۱۳۹۶ دی ۱۴, پنجشنبه

سیری در فرمایشات ناصر زر افشان (۱)


ناصر زرافشان
  (زادهٔ ۱۳۲۵) 
نویسنده، 
مترجم،
 حقوقدان، 
وکیل دادگستری، 
فعال حقوق بشر

ملاحظه ای بر «خشونت» در مبارزه
  «مگس و جولان در عرصه سیمرغ»
ناصر زرافشان
تحلیلی
از
میمحا نجار
 
پیشکش
به
 رعنا
 
نولیبرال ها و نئوکان ها 
که 
از 
امکانات زبان و تحریف زبانی هم برای عوام فریبی
 استفاده می کنند 
طی چند دهه گذشته 
در تبلیغات خود، 
واژه «خشونت» را به جای واژه «قهر» قرار داده اند 
و 
به کار می برند.
 
زیرا خشونت پیشاپیش 
از لحاظ اخلاقی 
مذموم و محکوم است 
و
 با 
این ترفند زبانی
 نسخه محکومیت قهر را هم به سادگی می پیچند. 
 
حال آنکه خشونت و قهر، 
دو مفهوم جداگانه اند 
که 
سرشت و ماهیت آنها متفاوت است.
ذاتاً با هم تفاوت دارند 
و 
قاطی کردن آنها از ترفند های مزورانه نولیبرالی است.

خشونت 
مربوط به رابطه دو شهروند معمولی 
و 
در سطح یکدیگر است 
و 
البته از دیدگاه اخلاقی و فرهنگی 
در روابط انسانی 
ناپسندیده و محکوم است.
 
حال آنکه
 قهر 
مقوله ای تاریخی است 
و 
مربوط به رابطه حاکمیت و مردم با یکدیگر است. 
 
جامعه ناگزیر پیشرفت می کند و تغییر می یابد
 و
 البته که همه ترجیح می دهند این تکامل تاریخی خود را بدون آنکه از بینی کسی خون جاری شود، طی کند. 
 
اما چه می توان کرد 
آنها که منافع شان در حفظ وضع موجود است 
حرکت جامعه به جلو را ترمز می کنند 
و 
همین ها هم هستند 
که 
همیشه 
پیشرفته ترین افزارهای اعمال قهر 
را 
که
 با 
پول خود مردم
 تهیه کرده اند 
در زراد خانه های خود انبار می کنند 
و 
همین ها هستند 
که 
همواره 
علیه مردم 
از 
قهر 
استفاده کرده اند و می کنند.
 
ما
این فراز از مقاله ناصر زر افشان 
را
نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم
تا
از
موضوع بحث
پرت نشویم و پرت و پلا ننویسیم.
 
۱
نولیبرال ها و نئوکان ها 
که 
از 
امکانات زبان و تحریف زبانی هم برای عوام فریبی
 استفاده می کنند 
طی چند دهه گذشته 
در تبلیغات خود، 
واژه «خشونت» را به جای واژه «قهر» قرار داده اند 
و 
به کار می برند.
 
این کشف ناصر زر افشان 
در
خطوط کلی اش
نادرست نیست.
 
ایده ئولوگ های طبقات حاکمه،
نه
فقط نئولیبرال ها و نئوکان ها
و
نه 
تازگی ها،
بلکه
از
دیرباز
واژه ها
را
گروگان گرفته اند 
و 
بعد
 از
 محتوای مفهومی استاندارد شان، 
تخلیه کرده اند
و
با
زباله های مطلوب طبقه حاکمه برده دار، فئودال و بورژوازی
پر کرده اند 
و
در مقیاس ملی، منطقه ای و حتی بین المللی رواج داده اند.
 
۲
نولیبرال ها و نئوکان ها 
که 
از 
امکانات زبان و تحریف زبانی هم برای عوام فریبی
 استفاده می کنند 
طی چند دهه گذشته 
در تبلیغات خود، 
واژه «خشونت» را به جای واژه «قهر» قرار داده اند 
و 
به کار می برند.
 
این اولین مطلبی است
که
ما
از
ناصر زر افشان 
 می خوانیم.
 
در ادبیات اجامر لائیک در مقیاس ملی (ایران)
مثلا
سازمان های فدایی و غیره
واژه خشونت 
به 
وفور
به خدمت گرفته می شود.
 
ما
در سایت انترنتی مثلا «اخبار روز» و بی بی ۳۰ و ۳۰ عن عن و امثال بیشمار آن
با
این مفهوم بکرات برخورد داشته ایم و داریم.
 
اجامر طرفدار شاملوئیسم و شاملوچیسم
(سازمان های فدایی و غیره)
دوئالیسم و یا دیالک تیک مسالمت و خشونت 
را
از
همان بدو تشکیل این طویله ها
به صورت دوئالیسم و یا دیالک تیک فرم مسلحانه (تروریستی) مبارزه و فرم های دیگر مبارزه بسط و تعمیم داده اند
و
نقش تعیین کننده
را
از آن فرم مبتنی بر خشونت (ترور) قلمداد کرده اند.
 
الف
 
امیر پرویز پویان
آخوند عاصی
در
اثر کودکانه اش تحت عنوان «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا»، 
دوئالیسم مسالمت و خشونت
را
به شکل دوئالیسم و یا دیالک تیک فرم مسلحانه (تروریستی) مبارزه و فرم های دیگر مبارزه
بسط و تعمیم می دهد
و
نقش تعیین کننده
را
با 
یک خروار هارت و پورت آخوندانه و ابلهانه و عوامفریبانه
از آن خشونت و یا «ترور» جا می زند.
 
ب
 
مسعود احمد زاده
در
جزوه متافیزیکی کودکانه ای
تحت عنوان «مبارزه مسلحانه، هم استراتژی ـ هم تاکتیک»
در سنت عرفای قرون وسطی
میان دو قطب دیالک تیکی استراتژی و تاکتیک،
علامت تساوی می گذارد
تا
با صد من سریش
فرم  مبتنی بر خشونت مبارزه
را
توجیه تئوریکی کند
و
به خورد جوانان طویله دهد.
 
مسعود احمدزاده
اصلا
نمی داند که مفاهیم استرتژی و تاکتیک
ربطی به فرم مبتنی بر خشونت و یا مبتنی بر مسالمت مبارزه ندارد.
 
مثال:
کسی که قصد رفتن به کعبه دارد،
در
 دیالک تیکی
 از
استرتژی و تاکتیک
به مقصد معلوم می رسد:
او
معمولا
از
کاروانسراهای متعددی می گذرد.
 
هر کاروانسرایی هدف تاکتیکی او محسوب می شود.
آخرین کاروانسرا (کعبه) که مقصد معلوم او ست،
هدف استراتژیکی او محسوب می شود.

مبارزه مسلحانه کذایی
  یکی از فرم های بیشمار مبارزه است
که
کم ترین ربطی 
به
استرتژی و تاکتیک
ندارد.
 
عوام وارگی و عوام فریبی این جماعت 
از
همین عناوین لاطائلات آنها آشکار می گردد.
 
این زباله ها 
می بایستی در همان زمان به چالش کشیده شوند 
و
دست این شیادان فئودالی و فاشیستی می بایستی رو شود.
 
حزب توده 
تلاش هایی در این زمینه به خرج داده،
ولی
به سبب فقر فلسفی 
از 
عهده تحلیل رادیکال این جفنگیات فئودالی ـ فاشیستی
برنیامده است.
 
 
مراجعه کنید
 به
 اثر جوانشیر 
تحت عنوان «چریک های فدایی خلق چه می گویند؟»
 
ما
بر برخی از این تلاش های حزب توده،
متانقدی نوشته و منتشر کرده ایم.
 
۳
نولیبرال ها و نئوکان ها 
که 
از 
امکانات زبان و تحریف زبانی هم برای عوام فریبی
 استفاده می کنند 
طی چند دهه گذشته 
در تبلیغات خود، 
واژه «خشونت» را به جای واژه «قهر» قرار داده اند 
و 
به کار می برند.
 
ناصر زر افشان 
فرق و تفاوت و تضاد واژه با مفهوم
را
نمی داند.
 
واژه چیست؟
 
واژه غلاف مادی مفهوم است.
(مارکس)
 
واژه بر خلاف مفهوم
چیزی مادی است.
 مفهوم اما چیزی روحی است.
 
مفاهیم
را
هگل
ارواح
تلقی می کند
و
از 
عالم مفاهیم
به مثابه عالم ارواح نام می برد.
 
ارواحی که سلسله مراتب دارند.
هیرارشی آهنینی میان مفاهیم در عالم ارواح برقرار است.
 
مثال
درخت
یک مفهوم است.
 
درخت 
چیزی مجرد است.
 
درخت 
نتیجه تجرید میلیون ها درخت مشخص و مادی و عینی است.
 
درخت
فقط در ذهن ناصر زرافشان وجود دارد.
 
در
خارج از کله او
سرو و صنوبر و سپیدار مشخص و مادی و عینی وجود دارد.
 
مفهوم درخت
به محض تشکیل 
جامه مادی کلمه می پوشد:
 
شجر و درخت و آغاج و تری و باوم و غیره
می شود
روی کاغذ می نشیند
خوانده می شود
بر زبان رانده می شود
نوشته می شود
دیده می شود
شنیده می شود.
 
واژه و یا کلمه
زره مادی روح است
غلاف مادی مفهوم است.
 
ضعف فکری ناصر زر افشان
ناتوانی او از تمیز روح از ماده 
مفهوم از واژه است.
 
قهر و خشونت و زور و اجبار و غیره
مفهوم واحدی
در
البسه متفاوت اند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر