۱۳۹۶ آذر ۲۰, دوشنبه

شاهکاری سوسیولوژیکی ـ رئالیستی از محمود حیاتی (۱)


محمود حیاتی 
 
ویرایش
از 
میحا نجار

- تو دیگه چرا؟ 

توهم انگار نفست
 از 
جای گرم 
بلند میشه.

نه؟ 

خودتو بذار جای من
و
درس هم بخون. 

مگه کشکه؟
 
امروز تا فردا 
که 
همه اش فکر نون شکمت باشی 
و
 شب
 از زور غصه و گشنگی 
تا 
صبح بغلطی 
و 
توی خونه 
که 
هستی،
ده دقیقه نتونی بشینی 
و 
به 
خواهرات نگاه کنی 
که وقت شوهرشونه و یه پیرهن درست وحسابی ندارن 
و
نگاهشون که می کنی انگار غم دنیارو روسرشون آوار کرده ان، 
میذاره درس بخونی؟ 

زمستون
 باید 
غصه بخوری و تابستون سگ دو بزنی 
تا 
اشتباه آقاتو که ده تا بچه پس انداخته
 به امید اینکه یه روزی عصای دستش بشن
 و
بیشترشون
 شده ان دختر
و
 تیرش به سنگ خورده،
جبران کنی! 

سگ
 از 
ما 
بهتر زندگی می کنه.

اقلا 
حیونه، نمی فهمه.

 اما 
ما 
چی؟ 

 تا 
شکمت سیر نباشه 
و
یه سقف راحت روسرت 
و 
مثل کرم توهم نلولین 
و
آرزوی یه روز خوش داشته باشین، 
گوزم نیستی 
چه برسه
 به
 آدم ! 

همه ی اونایی که به آدمای بدبختی مثل ما 
میگن:
« خنگ و تنبل»،
گه زیادی می خورن. 


از 
نون و پیاز 
که 
 ابن سینا 
در نمیاد.

نه ؟

ادامه دارد.
 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر