ناصر زرافشان
(زادهٔ ۱۳۲۵)
نویسنده،
مترجم،
حقوقدان،
وکیل دادگستری،
فعال حقوق بشر
ملاحظه ای بر «خشونت» در مبارزه
«مگس و جولان در عرصه سیمرغ»
ناصر زرافشان
تحلیلی
از
میمحا نجار
پیشکش
به
رعنا
۱
اما چه می توان کرد
آنها که منافع شان در حفظ وضع موجود است
حرکت جامعه به جلو را ترمز می کنند
و
همین ها هم هستند
که
همیشه
پیشرفته ترین افزارهای اعمال قهر
را
که
با
پول خود مردم
تهیه کرده اند
در زراد خانه های خود انبار می کنند
و
همین ها هستند
که
همواره
علیه مردم
از
قهر
استفاده کرده اند و می کنند.
از این جملات ناصر زرافشان
می توان به درک محدود او از مفهوم قهر
و
به
فقر مفهوم قهر در قاموس او
پی برد:
ناصر زرافشان
در
مفهوم قهر
تسلیحات نظامی
را
توپ و تانگ و تفنگ و چوب و چماق و غیره
را
تجرید کرده است.
وقتی
از
ضرورت تمرین تفکر مفهومی
و
آموزش مفاهیم فلسفی و تسلط بر تفکر مفهومی
سخن می رود،
به همین دلایل است.
طبقه حاکمه
(آنها به زبان ناصر زرافشان)
«پیشرفته ترین افزارهای اعمال قهر
را
در زراد خانه های خود انبار می کند.»
واژه قهر
با
این محتوای مفهومی فقیر،
کمترین فرقی با خشونت و زور و سرکوب و ستم ندارد.
قهر
اما
به مثابه مفهومی فلسفی
به مراتب، غنی از این است.
ما
بعد
به این مسئله برمی گردیم.
ژوزف دومستر
(۱۷۵۳ ـ ۱۸۲۱)
دولتمرد
نویسنده
فیلسوف سیاسی
مدافع اساس رژیم آنشی
در مقابل ایده های روشنگری
و در مقابل نتایج انقلاب فرانسه
از
دشمنان سرسخت روشنگری
بله.
البته که مردم ترجیح می دهند آرام و بی آنکه از بینی کسی خون آید
پیشرفت کنند،
اما
آزادی و پیشرفت
بدون عدالت اجتماعی
به دست آمدنی نیست
و
نتیجه این شده است
که
به قول ژوزف دو مستر
از
برگ برگ تاریخ بوی گند خون بلند است
و
از
روز اول در این روند پر درد و مصیبت تکامل تاریخ،
قهر
نیز
پا به پای تلاشی
که
مردم برای پیشرفت و احقاق حقوق خود
در برابر زورمندان و حاکمیت ها می کرده اند
حضور و وجود داشته است.
پس بیایید
به جای سوء استفاده از کلمات،
به جای توسل به شعارهای آبکی و سانتی مانتال بورژوائی
در
مذمت خشونت،
جدی تر فکر کنید
و
ببینید آن نیروی عینی که موجب تداوم قهر در تمام طول تاریخ بوده
و
آن را به مردم تحمیل کرده است
چیست.
و
بگویید
آنگاه که طبقات غارتگر و صاحب منفعت و مسلط بر جامعه و دولت آنان
همه راه ها را جز مرگ یا تمکین بر روی مردمی که همه حقوق آنها سلب شده است، می بندند
مردم چه باید بکنند؟
تاریخ لبریز است
از
شقاوت و خودکامگی آنان
که
از
سرهای بریده مناره می ساختند
و
در
شهرها
حمام خون به راه می انداختند
و
امروز
با
بمب های ناپالم و خوشه ای
مردم را هزار هزار جزغاله
و
شهرها را ویران می کنند.
آیا در چنین موقعیتی
در دستگاه فکری شما
برای مردم جز ایستادن و نگاه کردن و انتظار نوبت خود را کشیدن
انتخاب دیگری وجود دارد؟
و
جالب اینجا است که همه این موعظه های ضد قهر و با اصطلاح آقایان
«پرهیز از خشونت»
از
زرادخانه های نظری همان قدرت هایی بیرون می آید
و
صادر می شود
که
خود در زرادخانه های نظامی شان
پیشرفته ترین سلاح ها و افزارهای اعمال قهر را انبار کرده اند.
پس اینگونه که معلوم می شود
کاربرد قهر فقط برای مردم ممنوع است
نه
برای آنان که می خواستند
دیروز ویتنام و لائوس
و
امروز لیبی و عراق و سوریه
را
به
عصر حجر برگردانند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر