۱۳۹۶ بهمن ۱۱, چهارشنبه

کارتزیانیسم (۴)

  
 
 پروفسور دکتر مانفرد اشتارکه
برگردان
شین میم شین

۳۱
·      وجوه مشترک کارتزیانیسم با پیش شرط های آگوستینی در مقبولیت آن از سوی پورت رویال و اوراتوریوم نقش معینی بازی کرده اند.

۳۲
·      سیستم های راسیونالیستی قرن هفدهم (رگی، هوبس، اسپینوزا، مالبرانش، لایب نیتس) همه تحت تأثیر دکارت بوده اند، بدون اینکه در حد دکارت توقف کنند.

۳۳
·      آنها قبل از همه، به بحث جدی تر راجع به پاسخ دوئالیستی به تأثیر متقابل جسم و روح می پردازند و بدان سمتگیری ماتریالیستی و ایدئالیستی می بخشند:

الف
·      اوکی ژنالیسم (گولینچ) (۱۶۲۵ ـ ۱۶۶۹) می کوشد، دوئالیسم را حفظ کند و بر آن است که تفکر نه منشاء مادی، بلکه منشاء الهی دارد و حرکت مادی فقط بهانه ای است و نه علتی.

ب
·      مالبرانش به سبب تز دوئالیستی، تصمیم می گیرد که کردوکار تفکر را بمثابه عمل الهی توضیح دهد و ضمنا تفکر و خدا را بطور پانته ئیستی به هم نزدیک می کند و خود را از تهمت اسپینوزیست بودن خلاص می کند.

پ
·      لایب نیتس می کوشد اعجاز عمل موازی جسم و روح را بر مبنای «هارمونی از قبل تعیین شده» بر مبنای مشیت الهی برای همه زمان ها استخراج کند.

·      او در واقع تساوی دو ساعت مختلف را که گولینج مطرح کرده، به خدمت می گیرد:
·      دو ساعت مختلف که نه به سبب وابستگی علی (علت و معلولی) به یکدیگر، بلکه صرفا به برکت هنر خالق شان مسیر واحدی را طی می کنند، در زمان واحدی زنگ می زنند و وقت را تعیین می کنند.

۳۴
·      روشنگری فرانسه که شالوده فلسفی ـ معرفتی ـ نظری اش کم و بیش سنسوئالیستی (حسگرایی) است، با کارتزیانیسم عمدتا در تضاد قرار دارد.

۳۵
·      روشنگری فرانسه، در تحلیل نهائی، تنها برای تجربه و تعویض شناخت، اعتبار قائل می شود.

۳۶
·      روشنگری فرانسه نه حقایق ابدی را قبول دارد، نه دانش منظم، دگماتیکی و متافیزیکی مبتنی بر تفکر عقلی را.

۳۷
·      آنچه که روشنگری فرانسه از دکارت تقبل می کند، عبارت است از بخش های معین زیر از آموزش او که در روشنگری فرانسه تغییر معنا می یابند:

الف
·      متد دکارت، یعنی آموزش مربوط به تردید و شناخت روشن و واضح

ب
·      تکانه های مبتنی بر علوم طبیعی، یعنی تکانه های مکانیسیستی معینی.

۳۸
·      روشنگری فرانسه تردید را بمثابه وسیله بررسی جهت کسب اطمینان عاری از شک و دودلی در نظر نمی گیرد، بلکه بمثابه ابزار نقد و شرط ماهوی دانش تجربی تلقی می کند.

۳۹
·      منظور روشنگری فرانسه از شناخت روشن و واضح، نه شناخت عقلی ماهیت، بلکه نگرش امپیریستی (تجربه گرایی) در جهان تجربه است.

۴۰
·      در عرصه علوم طبیعی تکانه های مکانیسیستی دکارت، روشنگری فرانسه را عمدتا از لحاظ توضیح دئیستی و یا ماتریالیستی پدیده های ارگانیکی از ماده و حرکت تحت تأثیر قرار می دهد و بدین طریق کارتزیانیسم با اپیکوریسم و یا اتمیسم مطابقت پیدا می کند.

۴۱
·      قلمداد کردن موجودات به مثابه مکانیسم (ماشین)، قبل از همه، به معنی پرخاش و اعتراض روشنگری فرانسه بر ضد اصول توضیحی ارسطوئی (ارواح گیاهی، حیوانی و عقلی) و اپیکوری، استوئیستی و افلاطونی (روح مادی، روح جهانی) است.

۴۲
·      در روشنگری فرانسه، به سبب رد تقریبا عمومی اوتوماتیسم و رد آموزش بیروحی جسم زنده، فرضیه های اپیکوری (گاسندیسم)، افلاطونی (روی آوردن کودورث به ویتالیسم) و ارسطوئی (آموزش منادی لایب نیتس) همچنان از اعتبار معینی برخوردار می مانند، ولی قادر به اقناع روشنگران تجربه گرا نمی شوند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر