تحلیلی
از
میم حجری
منبع:
گلستان ادب
الف
حضرت موسی
در کوه طور
خطاب
به
طبقه حاکمه ـ خدا
مي گويد:
اَرَنی
(خود را به من نشان بده)
طبقه حاکمه ـ خدا
می گوید:
لن ترانی
(هرگز مرا نخواهی دید.)
۱
حضرت موسی
در بدترین حالت
حسگرا
(هرگز مرا نخواهی دید.)
۱
حضرت موسی
در بدترین حالت
حسگرا
ست.
برای حضرت موسی
پیش شرط شناخت چیزی
محسوس بودن آن چیز
است
مراجعه کنید
مراجعه کنید
به
سنسوئالیسم (حسگرایی)
در
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
۲
موسی ضمنا تجربه گرا ست.
برای حضرت موسی
پیش شرط شناخت چیزی
قابل تجربه بودن آن چیز
است
مراجعه کنید
به
امپیریسم (تجربه گرایی)
در
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ر
۳
حضرت موسی
در هر صورت
خردگرا
ست
خر نیست.
خر نیست.
۴
چون
حضرت موسی
پیش شرط باور به وجود چیزی را مادیت آن چیز می داند.
مادیت هر چیز در عینیت آن چیز است.
۵
اگر خدایی در بین باشد
مادیت هر چیز در عینیت آن چیز است.
۵
اگر خدایی در بین باشد
باید حداقل دیده شود.
به همین دلیل
به همین دلیل
حضرت موسی
لن ترانی
(خود را نشانم بده)
می گوید.
۶
حضرت ابراهیم
هم
همین را از خدا خواسته بود
و
و
یا
می دانست که مردم از خود او خواهند خواست.
۷
چون صدا و ادای خدا
را
هر شیادی می تواند در آورد.
۸
چنین هم بوده است:
در معابد یونان باستان
۸
چنین هم بوده است:
در معابد یونان باستان
هر سائلی
سؤال خود را با صدای بلند مطرح می کرد
و
آخوند شیادی
از پشت دیوار بلندی
و
آخوند شیادی
از پشت دیوار بلندی
به نیابت از طرف خدای کذایی
جواب می داد.
ب
ب
سعدی
چو رسی به کوه سینا ارنی مگو و بگذر
که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی"
۱
سعدی می خواهد
که
مستمع
از خیر دیدن خدای کذایی از خودراضی و عشوه گر بگذرد
اصلا از او نخواهد که خودش را نشانش دهد.
۲
موضع سعدی
مستمع
از خیر دیدن خدای کذایی از خودراضی و عشوه گر بگذرد
اصلا از او نخواهد که خودش را نشانش دهد.
۲
موضع سعدی
در این بیت شعر
از سر تا پا
هومانیستی
است.
۳
سعدی
حکیم خردمند زحمتکش با شخصیتی است:
سعدی ترجیح می دهد که منت کسی را نکشد
۳
سعدی
حکیم خردمند زحمتکش با شخصیتی است:
سعدی ترجیح می دهد که منت کسی را نکشد
و
خودش
به همت خودش
با تکیه بر تجارب خودش، دانش تجربی و خرد خودش
به چند و چون چیزی
پی ببرد.
۴
سعدی توان شناخت انسان
به چند و چون چیزی
پی ببرد.
۴
سعدی توان شناخت انسان
را
عملا
برسمیت می شناسد.
۵
برای سعدی دیدن و ندیدن کسی و یا چیزی تعیین کننده نیست.
۶
سعدی در این بیت شعر
۵
برای سعدی دیدن و ندیدن کسی و یا چیزی تعیین کننده نیست.
۶
سعدی در این بیت شعر
منیت و فردیت و شخصیت هر فرد
را
بر
وصل با خدای عشوه گر و کرشمه ریز از خودراضی
برتر می شمرد.
این اندرز سعدی خیلی ارجمند است.
پ
حافظ
چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر
تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی"
۱
موضع فکری حافظ
در این بیت شعر
صد در صد ضد موضع فکری سعدی است.
۲
حافظ
هم
منتکشی از خدای از خودراضی عشوه گر
را
توصیه می کند
و
هم
بی اعتنایی به دیدن و ندیدن خدا
را.
۳
حافظ در این بیت شعر
اهل تظاهر و تزویر و ریا ست.
۴
مستمع اندرز حافظ
باید تظاهر به علاقه به دیدار خدا کند و بگذرد.
۵
در این صورت نه سیخ می شود و نه کباب.
۳
حافظ در این بیت شعر
اهل تظاهر و تزویر و ریا ست.
۴
مستمع اندرز حافظ
باید تظاهر به علاقه به دیدار خدا کند و بگذرد.
۵
در این صورت نه سیخ می شود و نه کباب.
۶
هم
خدای از خود راضی و عشوه گر
اقناع می شود
که
کسی مایل به دیدن رویش بوده است
و
هم
حریف لنترانی نمی شوند و تحقیر نمی شود
۷
حافظ در این بیت طرفدار فرمالیسم (ظاهرپرستی)
۷
حافظ در این بیت طرفدار فرمالیسم (ظاهرپرستی)
است.
ت
ت
مولوی
ارنی کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه، چه "تری" چه " لن ترانی
معنی تحت اللفظی:
کسی از تو می خواهد که خود را نشانش دهی که تو را ندیده باشد.
تو همیشه در منی
فرق هم نمی کند که من تو را ببینیم و یا نبینم.
۱
مولانا
خردستیز است.
۲
مولانا میان خر و خدا و خربزه و خردل و خرما
فرقی نمی بیند.
۳
مولانا
مدعی ان است که خدا در خود او ست.
۴
آدم باید زباله باشد که دیالک تیک هستی را انکار کند
۵
خدا چیزی انتزاعی است.
۶
خدا
۴
آدم باید زباله باشد که دیالک تیک هستی را انکار کند
۵
خدا چیزی انتزاعی است.
۶
خدا
مفهومی
است
که
فقط در ذهن آدمیان وجود دارد.
۷
در خارج از ذهن آدمیان
۷
در خارج از ذهن آدمیان
ذات مشخص و مادی هر مفهوم
وجود دارد.
۸
مفهوم درخت
۸
مفهوم درخت
مثل مفهوم خدا ست:
الف
مفهوم درخت
فقط در ذهن آدم ها وجود دارد.
ب
در خارج از ذهن آدم ها
نه مفهوم مجرد و انتزاعی درخت،
بلکه
الف
مفهوم درخت
فقط در ذهن آدم ها وجود دارد.
ب
در خارج از ذهن آدم ها
نه مفهوم مجرد و انتزاعی درخت،
بلکه
سرو و چنار و سپیدرا و صنوبر
وجود دارد.
پایان
ویرایش:
پاسخحذفسپیدار