۱۳۹۶ آذر ۵, یکشنبه

کلنجار مفهومی با مفاهیم فئودالی (۲۴)

 
ویرایش و تحلیل
از 
یدالله سلطان پور
 
همپیمان
هوشنگ ابتهاج 
(سایه)
 
۱
همپیمان
 
همپیمان
عنوان این شعر سایه است.
 
مفهوم عهد و میثاق و پیمان
میراث جامعه برده داری و
و
در 
بهترین حالت
میراث  قرون وسطای فئودالی است.
 
در
ایده ئولوژی نظامات بنده داری و فئودالی
مفهوم عهد و میثاق و پیمان
ضامن حفظ هر همبود 
از خانواده تا جامعه است.

ریشه طبقاتی و فرماسیونی این مفهوم
در
رابطه بنده و ارباب بنده دار (خداوند بنده)
است:
بنده با خداوند بنده عهد و پیمان می بندد
که
به ازای دریافت حداقلی از وسایل ارضای حوایج مادی اولیه
(نان و مسکن و پوشاک و بهداشت)
مجری کورکورانه ی فرامین خداوند خود باشد.

۲
این
مفهوم عهد و میثاق و پیمان
اما
با
 الغای مناسبات تولیدی بنده داری 
از بین نمی ورد.

یکی از خودویژگی های عناصر روبنای ایده ئولوژیکی 
همین جانسختی پس از الغای زیربنای اقتصادی مربوطه است.

در افکار عمومی
زن هم بسان بنده
با
شوهر 
(خداوند بنده)
عهد و پیمانی می بندد.

همین مفهوم بنده داری ـ فئودالی عهد و میثاق و پیمان
به همه سطوح جامعه بسط و تعمیم داده می شود.

وقتی گفته می شود
که
مفاهیم
آجرهای اولیه عمارت افکار هستند،
به همین دلیل است.

۳

وفا به عهد و میثاق و پیمان
در
جامعه قرون وسطایی ایران
به عنوان خدمت  ایدئالیزه و تجلیل می شود.
 
غدر 
(بی وفایی، پیمان شکنی)
به عنوان خیانت مذموم تلقی می شود و تحقیر می شود.
 
به همین دلیل 
در
 ادبیات چپ و راست این سامان بی سامان فئودالی
دیالک تیک خدمت و خیانت
اعتبار بی چون و چرا
کسب می کند
که
به معنی بسط و تعمیم دیالک تیک عهد و وفا
 از 
سویی 
و 
به معنی دیالک تیک جور و جفا
 از
 سوی دیگر
 است.

اگر تیز بنگریم
در هیچ کشور جهان
به اندازه ایران
خادم و خاین نداریم:

در ایران بی سامان
هم
شاه 
خادم به نظر این و خاین به نظر آن است
و
هم
حزب توده.

هر زنی که نگاهی به کسی غیر از شوهرش بیندازد،
انگ بی وفایی (غدر، پیمان شکنی) می خورد
و
تحقیر و تخریب می شود.


حتی
احسان طبری
از
دید لاشخورهای چپنما
خاین قلمداد می شود.

لاشخورها 
که 
جای خود دارند،
حتی
 خود سایه
احسان طبری 
را
که 
بیشتر از چشمانش دوست دارد،
به نحوی از انحاء
بی وفا
پیمان شکن
یعنی
عملا
خاین
می پندارد
و
ترجیح می دهد که بسان حیدر مهرگان و علی شهبازی و بقیه بمیرد 
و 
پیمان شکنی نکند:

توبه کردی زآنچه گفتی 
ای حکیم

این حدیثی دردناک است از قدیم

توبه کردی 
گر چه می دانی، یقین
ـ گفته و ناگفته ـ
 می گردد، زمین

تائبی 
(توبه کننده ای)
گر ز آن که جامی زد به سنگ
توبه فرما را فزون تر باد ننگ

شبچراغی چون تو 
ـ رشک آفتاب ـ
چون شکستندت، 
چنین خوار و خراب؟

چون تویی 
دیگر کجا آید به دست
بشکند دستی که این گوهر شکست

کاشکی خود مرده بودی 
پیش ازین
تا نمی مردی چنین 
ای نازنین 

شوم بختی بین 
خدایا
 این منم
کآروزی مرگ یاران می کنم

آن که از جان دوست تر می دارمش
با زبان تلخ می آزارمش

گرچه او خود ز این ستم دلخون تر است
رنج او از رنج من افزونتر است

۴
از آنجا 
که 
در ایده ئولوژی اشرافیت بنده دار و فئودال  و روحانی
بشریت
به طور کلی بنده است
و
طبقه حاکمه ـ خدا 
خداوند بنده،
میان خداوند و بشریت
در
روز الست
عهد و میثاق و پیمانی 
بسته شده است.

تعریف مفهوم «ظلم» (جور) در قرآن کریم
بی وفایی
پیمان شکنی
با
طبقه حاکمه ـ خدا ست.

مراجعه کنید
به
قرآن کریم از دیدی دیگر
در 
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
۵
در نتیجه
دیالک عهد و وفا
به شکل دیالک تیک ایمان و ارتداد هم بسط و تعمیم داده می شود:

به همین ترتیب و دلیل
شاه و حزب توده
از 
دید اجامر جماران
هم
خاین 
قلمداد می شوند
و
هم
ملحد و کافر و محارب با خدا.

۶
در 
قاموس سایه
(اعضا و هواداران حزب توده)
و
توده دهقانان و کارگران ایران،
اعضای حزب توده
پیمانی
قبل از همه
با
همدیگر
و
یا
در بهترین حالت
با
توده
 می بندند.
 
سوگند می خورند
که
مادام العمر
بدان عهد و میثاق و پیمان وفادار باشند.
 
۷
دلیل باور و بستن دخیل بر ضریح این خرافه بنده داری ـ  فئودالی
فقر فلسفه
 است.
 
کمتر کسی
در نتیجه کسب توان تفکر مفهومی
توده ای
می شود.
 
۹۹ در صد اعضای حزب توده
عاجز از خوداندیشی بوده اند.
 
اگرچه
به مراتب، بهتر از بقیه بوده اند.
 
هر کسی 
از
 ظن خود
و
یا
حتی 
از
فن و ترفند خود
توده ای 
می شود.

مثال:
یدالله رؤیایی
به قول مشد احمد شاملو
«اصلا
توده ای نبوده است.
عیاش بوده است.
ولی
چون برادر دختر تو دل برویی
 توده ای بود،
یدالله 
هم عضو حزب توده می شود
تا
«ضعیفه»
را
به تخت کشد.»
 
مثال دیگر:
رهی معیر کجا، حزب توده کجا؟
 
رهی معیری
دنبال مریم فیروز بوده 
و
چون مریم فیروز توده ای بوده،
مش رهی معیری هم عضو حزب توده شده است.

۶
سایه
نمی داند
که
با
مفاهیم فئودالی
از
قبیل عهد و میثاق و پیمان
چه بلایی بر سر حزب توده در می آورد.

حزب توده
بدین طریق
به
باندی مافیایی 
تنزل می یابد.


 
باندهای مافیایی
در 
همه کشورهای امپریالیستی
 از کوکلوس کلان یانکستان تا یاکوزای ژاپنستان
هم
بر
دیالک تیک عهد و وفا
مبتنی اند.
 
ادامه دارد.
 

۲ نظر:

  1. می بخشید شما چقدر باحالید اینهمه معنی و مفهوم و کلنجار و دیالکتیک از کجا تولید
    میشه ؟ یکی از بچه های رشته ادبیات که نه اما ادب دوست شما رو چند سال پیش معرفی کرد .تحلیل هایی که روی سعدی دارید و اون بیچاره تنش توی قبر می لرزه
    یک راه حل نهایی برای پیدا کردن دیالکتیک بنویسید ما رو راحت کنید
    تا اینقدر خاک تو سر خودمون و مغزمون برا پیدا کردن دیالکتیک نکنیم .
    اصول دیالکتیک که چند تا بیشتر نیست .؟ شما اینهمه دیالکتیک رو از کجا میارید ؟
    وبلاگتونو میخونم و متشکرم .

    پاسخحذف
  2. ممنون
    دیالک تیک قبل از همه
    عینی است.
    یعنی مستقل از ما وجود دارد.
    اصول دیالک تیک؟
    شاید منظورتان قوانین دیالک تیک باشد.
    اما در پاسخ به این سؤال که اینهمه دیالک تیک...
    مثال:
    دیالک تیک فرم و محتوا

    این دیالک تیک را سعدی به صد نوع و طرز و طریق بسط و تعمیم داده است:
    مثلا به شکل دیالک تیک پوسته و هسته
    صورت و سیرت
    روی و خوی
    ...
    دیالک تیک های عینی مثل عروسک های روسی (ماتوشکا)های تو در تو هستند.

    آسانی آموزش دیالک تیک به همین دلیل است:
    تعداد دیالک تیک های عام و یونیورسال انگشت شمار است.
    هنر توان بسط و تعمیم اینها ست.

    حالا یک سؤال تا شما هم بیندیشید:
    دیالک تیک چرخ خیاطی و دوخت و دوز
    بسط و تعمیم کدام دیالک تیک عینی عام و یونیورسال است؟

    ضمنا سعدی دیشب زنگ در را زد و گفت که از ما راضی است.
    ولی نیامد تو تا نان و پنیری با چایی بخورد و گرم شود و برگردد
    زنده باد دوست تان و خودتان
    ما فکر می کردیم که احدی نوشته های مان را نمی خواند و فقط خودمان می خوانیم


    پاسخحذف