۱۳۹۶ مهر ۷, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۵۱۷)



جمعبندی
 از 
مسعود بهبودی


دیالک تیک بزرگ گشتن و کوچک گشتن
چارلی چاپلین

۱
وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌ خوابیدم
و هرشب یک آرزو می‌ کردم.

۲
مثلاً آرزو می‌ کردم برایم اسباب بازی بخرد

۳
می‌گفت:
می‌ خرم به شرط اینکه بخوابی.

۴
یا آرزو می‌ کردم برم بزرگترین شهر بازیِ دنیا

۵
می‌ گفت:
می‌ برمت به شرط اینکه بخوابی.

۶
یک شب پرسیدم:
اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم می‌رسم؟

۷
گفت:
می‌ رسی به شرط اینکه بخوابی.

۸
هر شب با خوشحالی می‌ خوابیدم.

۹
آنقدر خوابیدم که خودم بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند.

۱۰
دیشب مادرم را خواب دیدم

۱۱
پرسید:
هنوز هم شب‌ ها قبل از خواب به آرزوهایت می انیدشی؟

۱۲
گفتم:
شب‌ ها نمی‌ خوابم.

۱۳
گفت:
مگر چه آرزویی داری؟

۱۴
گفتم:
آرزویم این است تو اینجا باشی
و
هیچ آرزویی نداشته باشم.

۱۵
گفت:
سعی خودم را می‌ کنم که به خوابت بیایم
به شرط آنکه بخوابی.

پایان
 
 
از جبر تا اختیار

۱
آره.
فقط تا حد معینی حق با شما ست.

۲
حتی همان اختیار ما
تحت فرمان جبر زندگی است.

۳
مثال مشخص اگر بزنید
می توان نقش تعیین کننده جبر را اثبات کرد.

۴
ما بیشتر توهم انتخاب آن و این را داریم
و
نه
توان انتخاب این و آن را.

۵
مثال :
طبقه حاکمه
هلری و ترامپ
را
و
یا
مشد حسن و مش محمود
را
برای انتخاب عرضه می کند
و کسانی به این و یا آن رأی می دهند
و
از فرط خریت
خیال می کنند که هنر می کنند.

۶
تصمیمگیر اصلی
اما
نه رأی دهنده ی بدبخت
بلکه طبقه حاکمه خوشبخت است.

۷
همان طبقه حاکمه خوشبختی که نمایندگان حقیقی توده را
شقه شقه کرده و در خاوران ها جلوی سگ و گرگ و گربه انداخته است.

۸
یعنی
حتی
گوری با سنگ گوری
برای شان باقی نگذاشته
تا توده اشکی نثار نمایندگان معصوم و مظلوم خود کند.


نفش "حزب توده ایران"  جز ایجاد تشتت فکری نیست!
"حزب توده ایران" ، در تمام دوران رویزیونیستی 
در کنار رویزیونیست های شوروی بود
 و 
از نظریات آنها بر ضد کمونیست های ایران و جهان دفاع می کرد!
حریف
از
 طویله حزب غار

۱
دوران به چه معنی است،
 ای بیسواد؟

۲
دوران رویزیونیستی 
دیگر 
چه صیغه ای است؟

۳
تو
به عوض هارت و پورت توخالی و دلبخواهی
جملات مورد نظرت
را
از برنامه و اسناد مصوبه حزب توده پیدا کن
و
بعد
زور خود را بزن و تحلیل کن.

۴
بعد با استدلال علمی و منطقی اثبات کن که حزب توده چیست.

۵
اصل بر این است که اول نظر ذکر شود
و 
بعد نقد شود.

۶
حزب غار طوفان تو
اصلا نه استالینگرا ست و نه استالینیستی است.

۷
حزب غار طوفان تو
روی دیگر مدال تروتسکیسم است
و 
مثل آن
زباله ای ضد کمونیستی است
 
انسانیت 
بهترین دین در دنیا ست
که
جز من پیرو ندارد.
حریف

من ـ زور از انسانیت چیست؟

۱
هومانیسم؟

۲
اگر آره، 
هومانیسم یکی از ستون های اساسی مهم ادیان و مذاهب است.
 

۳
هومانیسم
به مثابه جزئی از اصول اساسی اخلاق مذهبی
اصولا و اساسا
نمی تواند جانشین مذهب شود.

۴
این بدان می ماند 
که
 کسی
خرطومی را بدیلی برای فیلی
موعظه کند.

۵
علاوه بر این،
هومانیسم
مثل همه چیز دیگر
همیشه و همه جا
فقط 
به شکل مشخص
قابل تصور و طرح و بحث و بررسی است.

۶
هومانیسم مجرد و عاری از مشخصات طبقاتی
فقط 
در کره مریخ یافت می شود.

۷
چنین هومانیسمی
 فقط به
 درد فاشیست ها و فوندامنتالیست ها 
می خورد.

۸
به همین دلیل عادولف احمق شاملو
در بدر به دنبال مجردات می گردد و هارت و پورت می کند.

۹
انسان درقاموس این زباله ها
انسان مجرد
است.

۱۰
یعنی عنسان است.

۱۱
خود این زباله ها 
هم
عن ـ قلابی
اند
و
نه
انقلابی.

۱۲
به همین دلیل سرشان را از پنجره برج عاج خود بیرون می آورند 
و
 بر سر توده شریف مولد و زحمتکش
 استفراغ می کنند.


دلیل بازیچه این و آن (آلت دست این و آن) گشتن افراد چیست؟

نداشتن شناخت کافی
حریف

دقیقا.

۱
خریت و از خود بیگانگی (خودانشناسی) آدمی
 را 
به 
نظر هر ننه قمری
راجع به نظری و راجع به خویشتن
محتاج می سازد.

۲
توانا بود هر که دانا بود.

۳
 نتیجه خریت و نادانی 
ناتوانی
 است.

۴
شرط کسب استقلال و آزادی
کسب دانش و دانایی است:

الف
دانش و دانایی نسبت به جامعه و همنوع

ب
دانش و دانایی نسبت به خویشتن خویش
 
خنده که اختیاری نیست خواهر
تا اراده کنی و قهقهه سر در دهی. 


۱
خنده و گریه و آه و اشک و اندوه
واکنش طبیعی ـ غریزی آدمیان
به 

واقعیت عینی معینی
 اند. 

۲
برادرت را در ملأ عام دراز می کنند 

و
 شلاق می زنند
و

 تو از فرط فشار روحی و روانی
اشک در چشمانت حلقه می زند. 


۳
خواهرت
کلیه اش را می فروشد و بیماری کلیوی بچه اش را مداوا کند 

و 
تو از فرط خوشحالی 
بی اختیار خنده 
سر می دهی.
 



شعر صلح 
به
 لطف جناب مجمع صنایع 
در
 روزنامه شاخه سبز

این عنوان شعر به چه معنی است؟

این شعر بلحاظ فرم و ساختار عیب و ایرادی ندارد.

۱
ولی بلحاظ معنا و محتوا
قابل بحث است و باید تحلیل شود.

۲
با دست های بالاگرفته که نمی توان کتری برداشت و
روی اجاقی گذاشت

۳
این به معنی تبلیغ خردستیزی به ترفند شعر است.

۴
برای پر کردن کتری از آب و برای روشن کردن آتش اجاق
به
دستیاری دست ها
نیاز هست، شاعر.

۵
ضمنا توده های مولد
در رزم طبقاتی
لباس نظامی نمی پوشند.

۶
لباس نظامی برای شان گران است.

۷
سربازان ملبس به لباس نظامی (اگرچه فرزندان توده زحمت اند)
ولی در حقیقت
سربازان طبقه حاکمه اند که دشمن توده مولد و زحمتکش است.

۸
ضمنا
اگر توده و یا هر کس دیگر
با سربازان دشمن
سازش کرده و به چای خوری و خوش و بش مشغول است،
شکوه از جنگ با دشمنان
بر سر مزرعه
به چه دلیل است؟

۹
نکند منظور شاعر
اتحاد با دشمنان برای مبارزه با غاصبان مزرعه باشد؟


حکایت حاتم طایی جمارانی و پیر مرد و زنش در رستوران ماهیچه پلو

عجب حکایتی!

۱
حریف حتما لاشخور بوده و نه آشخور.

۲
و گرنه در این واویلا کسی نمی تواند آدم شریفی باشد و بتواند برای همه مشتریان رستوان پلو با ماهیچه سفارش دهد.

۳
حریفی
به نام مشد علی امیرالمؤمنین 
می گفت:
«انباشت ثروت در قطبی
 بدون انباشت ذلت در قطب دیگر
محال است.»

۴
همین سخن مشد علی را مشد هگل تکرار خواهد کرد.

۵
با سفارس پلو به فقرا
سیستم کثافت طبقاتی از بین نمی رود
بلکه تحکیم می شود.


۶
از زمان رسول اکرم هم
تنها ره رهایی
صدقه به بینوایی
بوده است.

۷
با این تفاوت که آن زمان چاره ای نبود.
چون رشد نیروهای مولده بسیار نازل بود.
چون نان کیمیا بود.

۸
پیر مرد آس و پاس در رستوران با زنش چه کار می کند؟

۹
چرا آرزویش را چنان بلند بر زبان می راند که حریف خر پول هم بشنود؟

۱۰
فرم جمارانی گدایی همین است؟

۱۱
مشتی گدای سنتی 
بر اریکه قدرت نشانده شده اند 
تا 
جامعه ای به گداخانه ای مبدل شود.

۱۲
تا 
مشتی زالوی بهره کش 
به نیت خودنمایی 
حاتم طایی 
شوند
ادای بچه داری در بیاورند
و
از توده بی همه چیز گدا دستگیری کنند
و
 ضمنا
تئوری رهایش اجتماعی عهد بوقی ببافند:
گداپروری به از نماز شبانه و روزه روزانه
است.

۷
این طرز تفکر 
حاکی 
از 
فقر فکری و فلسفی
 است
و
باید تحلیل شود.
 
ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. سلام. ممنون که به شعر این حقیر نظر کردید اما از کجای متن توده های مولد در رزم طبقاتی رو پیدا کردید نمی دونم . ما سرباز بودیم و اونا سرباز و دست های بالا رفته که استعاره از صلح هست و خواستن صلح

    پاسخحذف