پروفسور دکتر مانفرد اشتارکه
برگردان
شین میم شین
۱
·
کارتزیانیسم به تعالیم رنه دکارت
(۱۵۹۶ ـ ۱۶۵۰) و تداوم آن در قرن هفدهم و
هجدهم میلادی اطلاق می شود.
۲
·
جهان ـ تصویر دکارت
مبتنی است بر باور بر تعقل واقعیت.
۳
·
این باور در نظریه مالبرانش،
اسپینوزا و لایب نیتس تبلور می یابد که گویا مشیت الهی تابع یک عقل
ابدی و مستقل است و از آزادی ایراسیونالیستی (ضد راسیونالیستی) برخوردار نیست.
۴
·
کلارک ـ تجربه گرا و یا امپیریست
نیوتونی ـ در بحث با لایب نیتس از نقطه نظر مخالف با آن دفاع می کند.
۵
·
کارتزیانیسم از این لحاظ پایبند روایت آنتیکی و بخشا مسیحی
است که به تعلیمات روح معروف است.
۶
·
اما دکارت نظر خود
را، قبل از همه، از جهان نگری ریاضی که در رنسانس تشکیل یافته است، اخذ می کند.
۷
·
این امر خود را در آغاز از لحاظ استه تیکی (زیبائی شناسی)
نمودارساخته است:
الف
· بمثابه هارمونی (هماهنگی)
عرصه های حسی و روحی، بمثابه هنر نمودار ساخته است:
ب
· «در چیزها تنها یک نیروی
زنده وجود دارد و آن عشق، همدردی و هارمونی است.
پ
· چیزهای حسی برای شناخت چیزهای
ماورای حسی بسیار مناسب اند:
۱
· هوا شاخص جان است.
۲
· حرکت مداوم، شاخص حیات است.
۳
· نور، شاخص شناخت است.
۴
· گرما، شاخص عشق است.
۵
· کردوکار مرئی، شاخص خلقت
است.
ت
· کلیه اشکال جسمانی در
تأثیر متقابل هماهنگ با یکدیگر قرار دارند.
ث
· بیشتر ازخشک، سرد وجود
دارد و بیشتر از گرم، تر.
ج
· اگر جز این می بود، عناصر
فعال چیره می شدند و جهان نمی توانست برای مدتی طولانی پایدار بماند.»
۸
·
برطبق این طبع فلسفی ـ طبیعی، اشعار دکارت در آغاز به لحاظ
فکری، غنی تر از فلسفه او بنظر می رسیدند.
۹
·
«دلیل این امر عبارت از این است که شاعر ببرکت شور و هیجان
و قوه تخیل به نوشتن برانگیخته می شود.
۱۰
·
جوانه های علوم در درون ما به همان سان وجود دارند که جرقه
ها در سنگ چخماق.
۱۱
·
فلاسفه، جوانه های علوم را به کمک تفکر عقلی به رشد وامی
دارند و شعرا، برعکس، به کمک تخیل خویش آنها را به نورافشانی برمی انگیزند و از
این رو ست که آنها با درخشش روشنتری می تابند.»
ادامه دارد.
جهت روشنگری عالی است .
پاسخحذف