۱۳۹۶ آذر ۲۶, یکشنبه

وحدت و مبارزه خدایان سه گانه (۱۲۱)


فروغ فرخزاد
(۱۳۱۳ ـ ۱۳۴۵)
(1934 ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)

ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
 

عصیان خدایی
ادامه
 
۱
سینه ها 
را 
قدرت فریاد می دادم
 
خود 
درون سینه ها
 فریاد می کردم
 
هستی من 
 گسترش می یافت
 در
 هستی
 
شرمگین 
هر گه
 خدایی 
یاد می کردم
 
معنی تحت اللفظی:
من
اگر خدا بودم،
به سینه ها
قدرت فریاد می دادم.
 
بعد
خود
از
درون سینه ها
فریاد می کردم.
 
وجود من
در
وجود هستی
گسترش می یافت.
 
هر وقت
به یادم می افتاد
که
خدا شده ام،
عرق شرم بر جبینم می نشست.
 
۲

سینه ها 
را 
قدرت فریاد می دادم
 
خود 
درون سینه ها
 فریاد می کردم
 
فریاد
به چه معنی است؟
 
فریاد
به معانی زیر آمده است:
یاری خواستن با آواز بلند 
شکایت با آوای رسا 
 
توده ـ خدا
بر خلاف طبقه حاکمه ـ خدا
توده
را
زجر نمی دهد.
به تنگ نمی آورد.
به عصیان نمی کشد.
به فغان و فریاد وانمی دارد.
 
بلکه
به
توده
توان فریاد می بخشد.
 
توان همیاری طلبی از همنوع 
می بخشد.
 
توان اعتراض و انتقاد از خود و از جامعه و همنوع خود
 می بخشد.

شیوه تربیتی کمونیستی اعضای جامعه
از 
همین قرار است.
 
تمرین تفکر مفهومی
کسب توان خود اندیشی  
نیل به خودمختاری (استقلال فکری و عملی)

۳
این به معنی کسب توان تمیز حقیقت از باطل 
از
سویی
و
سینه سپر کردن برای حراست از حقیقت عینی
از
سوی دیگر
است.
 
فروغ
همین ایده و اندیشه
را
در
مفهوم «وسعت فریاد به سینه بخشیدن»
استه تیزه می کند
و
به طرز و ترفند  هنری
تبیین  می دارد.
 
۴ 
سینه ها 
را 
قدرت فریاد می دادم
 
این  
کردوکار توده ـ خدا
به معنی وارونه سازی دیالک تیک (و یا دوئالیسم) فریادگر و فریاد رس است.
 
در کیش و آیین طبقه حاکمه ـ خدا
توده
 باید
 از 
طبقه حاکمه 
و
یا
طبقه حاکمه ـ خدا
فریادرسی
انتظار داشته باشد.
 
در یکی از ترانه ها می شنویم:
 
https://www.youtube.com/watch?v=mbjnq_9jL_Q
 
یا رب 
برس
امشب
به
فریادم
 
بستان
از
 ان نامهربان
دادم.
 
اعضای جامعه
در ایده ئولوژی طبقه حاکمه انگل و ستمگر،
در 
بهترین حالت،
 گدا 
هستند:
 
یا
به
نیت گدایی 
به
در طبقه حاکمه می روند
و
یا
به درگاه طبقه حاکمه ـ خدا.
 
۵
سینه ها 
را 
قدرت فریاد می دادم
 
توده ـ خدا
اما
 به
سینه توده
قدرت فریاد می بخشد.
 
یعنی
به
استکمال مادی و و روحی و روانی توده مدد می رساند.
 
توده 
لیاقت خدایی
 کسب می کند.
 
توده
خدا
می شود.
 
۶
خود 
درون سینه ها
 فریاد می کردم
آن سان 
که
 توده ـ خدا
وارد سینه توده می شود
و
از
سینه توده فریاد می کند.

توده
بدین طریق
خود
به
دیالک تیک فریادگر و فریادرس
استحاله می یابد.

توده
بدین طریق
از 
هر اوتوریته و مرجع زمینی و آسمانی
بی نیاز می گردد.
 
توده
برای خود کافی می شود.
 
۷
سینه ها 
را 
قدرت فریاد می دادم
خود 
درون سینه ها
 فریاد می کردم
می توان گفت
که
ما
در این بیت شعر عصیان خدایی
با 
خود پروری توده 
سر و کار پیدا می کنیم.
 
این چیزی جز کمونیسم نیست.
 
این
چیزی
جز
غلبه ریشه ای و رادیکال
 بر 
طبقه حاکمه و طبقه حاکمه ـ خدا
نیست.
 
این
پایان
از
خود بیگانگی ابنای بشر 
و
آغاز خودفرمایی توده 
است.
 
این
به معنی پایان بردگی بشری است.
 
این
به معنی نفی نفی است:
بازتشکیل جامعه کمونیستی آغازین در پله تکاملی متعالی 
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر