فروغ فرخزاد
(۱۳۱۳ ـ ۱۳۴۵)
(1934 ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
۱
لحظه ای بگذر ز ما،
بگذار خود باشیم
بعد از آن، ما را بسوزان تا ز خود سوزیم
بعد از آن یا اشک یا لبخند یا فریاد
فرصتی تا توشه ی ره را بیندوزیم
معنی تحت اللفظی:
خدایا،
ما
را
لحظه ای به حال خود بگذار.
بگذار
حداقل
اشکی
ـ به اختیار خود ـ
بریزیم.
لبخندی
ـ به اختیار خود ـ
بزنیم.
فریادی
ـ به اختیار خود ـ
بکشیم.
بعد
ما
را
به آتش دوزخ بینداز و بسوزان.
به
ما
فرصتی
بده،
تا
رهتوشه ای
فراهم آوریم.
فروع جوان
پس از حمله و عقب نشینی
اندکی
آرام می گیرد
و
فیلسوفانه
به نمایندگی از توده
مطالبه اصلی خود
را
مطرح می سازد:
۲
لحظه ای بگذر ز ما،
بگذار خود باشیم
بعد از آن، ما را بسوزان تا ز خود سوزیم
بعد از آن یا اشک یا لبخند یا فریاد
فرصتی تا توشه ی ره را بیندوزیم
می توان گفت
که
فروغ
دیالک تیک جبر و اختیار
(ضرورت و آزادی)
را
به شکل دیالک تیک اراده طبقه حاکمه خدا و آدمیان تعمیم می دهد
و
بر
اختیار آدمی
ابرام می ورزد.
ضمن اینکه نقش تعیین کننده جبر (ضرورت) را برسمیت می شناسد.
این
اما
عملا
به چه معنی است؟
۳
لحظه ای بگذر ز ما،
بگذار خود باشیم
بعد از آن، ما را بسوزان تا ز خود سوزیم
بعد از آن یا اشک یا لبخند یا فریاد
فرصتی تا توشه ی ره را بیندوزیم
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش،
باید
موضع نظری طبقه حاکمه
را
در این زمینه پیدا کرد:
طبقه حاکمه بنده دار و فئودال و روحانی
دیالک تیک جبر و اختیار
را
به شکل دوئالیسم مشیت الهی و آدمی بسط و تعمیم می دهد.
طبقه حاکمه ـ خدا
را
مطلق می کند
و
آدمی
را
مجبور به تمکین بر مشیت الهی می داند.
فروغ جوان
این دوئالیسم طبقه حاکمه بنده دار و فئودال و روحانی
را
به چالش می کشد
و
با
دیالک تیک جبر و اختیار
جایگزین می سازد
و
یک تنه
از
آن
به
دفاع
برمی خیزد.
فروغ جوان
جبر
را
در هیئت طبقه حاکمه ـ خدا (مشیت الهی) برسمیت می شناسد
و
از
طبقه حاکمه ـ خدا
می خواهد
که
اختیار آدمی به رسمیت شناسد.
عظمت بینش فلسفی و غنای فکری فروغ جوان
همین جا
آشکار می گردد.
۴
لحظه ای بگذر ز ما،
بگذار خود باشیم
بعد از آن، ما را بسوزان تا ز خود سوزیم
بعد از آن یا اشک یا لبخند یا فریاد
فرصتی تا توشه ی ره را بیندوزیم
لیبرالیسم بورژوایی ـ آغازین
(آزادی خواهی)
همین است.
خیلی از شعرا و نویسندگان معروف و محبوب دیار عه «هورا» و «عاشورا»
در
سنین
۶۰ ـ ۷۰ سالگی
هنوز از این دیالک تیک خبر ندارند.
شعر عصیان بندگی
با
این بیت شعر
به پایان می رسد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر