۱۳۹۶ اسفند ۹, چهارشنبه

کریتیسیسم


پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
  
۱
·      کریتیسیسم عنوانی است که کانت به تئوری شناخت خویش در رابطه با روش کنترل شرط ها، پیش شرط ها، دامنه و حد و مرز شناخت داده است.

۲
·      به نظر کانت برای تدوین هر سیستم فلسفی و هر جهان بینی باید از کریتیسیسم بهره برگرفت.

۳
·      کانت عنوان کریتیسیسم را ـ قبل از همه ـ برای مرزبندی میان تئوری شناخت خویش با  دگماتیسم و اسکپتیسیسم مورد استفاده قرار می دهد.
·       
·      مراجعه کنید به راسیونالیسم، امپیریسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۴
·      روش کریتیسیسم تدوین شده توسط کانت ـ قبل از همه ـ برضد جریانات زیر بوده است:

الف
·      برضد کم بها دادن به مرحله حسی روند شناخت در تشکیل شناخت بوده است.

ب
·      برضد پیشداوری راسیونالیستی که بدون بنیان های حسی و صرفا به کمک مفاهیم (مقوله ها) قصد دست یابی به شناخت را در سر داشته، بوده است.

پ
·       و بالاخره برضد این ادعا بوده است که گویا مسائل به اصطلاح اساسی متافیزیکی (از قبیل خدا، روح، فنا ناپذیری) موضوع شناخت فلسفی اند.


قاعده اصلی کریتیسیسم کانت
(کانت، «کلیات»، ب. ۷۶)

۱
·      قاعده اصلی کریتیسیسم کانت از عناصر زیر تشکیل می یابد:

الف
·      «بدون حسیت، برای ما شیئی وجود پیدا نمی کند و بدون فهم،  شیئی اندیشیده نمی شود.

ب
·      اندیشه ها ـ بدون محتوا ـ توخالی اند و نظرها ـ بدون مفاهیم ـ کورند.

پ
·      از این رو ضرورت دارد که مفاهیم هر شیئی را حسی کنیم (یعنی شیئ را در نظر به مفاهیم بیفزاییم) و نگرش های آن را قابل تفهیم سازیم (یعنی آنها را جامه مفهوم بپوشانیم.)

ت
·      فهم قادر به نظارت هیچ چیزی نیست و حواس قادر به اندیشیدن هیچ چیزی نیستند.»

۲
·      کریتیسیسم در تاریخ تئوری شناخت، نقطه عطفی و پیشرفتی تلقی می شود.
·      اگرچه آن، راه حل قطعی مسئله شناخت نیست.

۳
·      گشتاورهای مثبت کریتیسیسم در تئوری شناخت ماتریالیسم دیالک تیکی حفظ شده اند و نقاط ضعف آن مورد انتقاد قرار گرفته اند.

۴
·      نئوکانتیانیسم، کریتیسیسم کانت را به طرز فوق العاده ایدئالیستی ـ ذهنی، چنان تفسیر کرده که «انسان بطور کلی همه چیز را تنها در دستگاه شعور انسانی می شناسد و لذا هر فلسفه ای و کلا همه علوم می توانند تنها در حوزه افکار و تصورات انسانی حرکت کنند و تحت هیچ شرایطی نمی توانند از این حوزه پا فراتر نهند.»
·      (لیبمن، «ایپگنون»، ۳۵)

۵
·      جریان نئوکانتیانیستی که توسط ریل بنیانگذاری شده و کمتر موفق بوده، نیز خود را  کریتیسیسم نام داده بود که سوبژکتیویسم جریانات نئوکانتیانیستی دیگر را رد می کرد، آموزش چیز در خود را بمثابه بخش ماهوی فلسفه کانت محسوب می داشت، فلسفه را بمثابه جهان بینی قبول نمی کرد و تنها برای تئوری شناخت به معنای نقد شناخت، مشروعیت فلسفی قائل می شد.

·      مراجعه کنید به نئوکانتیانیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر