۶
فرض کنیم دراویش زمام امور طویله را به دست گیرند
چه الترناتیوی برای جماران دارند؟
۱۷
احتمالا برای بردن سکنه طویله به ملاقات خدا
جامعه را به جنده خانه توتال مبدل خواهند ساخت.
۱۸
یعنی جندگی را رادیکالیزه خواهند کرد.
فاضل نظری
بعد یک سال بهار آمده می بینی که
باز تکرار به بار آمده می بینی که
سبزی سجده ما را به لبی سرخ فروخت
عقل با عشق کنار آمده می بینی که
آنکه عمری به کمین بود به دام افتاده
چشم آهو به شکار آمده می بینی که
حمد هم از لب سرخ تو شنیدن دارد
گل سرخی به مزار آمده می بینی که
غنچه ای مژده پژمردن خود را آورد
بعد یک سال بهار آمده می بینی که
پایان
۱
مش فاضل نظری
عقل نمی تواند با عشق کنار آید.
۲
چنین چیزی محال است.
۳
دیالک تیک عقل و عشق
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک عقل و غریزه است.
۴
دیالک تیک عقل و غریزه
را
و
هر دیالک تیک دیگری
را
حتی به مدد بمب اتم نمی توان پاره کرد.
۴
عقل و غریزه پیوند دیالک تیکی ناگسستنی با هم دارند:
با هم اند و بر هم اند.
در وحدت و تضاد همزمان اند.
یکی از بین برود دیگری هم از بین می رود.
۵
عقل چیست؟
۶
عقل مورد نظر تو به احتمال قوی
به همان میزان
عقل است
که
عشق مورد نظر تو
عشق است.
۷
نه
عشق مورد نظر تو عشق است و نه عقل مورد نظر تو عقل.
از فاشیسم تا فوندامنتالیسم
۱
خاندان پهلوی
نماینده فاشیسم بود
مبلغ فاشیسم
و
متحد فاشیسم بود.
۲
احتمالا راه سازی ها در زمان رضا شاه
تدارک مادی لازم برای حمله ارتش هیتلر به کشور شوراها بود.
۳
به همین نیت بود که فردوسی و شاهکارش (شاهنامه) توسط اجامر فکری و هنری دربار تخریب و تحریف شد.
۴
ابیات بی پدر و بی مادری به فردوسی نسبت داده شد.
از فردوسی کمونیست لاشخور جنگ طلبی اختراع شد که ضمنا راسیست هم باید باشد.
۵
چو ایران نباشد تن من مباد / بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
یکی از همین ابیات یتیم و لتیم است.
۶
پس از سقوط سلطنت و مد شدن فوندامنتالیسم شیعی و سنی که همشیره فاشیسم اند و برگشت به صدر اسلام را تئوریزه و اوتوپیزه (ایدئالیزه) می کنند،
راستگراهای متنوع عیرانی پالان دیگری بر پشت خلایق خر نهادند و برگشت به صدر کوروش را رواج دادند.
۷
هنر نزد عیرانیان است و بس
اندکی اندر باب ناسیون (ملت) و ناسیونالیسم
۱
ناسیون بار طبقاتی بورژوایی آغازین دارد.
۲
یعنی بار ضد فئودلی و ضد ملوک الطوایفی و ضد مذهبی دارد.
۳
بانی ملت و یا ناسیون
و نماینده کلاسیک ناسیونالیسم
بورژوازی انقلابی، مترقی و ضد اشرافیت فئودال و روحانی اغازین بوده است.
۴
روبسپیرها / کانت ها هگل ها بوده اند.
۵
بورژوازی دیری است که بورژوازی واپسین شده است
که دشمن بورژوازی انقلابی و ضد فئودالی آغازین است.
۶
بورژوازی واپسین
متحد کنیسه و کلیسا و مسجد است.
۷
بورژوازی واپسین
تا مغز استخوانش
ضد ملی است.
و
هر رزو مذهب و دین و سکت و خرافه جدیدی اختراع و یا احیا میکند و مد می کند.
۸
بورژوازی واپسین
حتی
ضد شعار های برنامه ای بورژوازی انقلابی آغازین (آزادی ـ برابری ـ برادری) است.
۹
بورژوازی واپسین
دیری است که ضد فلسفه کلاسیک بورژوازی آغازین (آلمان) است.
۱۰
ضد روبسپیرها و کانت ها و هگل ها و فویرباخ ها و هولباخ ها ست.
۱۱
بورژوازی واپسین
تا مغز استخوان
ضد پیشرفت اجتماعی و ضد ملی و حتی ضد بشری و ضد محیط زیست است.
۱۲
در فاشیسم و نازیسم و پانیسم و میلیتاریسم
ماهیت بورژوازی واپسین
آشکار می شود.
۱۳
بورژوازی دیگر نمی تواند ملت بسازد و ملی باشد.
۱۴
طبقه اجتماعی ملت ساز و ملی (نماینده اصیل ناسیونالیسم) دیری است که طبقه اجتماعی دیگری است.
کیست؟
اندکی اندر باب مش مهدی بازرگان و گربه نره و همنشین خزان
۱
مش مهدی بازرگان کثیف ترین دشمن روشنگری بوده است.
۲
مش مهدی بازرگان
آخوندتر از هر آخوند مرتجع و تاریک اندیش کپک زده بوده است.
۳
مش مهدی بازرگان
بورژوای کج و کوله طویله عیران بوده که کتابی در زمینه اثبات مته متیکی خدا ترجمه و منتشر کرده است.
۴
مش مهدی بازرگان
در سرکوب و تخریب حزب توده و اعدام سران آن
نقش تعیین کننده ای به عهده داشته است.
۵
سایت عدالت و ما بیانیه مملو از آیات نهضت آزادی کثافت را به مناسبت اعدام بی شرمایه ی سران معصوم تر از ۱۴ معصوم حزب توده منتشر کرده ایم.
۶
این نهضت آزادی فتوای قتل هر نفسکش شریف
توسط جلاد جماران را
توجیه تئولوژیکی میکند.
۷
گربه نره
پس از عروسی خون
میومیو می کند.
۸
حنای گربه نره
حنای پس از عروسی است و به درد مالیدن به سر نمی خورد.
۹
هراس گربه نره از عذاب اخروی است
۱۰
می ترسد به سبب جنایت جماران و سکوت او
نمازش مقبول نیفتد
راستگو ترین اجامر در جماران اند و بس.
آدم
انگار
بسان اجامر جماران
از سر تا پا
اصلا حشری بوده
و در
حوا
دنبال همان می گشته که اجامر جمکران در هر نفسکشی می گردند.
اندکی اندر باب هماندیشی (بحث)
دو استاد دانشگاه که عضو فعال در دو حزب مختلف بودند،
دوستی خیلی عمیقی با هم داشتند
ولی وقتی در مورد سیاست بحث می شد خیلی جدی ولی محترمانہ با ھم وارد گفتگو می شدند
این بدان معنی است د کہ وقتی منطق داشتہ باشی
از مواضع خود
در ھر جا
بی اعتنا به اینکه چہ کسی در مقابلت ایستادہ
می توانی دفاع کنی.
کلانتر
الف
دو استاد دانشگاه که عضو فعال در دو حزب مختلف بودند،
دوستی خیلی عمیقی با هم داشتند
۱
اگر کلانتر اسامی احزاب مورد نظر را ذکر می کرد، ارزیابی نظرش تسهیل می شد.
۲
چون
حزب داریم تا حزب.
۳
احزاب متعلق به طبقه حاکمه اصولا و اساسا فرقی با هم ندارند.
۴
رنگ های شان فقط متفاوت است:
سیاه و صورتی و زرد و سبز و سرخ و غیره اند.
۵
این احزاب
چه بسا
عه ز آب اند.
۶
این احزاب
دکاکین استحمار توده اند.
۷
این احزاب در ممالک امپریالیستی
در بهترین حالت
نمایندگان اقشار مختلف بورژوازی اند
و
آب به آسیاب آن قشر
و
در در تحلیل نهایی
به آسیاب طبقه حاکمه واحدی
می ریزند.
۸
مثال مشخص:
او با ما (و با شیرین عبادی)
طرفدار محدود کردن خرید و فروش تسلیحات جنگی در تیمارستان یانکستان بود
۹
مش دونالد
مورد حمایت مالی نجومی کنسرن های تسلیحاتی قرار گرفته و تن به چنین قانونی نمی دهد.
۱۰
گیرم که هر هفته دانش آموز دیوانه ای دهها تن از همکلاسی های خود را به رگبار مسلسل می بندد و یا کودکان شیر خواره که بدتر از مجانین اند
ننه خود را تصادفا به گلوله می بندند.
تپانجه و نارنجک ریخته زیر دست و پا در اتاق شیرخوارگان
۱۱
ترامپ و او با شیرین و بوش و کلبه تین که با هم تضاد طبقاتی ندارند
۱۲
به همین دلیل با همدیگر خیلی متمدنانه «بحث» می کنند.
۱۳
اجامر رنگارنگ طرفدار عه ز آب وطنی هم با هم خیلی مؤدبانه «بحث» می کنند.
۱۴
به همین دلیل به صدها کامنت ما حتی احدی از این اجامر لایک الکی نمی زند
بحث کردن با ما پیشکش.
خیلی گیر دهیم
می گویند که وقت ندارند.
۱۵
از دید برخی از این زباله ها
بحث نباید «سیاسی» شود.
۱۶
من ـ زور این اجامر این است که بحث باید عینی باشد
یعنی بیطرفانه باشد.
۱۷
انگار خودشان از سکنه مریخ بی طبقه اند.
۱۸
اکثریت اینها
اگر تحریک شوند
ما را لومپن می نامند.
۱۹
از دید اینها خر خطاب کردن به خر
توهین به خر است و توهین کسب و کار لومپن ها ست.
خر را باید نه خر
بلکه علامه خطاب کرد.
ب
ولی وقتی در مورد سیاست بحث می شد خیلی جدی ولی محترمانہ با ھم وارد گفتگو می شدند
این بدان معنی است د کہ وقتی منطق داشتہ باشی
از مواضع خود
در ھر جا
بی اعتنا به اینکه چہ کسی در مقابلت ایستادہ
می توانی دفاع کنی.
۱
بحث منطقی به چه معنی است؟
۲
تشکیل نظر در هر عضو جامعه
و بعد بحث با همنوع
بر اساس دو ستون مهم زیر تشکیل می شود:
الف
بر اساس تئوری
ب
بر اساس متد (اسلوب)
۳
همین خاطره کلانتر از هر دو لحاظ معیوب است:
کلانتر نه از متد دیالک تیکی تحلیل خبر دارد
و
نه
از تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی
۴
می توان حتی گفت که از امپیریسم (تجربه گرایی) دور است.
۵
چون
اگر کلانتران به شوهای بحث در تله ویزیون مثلا آلمان و غیره دقت کرده بودند
به محتوای استحماری آنها پی برده بودند.
۶
طبقه حاکمه امپریایسیتی دستکمی از طبقه حاکمه فئودالی ـ فوندامنتالیستی ندارد.
میان بوش و بن لادن فرق مهمی نیتس.
۷
فرقی اکنون میان مرکل و تره زا و ترامپ و پوتین و سید علی و مشد حسن و ظریف و لطان یابو و عردوغان و ماکرون وجود ندارد.
وجه مشترک عرفان با فاشیسم و فوندامنتالیسم و امپریالیسم
۱
عرفان طرفدار فاشیسم و فوندامنتالیسم نیست.
۲
عرفان
وجه مشترک ایده ئولوژیکی با آندو دارد:
عرفان فرمی از خردستیزی است.
۳
عرفان
دشمن دیالک تیک و خرد و فلسفه است.
۴
عرفان
پای خردگرایان را چوبین می داند و
منکر دیالک تیک عینی هستی است.
۵
عرفان
وحدت را مطلق می کند
و
تضاد را انکار
۶
اجامر رقاص خانقاه
هم طرفدار آلت تناسلی اند
مشد احمد
۷
مسئله این است که آلت تناسلی را برای خود نگه نمی دارند و در ماتحت زن و بچه مردم می کنند و ضمن تخلیه ی سرشان از مغز اندیشنده
جیب شان را هم از دلار بخر و نمیر خالی می کنند
شعری از آخوند ملا علی همدانی رحمة الله علیه
در کشا قـــــــوس حوادث
حکما را مثلی است
در جهان هر عملی موجب عکس العملی است
هر که شد صرف ستـــــــــــم پیشگی اندیشه او
(هر کس به فکر ستمگری باشد)
عاقـــبت بـــــــر کنــــد اندیشه او ریشـــــــه او
روز مظلوم اگر شوم و اگــــــــــر مشئوم (نامبارک، بد یمن) است
روز ظالم
به یقین
تیره تر از مظـــــــلوم است
۱
هی فخرالدین.
هندوانه سیری چند؟
۲
این شعر از خود آخوندها ست
۳
ولی کاش قضیه از این قرار بود.
۴
مثال:
خاندان پهلوی
بسان ما
فرار کرد.
۵
به قول مش فرح
فقط فرح
یک میلیون دلار در کیف داشت.
پسرش کاخی دارد و دم و دستگاهی
۶
ما هم که آزارمان به مور و سموری حتی نرسیده بود،
با جیب خالی
از ذلتی به ذلتی گریختیم و
دود از دودمان مان برآمد
و ازمان همان باقی ماند که
پوسته ای از ماری در کویری باقی می ماند
پوسته ای در چنگ هر باد هرزه
"مکبث"
ویلیام شکسپیر
با
سپاس
از
فریده
قاضی القضات
" دریغا ، سرزمین نگون بخت که از به یاد آوردن خود بیمناک است
کجا میتوانیم آن را سرزمین مادری بنامیم که گورستان ماست
آنجا که جز
"از همه جا بی خبران" را خنده بر لب نمیتوان دید
آن جا که آه و ناله و فریاد های آسمان شکاف را گوش شنوایی نیست
آن جا که اندوه جانکاه
چیزی است همه جا یافتنی
و
چون ناقوس عزا به نوا درآید ،
کمتر میپرسند:
«از برای کیست»؟
و
عمر نیکمردان کوتاه تر از عمر گلی است که برکلاه می زنند
و
میمیرند
پیش از آنکه بیماری گریبانگیرشان شود.
عجب زمانه ای است
کودکان این ویرانه
ترانه های بزرگسالان روانپریش عیران را می خوانند
کودکان این ویرانه
ترانه های بزرگسالان روانپریش عیران را می خوانند
خام عندیشی های شعرای آخر الزمان
۱
عجب جفنگی.
دوست را باید میان خلق مریخ جست.
۲
خلایق در زمین سرگردان در
در بهترین حالت
برای هر رهگذری تئاتر بازی می کنند و دروغ تحویل همدیگر می دهند
تا علافی و عیاشی کنند.
۳
خلایق حتی از دوست داشتن خویشتن خویش عاجزند
چه رسد به دوست داشتن دراویش ساده لوح خوشخیال.
۴
به قول فیلسوفی
دیگر کسی به عشق نمی اندیشد.
دیگر کسی به فتح نمی اندیشد.
دیگر کسی به هیچ چیز نمی اندیشد.
مادران بی سر و سرگردان
نوزادان بی سر می زایند.
۵
خلایق به عوض اندیشیدن
عرعر می کنند
اندکی اندر باب دیالک تیک انقلاب و ارتجاع
۱
خیانت و خدمت از مفاهیم فئودالی اند
افندی.
۲
ممد رضا پس از انجام انقلاب سفید
زیر و رو می شود
۳
او پس از پیروزی انقلاب سفید
نماینده بورژوازی مدرن می شود.
۴
یعنی
از اشرافیت فئودال و روحانی می برد.
۵
طبقه حاکمه سابق دو شقه می شود:
الف
بورژوازی مدرن تمامی قدرت سیاسی را از آن خود می کند
ب
اشرافیت کثافت فئودالی و روحانی سلب قدرت می شود
و موضع ضد سرمایه داری از موضعی ارتجاعی یعنی فئودالی ـ صدر اسلامی می گیرد.
۶
اختلافات میان دو جناح طبقه حاکمه
از این به بعد شروع می شوند
و سازمان های متنوع فئودالی
برای باز پس ستانی قدرت تشکیل می شوند.
۷
همه این جریانات سیاسی نماینده فئودالیسم بوده اند.
۸
ضمنا همه از دم دیوانه بوده اند.
خود خسرو گلسرخی دیوانه بوده است.
ذره ای مغز اندیشنده در کله نداشته است.
دفاعیاتش از مولا حسین است.
۹
جریانات فدایی اسلام و خلق و مجاهد اسلام و دیمدام و لیملام
نمایندگان نیهلیسم و تروریسم و ارتجاع فئودالی و حتی فاشیسم بوده اند .
۱۰
منشاء طبقاتی سران فدایی و مجاهد و زباله های دیگر
فئودالی و یا بازاری بوده است.
۱۱
اولین بمب های مجاهدین دم در مجلات سکسی و فروشگاه های بزرگ منفجر شدند که سمبل های سرمایه داری مدرن بوده اند.
هی همنشین خزان
۱
ممد رضا شاه از خسرو و کرامت و همه احزاب و سازمان ها و شخصیت های عیرانی
هم مترقی تر بود و
هم باسوادتر.
۲
چرا و به چه دلیل؟
۳
اگر به این سؤال سگان
جواب پیدا کنی
ما برای امواتت صد پارس بلند می فرستیم
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر