۱۳۹۶ دی ۱۱, دوشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۵۶۵)


جمعبندی
 از
مسعود بهبودی
 
 
ستیزه مکن با خدادادگان
خدا داده دولت (ثروت و قدرت) به شهزادگان


به بالا رود کار افتادگان
لنینی کند چون در ایران، ظهور




ویرایش:

پنجره
آتنا

سیاهه ی شامگاه دیروز
و
سپیده ی صبح امروز

این پنجره دیر یا زود خواهد شکست
شاید پس از من
شاید پس از تو
و شاید به فریاد ما
ـ هر دو ـ

نه.
می دانم،
باغی
ـ سراسر ـ
سرسبز نیست.

نه.
می دانم،
بهشتی سرشته به سعادت بی رنگ (تزویر و تظاهر و ریا) نیست.

دل ما
فقط برای یک نفس از هوای "رهایی" تنگ است

ما هروز را با حنجره ای تنگ سپری ساختیم

(هروز به تقلید از هنوز، مفهوم ابتکاری بکر و بدیعی است. خیلی زیبا ست)

این پنجره دیر یا زود خواهد شکست
در همهمه ی همان تنگنایی که همه رفتند
و
ما ماندیم با تنگدستی ها و دلتنگی ها

هیچ پنجره ای
ـ تا ابد ـ
بسته نمی ماند
و
تا ابد
به بوسیدن دستان صاحب خانه تن در نمی دهد.

(پنجره
در این شعر
به دهان آدمیان و دو لنگه پنجره به لبان آدمیان
و
بسته بودن پنجره
به بوسیدن دستان صاحبخانه تشبیه شده است.
خیلی زیبا ست.)

این پنجره نیز دیر یا زود خواهد شکست.

پایان

لذتی که در غیبت کردن هست، در تعریف و تمجید نیست!

  حریفی می گفت:
«لذت بخش ترین چیزها، مضرترین آنها ست.»  

  فضول پر روئی مثالی خواست، تا فضولفهم  شود.

  حریف گفت:
  «هروئین مثال بجائی است:
  هروئین از تبار تریاک است و لذت بخش ترین مخدرات است. بی همتا ست.»  

  مقوله «غیبت» نیز چیزی از آن دست است و باید مورد تحلیل همه جانبه قرار گیرد.

 
  غیبت میراث سطح ترحم انگیز توسعه نیروهای مولده است.

 
  غیبت میراث عقب ماندگی فجیع مادی و معنوی است.

 
  غیبت بهانه ای برای استتار «بی همه چیزی» عملی، نظری، هنری، فکری و معرفتی خویش است.

 
  غیبت سنت بسیار  رکیکی است و عادت بغایت  کریهی.

 
  تنها حسنی که غیبت دارد، همان حسنی است که تریاک و هروئین دارند:
  تخریب بی برگشت جسم و روح انسان و جامعه.
 
باید دوباره از ریشه گ...

۱
رجعت از رجعت

الف
رجعت اول 
(عنگلاب اسلامی)
رجعت از نظام سرمایه داری به نظام فئودالی ـ عهد بوقی

ب
رجعت دوم
رجعت از سرمایه داری عجق ـ وجق آخوندی به بربریت فئودالی ـ ملوک الطوایفی

۲
عنگلاب در عنگلاب
یاد لئون تروتسکی به خیر

۳
بالکانیزاسیون (صد تکه سازی) طویله جماران و چاه جمکران، نامش عیران

۴
هر تکه را امیری تحت سایه جنرال یانکی و بانکی و مانکی ئی

۵
لاشخورستانی دور از دید خیال و خرد
 
انقلاب و دیالک تیک فرم و محتوا

۱
برای پیروزی انقلاب اجتماعی
اولا حزب انقلابی طبقه ای انقلابی لازم است.

۲
ثانیا برای انقلاب نمی توان
پیشاپیش
فرم تعیین کرد.

۳
لنین رضی الله عنه در این زمینه کلی رهنمود علمی داده است.

۴
انقلابی که بدون قهر و خشونت پیروز شود
فقط در کره مریخ یافت می شود.

۵
آنجا تناسب قوا به نفع فرشتگان (قوای پیشرفت) است.

۶
در زمین قضیه برعکس است.

۷
در زمین غمین
شیاطین خناس ( ارتجاع امپریایلستی۷ فاشیستی، فوندامنتالیستی)
یکه تاز میادین جهان است

۸
ثالثا
رفرمیسم
تحفه نطنز که نیست

۹
رفرمیسم فرمی از فاتحه بر هر تحول بنیادی است.

۱۰
رفرمیسم بزک کردن سطحی روبنای جامعه ای است که از پایه بر باد است.

۱۱
رفرم ربطی به رفرمیسم ندارد.

۱۲
هر انقلابی رفرم ها خاص خود را به همراه می آورد

۱۳
ما با دیالک تیک انقلاب و رفرم سر و کار داریم.

۱۴
رفرمیسم اما سدی در راه پیروزی انقلاب است
 
اندکی اندر باب دیالک تیک داخلی و خارجی

۱
مش مسعود
هر تغییر بنیادی مثبت و یا منفی
در بستری از دیالک تیک داخلی ـ خارجی امکان پذیر می شود.

۲
تعیین کننده
البته قطب داخلی این دیالک تیک است.

۳
ولی قطب خارجی هیچ واره نیست.

۴
همین ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی با حمایت ضمنی امپریالیسم و حتی دربار پهلوی
روی کار آمده است

۵
فرم عقب نشینی رژیم پهلوی در قبال جنبش
دال بر همین حقیقت امر بوده است.

۶
ارتش شاه
به شرطی گامی به عقب برداشت
که
جای خالی گامش
توسط طرفداران روحانیت فئودالی پر شود.

۷
دیدار هیئت یانکی از دربار و روحانیت بیهوده و بی محتوا نبوده است.

۸
در گوادولوپ حمایت زرگری از خمینی به تصویب رسیده بود.

۹
حتی عنگلاب گربه چف
بدون حمایت همه جانبه امپریالیسم نمی توانست پیروز شود.

۱۰
در روسیه کنونی ۵۰۰۰ شرکت آلمانی مشغول کار اند.

۱۱
دوستی سرشته به عشق میان پوتین و شرودر بی دلیل نیست.
 
 
اندکی اندر باب دیالک تیک آگاهی و خودپویی

۱
منظور از شورش کور همین فقدان عنصر آگاهی است.

۲
در ایران جماران فوندامنتالیسم حاکم است که همشیره فاشیسم است.

۳
هر شخصیتی ترور شده و ترور می شود.

۴
جامعه سلب شعور شده است و به طویله تبدیل گشته است.

۵
حزب سیاسی اصیلی باقی نمانده است تا توده را رهبری کند.

۶
به همین دلیل جنبش خودپو و خودجوش کنونی
مطالبات روشن ندارد.

۷
ادعای زیر علامت سؤال بردن کلیت سیستم
توخالی است.

۸
جنبش خودپو و خودجوش کنونی
فاقد روح آگاهی و انقلابی است.

۹
غول بی سری است.

۱۰
از درون همین جنبش خودپو
اما تشکیلات سیاسی ـ توده ای لازم
قوام خواهد یافت.
اگر بگذارند.

۱۱
شاید در صورت سرکوب رژیم
جنبش
فرم پارتیزانی ـ خیابانی طولانی به خود گیرد:
دیالک تیک ضربه و گریز
 
اندکی اندر باب دیالک تیک صعود و سقوط

۱
فلزبان
قبلا
اشعار بهتری داشته است که ما برخی از آنها را منتشر کرده ایم.

۲
ظاهرا
او
هم
بسان بقیه ابنای بشر
سقوط کرده است.

۳
انسان
اخوی
فقط و فقط
در هیئت انسان مشخص وجود دارد.

۴
انسان انتزاعی (مجرد) فقط در کله فلزبان وجود دارد و نه در خارج از کله او.

۵
چیزها و پدیده ها فقط به صورت مشخص وجود دارند.
به قول حریفی به نام ولادیمیر لنین رضی الله عنه

۶
انسان
فقط در هیئت عرب و عجم و فارس و ترک و عمله و حمال و معلم و مهندس و تاجر و شاعر و شاطر ... وجود دارد.

۷
از قضا
اکنون
یعنی از اواخر قرن ۱۹
دفاع ازناسیون و ناسیونالیسم، مذهب، حقوق مذهبی، عزت انسانی، حتی شعارهای بورژوازی آغازین (آزادی، برابری، خواهری ـ برادری)، حدود و ثغور ملی، حقوق ملل (خدشه ناپذیری مرزهای ملی)، دفاع از حقوق زنان (فمینیسم اصیل و انقلابی)، حراست از محیط زیست، ناتورالیسم، و هومانیسم
به عهده طبقه کارگر محول شده است.

۸
برای اینکه بورژوازی مثل فلزبان سقوط کرده است و حتی از انجام وظایف طبقاتی آغازین خویش عاجز است.

۹
بورژوازی واپسین
متحد ارگانیک کنیسه و کلیسا و مسجد و منبر و محراب شده است.

۱۰
بورژوازی واپسین
در حال فئودالیزه کردن جهان
است.

۱۱
بورژوازی واپسین
تا مغز استخوان گندیده و مرتجع است.

۱۲
فلزبان از چشمه زلال ایده ئولوژی طبقه کارگر (مارکسیسم ـ لنینیسم)
حتی لبی تر نکرده است.

۱۳
در حالیکه
سگان توده
بیش از ۲۰ هزار مطلب در این زمینه منتشر کرده اند.

۱۴
به کجای این شب تیره
بیاویزیم عبای ترمه خود را؟
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر