۱۳۹۶ شهریور ۲۷, دوشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۵۱۲)




جمعبندی
 از 
مسعود بهبودی
 

برنامه طبقه حاکمه مبتنی بر 
 دیالک تیکی از تجزیه و ترکیب
  است.

۱
آماج اصلی طبقه حاکمه
تخریب نیرو های مولده جامد و جاندار است.

۲
أماج اصلی طبقه حاکمه
برای تعدیل بحران گلوبال سیستم سرمایه داری
خاوران سازی کشورهای جهان است.

۳
جنگ جهانی دوم شاهده این مدعا ست.

۴
جهان به گورستانی پهناور مبدل می شود.
نیروهای مولده جامد و جاندار از بین می روند تا دوباره از نو تشکیل شوند.

۵
بمب اتمی
بزرگ ترین نعمت برای طبقه حاکمه است.

۶
در ۵ ثانیه
هیروشیما خاوران می شود و ۸۳ هزار نفر خاکستر می شوند.

۷
خاوران
 دیالک تیکی از تخریب و تدفین 
است:
دیالک تیکی از خرابات و گورستان است.
گورستانی بی سنگ گور

۸
صدها هزار نفر روانه گورستان می شوند و بخش اعظم کارخانجات و مزارع و مراتع و ادارات و بیمارستان ها و مدارس و غیره (نیرو های مولده جاندار و جامد) با خاک یکسان می شوند و کسانی که تصادفا زنده مانده اند، کینه عمیقی نسبت به همدیگر در دل می پرورند.
نان از دست همدیگر
به زور
می ربایند.

۹
تجزیه

کشورهای چند ملیتی پس از گذر از دریایی از خون چند شقه می شوند:
به چندین کشور کوچولو موچولوی وابسته به طبقه حاکمه تجزیه می شود. (تجزیه)

۱۰
مللی که دهه های متمادی در صلح و صفا زیسته اند،
تشنه به خون همدیگر می شوند
و
نوکر جانسپار طبقه حاکمه.

۱۱
ترکیب

بعد نوبت به ترکیب می رسد:
کشور های کوچولو موچولو پس از انجام قید و شرط های تعیین شده توسط طبقه حاکمه
عضو اتحادیه اروپا می شوند. 
(ترکیب)

۱۲
فرم دیگر دیالک تیک تجزیه و ترکیب، دیالک تیک ترکیب و تجزیه است:

الف
برای تشکیل مثلا ملت بزرگ کرد
جنگ های داخلی در چندین کشور (عراق، سوریه، ترکیه، ایران و غیره)
 به راه می افتند 
(ترکیب)

ب
این ترکیب (تشکیل کردستان بزرگ) همراه با تجزیه چندین کشور (عراق، سوریه، ترکیه، ایران و غیره) و تبدیل آنها به خاوران است. 
(تجزیه)
 
۱۳
بعد تشکیل ترکستان بزرگ برنامه ریزی می شود 
(ترکیب)

۱۴
برای تشکیل ترکستان بزرگ
جنگ های خونین جدید در کشورهای ترک نشین شروع می شود:
در ایران، جمهوری های سابق شوروی، چین و ترکیه و غیره

۱۵
دوباره تجزیه این کشور ها پس از خاوران گشتن شان صورت می گیرد.

۱۶
طعمه فراوان است و بهانه فراوان تر:

۱۷
بر اساس تعلقات مذهبی هم می توان گردونه خونین دیالک تیک تجزیه و ترکیب را به راه انداخت:

۱۸
تصفیه و تشکیل کشور بودیسم (ترکیب)
همراه با ترور و تهدید و تبعید مسلمانان و مسیحیان و زرتشتیان و غیره

۱۹
تصفیه و تشکیل کشور اهل تسنن (ترکیب)
همراه با تهدید و ترور و تبعید مسیحیان، یهودیان، یزیدیان، ملحدین و غیره (تجزیه)

با موجودیت رژیمی که بر مبنای آپارتاید خونی (؟) موجودیت خود را حفظ و استمرار بخشیده است، 
نمی توان از در مصالحه بمانند یک دولت - ملت در آمد.
با آپارتاید گفتگو نمی کنند آن را سرنگون می کنند.
ساسان صدفی نیا

۱
مش ساسان صدفی نیا
از کیسه خلیفه می بخشد.
ما خیال کردیم از اجامر عنگلابی سابقا موجود جماران است.

۲
همین حکم را می توان در مورد دولت امریکا هم صادر کرد.

آمار بومیان قتل عام شده در امریکا به روایاتی حدود ۷۰۰ میلیون نفر تخمین زده شده است.

۳
همین حکم را می توان در مورد دولت استرالیا هم صادر کرد.

۴
دولت استرالیا بومیان آن سامان را بمراتب بدتر از فلسطینی ها
به غل و زنجیر کشیده است و به تقلید از اجامر امریکا
معتاد به الکل کرده و تخریب کرده است.

۵
آش چنان شور بوده که اجامر استرالیا در اولمپیک کذایی دختر دونده ای از بومیان را حامل مشعل آتش اولمپیک کردند و از اجداد هفتاد کفن پوسانده اش عذرخواهی کرد.

۶
همین حکم را می توان در مورد دولت اسپانیا هم صادر کردند.

۷
اجامر اسپانیا زیر علم کاتولیسیسم تمدن های امریکای لاتین را نیست و نابود کردند.

۸
اکنون باستان شناسان استعمارگران دربدر در صدد کشف آنها برآمده اند

۹
یهودیان را نمی توان با صهیونیسم (فوندامنتالیسم بورژوایی یهود) یکسان جا زد.

۱۰
یهودیان تاریخ سرشته به رنج و خون دارند.
از اردوگاه ها و کوره های آدم سوزی فاشیسم گذشته اند و خود را به هر مشقتی به سرزمین موعود رسانده اند.

۱۱
بزرگ ترین دموکراسی های کذایی امپریالیستی از امریکا تا فرانسه و انگلستان و آلمان چک سفید به اجامر صهیونیستی داده اند و حتی امکانات تولید بمب های اتمی، میکروبیولوژیکی و غیره در اختیارشان قرار داده اند.

۱۲
صدفی نیا یا ابله است و یا عوامفریب.

۱۳
مردم بینوای فلسطین کم ستم نکشیده تا این و آن شیرش کنند و با دست خالی به براندازی دولتی مسلح به همه انواع تسلیحات امحای جمعی مدرن بفرستند.

۱۴
جنبش رهایی بخش ملی فلسطین به اندازه کافی دردسر و مشکل دارد که
تصورش حتی آتش به دودمان روح و روان هر بشر دوستی می اندازد.

۱۵
دولت اسرائیل به تشدید این تضاد بیشتر علاقه مند است تا مردم بی پناه فلسطین.
چه رسد به نشستگان در خارج از صدف (گود) خونین

۱۶
دولت اسرائیل سودای تشکیل دولت بزرگ حضرت سلیمان را در سر می پرورد و تحت حمایت بی قید و شرط سرکرده جهان است.

پیشتازی دختران در کنکور
حریفدخترگرا

۱
به چه می نازی تو؟

۲
دانش ـ کاه های جماران و جمکران
طویله اند
و
فونکسیون شان
خر پروری
است.

۲
این هم عرعر استاد دانش کاه صندلی شریف:
 


پیش شرط رستگاری
رهایش از قید و بند «من» و ترک منگرایی است.

تفاوت و تضاد شاعر توده مولد و زحمتکش
با
شاعر طبقه حاکمه انگل و بهره کش
همین جا ست.

 
اندکی اندر باب خود خواهی

مفهوم خودخواهی
مفهوم قابل تأملی است:

۱
می توان گفت که
خودخواهی دیالک تیکی از ناتورال ـ سوسیال (طبیعی ـ اجتماعی ) است.

۲
به عبارت بهتر
دیالک تیکی از ماهوی ـ انسانی و ادیه ئولوژیکی ـ اجتماعی ـ طبقاتی است

۳
چون
خودخواهی از سویی اله منتار (بنیادی) است.
هر موجود زنده
از گربه تا گربه چف و گربه نره
ماهیتا خودخواه است و برای زنده ماندن تمامی تلاش خود را به خرج می دهد.

۴
در نتیجه می توان گفت که هر کسی که خودخواه نباشد
و
طرفدار نیهلیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم (مرگ و جنگ و انتحار و جنایت) باشد، کثافت محض است.

بلحاظ درجه توسعه و تکامل
نازل تر از نبات و جانور است.

۵
خود خواهی (اگوئیسم) بدین معنا مثبت است.

۶
خودخواهی از سوی دیگر
خصلتی طبقاتی است:
یعنی عنصری اخلاقی است.
یعنی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی است و منفی است.

۷
اعضای طبقه حاکمه انگلو استثمارگر
عمدتا خودخواه اند و تظاهر به فروتنی فئودالی می کنند.

۸
توده
اما فروتن و بی ادعا ست.
اگرچه اعتصاب و غیاب لحظه ای اش به معنی پایان زندگی است.

مبارزه با بی قانونی یک وظیفه است.
حریف

۱
این شعار حریف به چه معنی است؟

۲
مخالفت و مبارزه با «بی قانونی»
به معنی موافقت با قانون و مبارزه در راه حفظ و تحکیم قانون است.

۳
حالا باید از حریف و حریفان خفته در خاوران پرسید:
این قانون
قانون کدام طبقه اجتماعی است؟

۴
قانون در جامعه بشری
چیست؟

۵
قانون در جامعه بشری
اصولا و اساسا و قاعدتا
دیالک تیکی از تحمیق و تحمیل
  است:

الف
ترفند دریرین طبقه حاکمه این است 
که
به مطالبات مردم
ـ چه مطالبات سطحی و صوری و چه مطالبات ریشه ای و ماهوی -
در حرف
تمکین می کند و آنها را به صورت قانون در می آورد.

اما برای همین قانون
تبصره ها و پانوشت هایی چه بسا با خط ریز و غیرقابل خوانش
اضافه می کند.
آن سان که اجرای مفاد انقلابی و توده ای قانون عملا محال می گردد.

باورش حتی دشوار است
ولی واقعیت دارد:
در قانون مناطقی از آلمان فدرال (نورد راین وست فالین به عنوان مثال)
اجتماعی کردن مالکیت بر وسایل تولید
با صراحت تام و تمام درج شده است.

آلمان فدرال اما کشوری تا مغز استخوان امپریالیستی است.

این معما را چگونه می توان حل کرد؟

راه حل این معما این است که
مهم برای طبقه حاکمه (چه طبقه حاکمه انگل و چه طبقه حاکمه انقلابی)
هژمونی طبقاتی
است.

اگر منافع هژمونیکی طبقه حاکمه ایجاب کند
هیتلر و خمینی و خامنه ای و پینوچه می توانند
آخور کارگران خر را
از یونجه لبریز کند.

به همین دلیل باید گفت:
بزرگ ترین خریت توده و حزب توده
دل خوش کردن به قوانین و سوقات طبقه حاکمه و طبقه حاکمه ـ خدا (الله) است.

ب
قانون از سوی دیگر تبلور اراده و منافع استراتژیکی طبقه حاکمه است.
چه قوانین پارلمانی و چه قوانین شرعی

۶
در قوانین جامعه بشری
منافع استراتژیکی طبقه حاکمه تقطیر می یابند.

به قول هگل:
روح طبقه حاکمه مادیت می یابد.

۷
موافقت با قانون طبقه حاکمه و مبارزه در راه حفظ و تحکیم آن
در بهترین حالت
نشانه خریت است
و
در بدترین حالت نشانه لاشخوریت و عوامفریبی است

۸
در هر صورت
نشانه بی خبری از فلسفه مارکسیستی - لنینیستی است.
۹
موافقت با قانون طبقه حاکمه و مبارزه در راه حفظ و تحکیم آن
به معنی ارسال توده به دنبال نخود سیاه است.

۱۰
موافقت با قانون طبقه حاکمه و مبارزه در راه حفظ و تحکیم آن
به معنی طرفداری از رفرمیسم است.

۱۱
موافقت با قانون طبقه حاکمه و مبارزه در راه حفظ و تحکیم آن
به معنی رقصیدن به ساز طبقه حاکمه است.

نران و زنان ایران دچار بحران عمیقی اند.

۱
این بحران از بحران عمومی سرمایه داری نشئت می گیرد.

۲
مسئله تماشای ورزش و دوست داشتن ورزش نیست.

۳
مسئله فاجعه بارتر از این حرف ها ست.

۴
نران و زنان ایران در این ۴۰ سال زباله واره شده اند.

۵
از هر لحاظ سقوط کرده اند.

۶
به همین دلیل اصلا نمی توان با اینها هماندیشی کرد.

۷
نه
می توان به اینها چیزی یاد داد
و
نه
می توان از اینها چیزی یاد گرفت.

۸
توان تفکر از اینها سلب شده است.

۹
لومپن واره شده اند.

اسلام سیاسی
از مفاهیم خر رنگ کن امپریالیسم است.

۱
اسلام غیرسیاسی و هیچ چیز غیرسیاسی وجود ندارد.

۲
بر پیشانی هر چیز مادی و فکری و هنری
مهر طبقاتی خورده است.

۳
در سیاره زمین
کسی و چیزی یافت نمی شود که بی طرف و ماورای طبقاتی باشد.

۴
هر چیز و هر کس و هر حزب و هر مکتب
آب به اسیاب طبقه اجتماعی معینی می ریزد.

۵
امپریالیسم به عوامفریبی بی شرمانه مشغول است:

الف
رسانه های امپریالیستی
از سویی
اصحاب عرفان (درویشان) را مورد تحسین و تمجید و تجلیل و تطهیر قرار می دهند و غیرسیاسی جا می زنند.

ب
از سوی دیگر
فوندامنتالیسم خود ساخته را
اسلام سیاسی قالب می کند.

۶
عرفان به همان اندازه کثیف است که فوندامنتالیسم یهودی و مسیحی و اسلامی کثیف اند.

۷
هر شعری
هر قصه ای
هر جفنگی
هر نقاشی و تندیس و ترانه ای
مهر طبقاتی بر پیشانی خود دارد.

۸
برای کشف ماهیت طبقاتی هر چیز باید
خرد کل اندیش (فلسفه مارکسیستی)
را
با تحمل مشقتی عظیم
از آن خود کرد
و از خریت رهایی یافت.


شوپنهاور اصلا نمی داند که حقیقت چیست.

۱
شوپنهاور یکی از فلاسفه مرتجع بورژوازی واپسین است.

۲
شوپنهاور
از نمایندگان اسکپتیسیسم، پسیمیسم، سوبژکتیویسم، نیهلیسم و ایدئالیسم است.
۳
جامعه ایدئال و آرمانی شوپنهاور
جنگل است.

۴
رهبر جامعه از دید شوپنهاور باید مثل گرگ آلفا باشد.
طعمه را اول او سیر دل بخورد
حتی اگر گرگ های دیگر از گرسنگی بمیرند.

۵
بعد
اگر چیزی باقی ماند
گرگ های پایین رتبه
بر سر آن خرده ریز
یکدیگر را لت و پار کنند.

۶
شوپنهاور
معلم نیچه بوده است که مهم ترین فیلسوف فاشیسم است.

۷
تفاوت شوپنهاور با نیچه این است که شوپنهاور نومید و منفعل است و نیچه فعال و مهاجم است.
شوپنهاور شبیه صادق هدایت است و نیچه شبیه جلال آل احمد و احمد شاملو ست.

۸
نیچه بورژوازی ایستاده بر لب گور تاریخی اش را امید می دهد و به یورش بر پرولتاریای انقلابی برمی انگیزد تا از طریق ترور و برافروزی جنگ بی رحمانه و کشتار دهها میلیونی
شرایط بقای موقت خود را فراهم آورد.

جلال آل احمد و احمد شاملو فئودالیسم زخمی از انقلاب سفید و ایستاده بر لب گور تاریخی اش را شیر کردند و بر ضد بورژوازی مدرن و در تحلیل نهایی بر ضد توده
برانگیختند.


۹
فاشیسم در ایتالیا و ناسیونال ـ سوسیالیسم در آلمان و میلیتاریسم در ژاپن
مجری رهنمود های نیچه بوده اند.
عصای نیچه را هیتلر در دست داشته است
و
در مدارس آلمان
زباله های نیچه تدریس می شد.


لوکاچ
دلیل پیروزی آسان فاشیسم در آلمان را اشاعه وسیع افکار ضد انسانی نیچه می داند.
مراجعه کنید به اثر او 
تحت عنوان «تخریب خانه خرد»

۱۰
نیچه جامعه بشری را به دو طبقه تقسیم بندی می کند:

الف
اقلیت انگشت شمار سرور (ارباب، لعل و گوهر به قول حافظ)

ب
اکثریت قریب به اتفاق برده (زباله، خرمهره به قول حافظ)

۱۱
در فلسفه نیچه اقلیت انگشت شمار انگل باید سوار بر گرده توده شود و به ضرب شلاق مورد استثمار بی رحمانه قرار دهد و کیف خر کند.

۱۲
نیچه مذهب و خرد را مزاحم
احساس می کند:

الف
چون مذهب طرفدار هومانیسم، اخلاق، همبستگی و حمایت از همنوع است

ب
و خرد مانع تبدیل جامعه به جنگل است که در ان قانون هر کس قوی پنجه تر به همان اندازه حق به جانب تر حاکم است.

۱۳
به همین دلیل
نیچه مؤسس نیهلیسم اخلاقی و خردستیزی است:
نیچه اخلاق ستیز و خردستیز رادیکال و افراطی است.

۱۴
احمد شاملو، جلال آل احمد و خمینی و فوندامنتالیسم اسلامی (چه سنی و چه شیعه)
در تحلیل نهایی
نماینده نیچه ئیسم اند.

۱۵
همه اینها ارتجاع فئودالی را شیر می کنند و به تسخیر خدعه گرایانه و قلدرانه قدرت سوق می دهند تا از مرگ تاریخی نجات یابد.

۱۶
فوندامنتالیسم همه بهانه های فاشیسم را به زبان فئودالی ترجمه می کند و به خدمت می گیرد:

الف
جای ملت سرور فاشیسم را
امت سرور فوندامنتالیسم می گیرد.

ب
جای نژاد را
مذهب می گیرد.
مذهبی که توخالی است و عملا ضد مذهبی است.

پ
جای رایش هزار ساله فاشیسم را
حکومت اسلامی (امام زمانی) می گیرد.

ت
یهودی ستیزی و کمونیسم ستیزی و زحمتکش ستیزی و زن ستیزی و کودک ستیزی فاشیسم
با همان رادیکالیته و بی رحمی به خدمت گرفته می شود.

به مناسبت سالروز درگذشت جلال آل احمد
نویسنده‌ا ی منتقد و درد آشنا
حریف بی خبر از خرما

۱
جلال آل احمد
هم فاشیست است
هم فوندامنتالیست
هم فئودالیست
هم مرتجع و ضد پیشرفت اجتماعی است
و
هم مبتکر رژیم جماران و جمکران است.

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر