فرج سرکوهی
(متولد آبان ۱۳۲۶ )
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
۱
می گویم با خودم:
«سرطان بر جسم او پیروز شد.»
سرطان سانسور و استبداد شاهی و اسلامی و خوره بی عدالتی
اما
از او شکست خورد.
در این جنگ
این
او بود
که
با
آثار خود و با زندگانی خود
پیروز شد با همه افت و خیزها.
علی اشرف درویشیان
که
از
سرطان شکست خورده،
با
آثارش
و
مهم تر از آثارش،
با
زندگانی اش
(البته باهمه افت و خیزهایش)
بر سرطان سانسور و استبداد و خوره بی عدالتی
پیروز شده است.
من ـ زور فرج سرکوهی
افت و خیزهای علی اشرف است
و
یا
خدای ناکرده
افت و خیزهای زندگانی علی اشرف؟
چون
زندگانی فراز و نشیب دارد و نه افت و خیز.
این
آیا
به معنی انتقاد از ضعف های علی اشرف است؟
علی اشرف و گلسرخی و تنکابنی
نکند
من ـ زور فرج سرکوهی
از
افت های علی اشرف،
افتادن به تله ایده ئولوژیکی حزب توده باشد.
چون رفیق سبیلوی علی اشرف
ـ فریدون تنکابنی ـ
کماکان
حی و حاضر
است
و
همچنان و هنوز
توده ای
است.
آنهم
چه توده ای مؤمن و سمج و سرسختی
که
نه
به
بی بی ۳۰
تره خرد می کند
و
نه
به
۳۰ عن عن
و
نه
به دویچه وله
(صدای آلمان از حنجره عیرانیان عنقلابی)
۲
می گویم با خودم:
«سرطان بر جسم او پیروز شد.»
سرطان سانسور و استبداد شاهی و اسلامی و خوره بی عدالتی
اما
از او شکست خورد.
در این جنگ
این
او بود
که
با
آثار خود و با زندگانی خود
پیروز شد با همه افت و خیزها.
این همان فرج سرکوهی است
که
پهلوانان توده
را
هم
در زندان
و
هم
در
خارج از زندان
زیارت کرده است
و
بعد
در عرشاد توله فئودال ها
(بی همه افت و خیزهای شان)
تحقیرو تخریب کرده است.
ولی
از گفتن اینکه
رضا شلتوکی
از
بدتر از سرطان
شکست خورد
و
با
آثار
۱
بانگ خاموش نشدنی ۳ نسل در شهرها و کوه های کردستان
۲
سقوط رضاشاه نوید آزادی در کردستان شد.
۳
"جامعه ملل" پس از جنگ اول استقلال کردستان را تصویب کرده بود.)
"جامعه ملل" پس از جنگ اول استقلال کردستان را تصویب کرده بود.)
و
زندگانی اش
بر
استبداد شاه و شیخ
و
بر
خوره بی عدالتی
پیروز شد،
پرهیز کرده است.
یکی دیگر از مشخصات شاملوئیسم و شاملوچیسم
همین
پراگماتیسم
است:
حقیقت
برای
شاملوئیسم و شاملوچیسم
فاقد عینیت است.
حقیقت
آن چیزی است
که
برای
حضرات سودی در بر دارد.
این
فرج سرکوهی
نه
فرج سرکوهی سابق در زندان و در تهران مصور،
بلکه
فرج سرکوهی نشسته در المان
به قول خودش
در
تبعید فرنگ
است.
کسی
در این میان نیست
که
از فرج تبعیدی بپرسد:
آیا همان نورالدین کیانوری که در تهران مصور توسط او رسوا شده،
با
آثار و زندگانی دشوارش
کمتر از علی اشرف بوده است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر