ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
۱
زاهد
ار رندی حافظ نکند، فهم
چه باک
دیو
بگریزد از آن قوم
که
قرآن خوان
اند.
معنی تحت اللفظی:
زاهد
اگر رندی حافظ را نفهمد، مهم نیست.
چون
دیو
از قرآن خوانان فرار می کند.
خواجه
در این بیت واپسین غزل
دوئالیسم خیر و شر
(هابیل و قابیل)
را
به شکل دوئالیسم خود و زاهد
از
سویی
و
به شکل دوئالیسم فرشته و دیو
از
سوی دیگر
بسط و تعمیم می دهد.
خودستایی و خود برتر بینی
یکی از بدترین میراث خواجه است
که
توسط جلال آل احمد و احمد شاملو و روحانیت کثافت شیعه
توسعه داده می شود و به عرش اعلی برده می شود.
هنگامِ آن است
که
تمامتِ نفرتم
را
ـ به نعره ای بی پایان ـ
تـُف کنم.
من بامدادِ نخستین و آخرینم
هابیلم من
بر سکـّوی تحقیر
هابیلم من
بر سکـّوی تحقیر
شرفِ کیهانم من
تازیانه خورده ی خویش
که
آتشِ سیاهِ اندوهم
دوزخ
دوزخ
را
از بضاعتِ ناچیزش شرمسار می کند.
از بضاعتِ ناچیزش شرمسار می کند.
شاملو
هم
در سنت خواجه شیراز
خود
را
بامداد نخستین و واپسین
می داند.
هابیل
(مظهر خیر و خوبی و معصومیت و مظلومیت مطلق)
می داند.
شرف کیهان
قلمداد می کند.
شرف کیهانی که خود را تازیانه زده است.
ضمنا
آتش تیره اندوه عظیمش
دوزخ
را
به دلیل فقر آتش
شرمسار می سازد.
۲
زاهد
ار رندی حافظ نکند، فهم
چه باک
دیو
بگریزد از آن قوم
که
قرآن خوان
اند.
خواجه
در این بیت غزل
دیو
را
به معنی ابلیس و جن
به کار می برد.
چون
اجنه و شیاطین
از بسم الله می ترسند و به محض شنیدنش پا به فرار می گذارند.
دیوان
در
شاهنامه فردوسی
دانشمندان فکری و مادی
نظری و عملی
اند.
شاهان
در
شاهنامه
با
هزار ترفند
می کوشند
تا
از
دیوان
خواندن و نوشتن بیاموزند.
دیوان
ضمنا
معماران بزرگی اند
که
از عهد بنای برج ها و بارو ها، کوشک ها و کاخ های با شکوه
بر می آیند.
۳
زاهد
ار رندی حافظ نکند، فهم
چه باک
دیو
بگریزد از آن قوم
که
قرآن خوان
اند.
این بیت غزل خواجه
فاقد انسجام منطقی است:
چون
عدم درک رندی کسی
ربطی
به فرار حریف
از
قرآن خوانان
ندارد.
خواجه
در این بیت غزل
مظهر تظاهر به قرآن خوانی است.
خواجه
از قرآن خوانی
هنری اختراع می کند.
انگار ازبر کردن طوطی وش قرآن
شق القمری است.
اجامر طالبان
همه از دم
آیات قرآن کریم
را
از بر کرده اند
و
بهتر از کرمی
می توانند تکرار کنند.
البته
بی آنکه معنی آنها را بدانند.
۴
زاهد
ار رندی حافظ نکند، فهم
چه باک
دیو
بگریزد از آن قوم
که
قرآن خوان
اند.
خواجه
ضمنا
از
رندی
فضیلتی می سازد
و
بدان می بالد.
رندی
در
فرهنگ واژه های فارسی
به معنی ترفند مندی، نیرنگ بازی و زیرکی است.
شاید
منظور از جماعت رند
طرفداران نیهلیسم اخلاقی و عیاشان فئودالی واپسین باشند.
در
قرون وسطای اروپا
نیز
بخشی از اشرافیت فئودال
به
آته ئیسم و نیهلیسم اخلاقی
می گروند.
رندی
به احتمال قوی
فرمی از فساد و گندیدگی فئودالی واپسین بوده است.
پایان
ویرایش:
پاسخحذفدیوان
ضمنا
معماران بزرگی اند
که
از عهده بنای برج ها و بارو ها، کوشک ها و کاخ های با شکوه
بر می آیند.
اجامر طالبان
همه از دم
آیات قرآن کریم
را
از بر کرده اند
و
بهتر از کریم
می توانند تکرار کنند.
خودستایی و خود برتر بینی
بدترین میراث خواجه است
که
توسط جلال آل احمد و احمد شاملو و روحانیت کثافت شیعه
توسعه داده می شود و به عرش اعلی برده می شود.