۱۳۹۶ مرداد ۲۹, یکشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۵۰۰)



جمعبندی از 
مسعود بهبودی


یوخن ماریس

عشق مبتنی بر سعادت
حاوی سه ریشه است:

۱
آمادگی به پذیرش حریف چنان که هست.
ضمن پرهیز از تلاش برای تغییر او.

۲
اعتماد به عشق متقابل
بدون خواستن دلیل.

۳
شهامت لازم برای گشودن بی پروای دل
 
میم

۱
این سه نکته
اولا
نمی توانند ریشه های عشق کذایی محسوب شوند.

۲
ریشه های عشق اصیل 
از 
طرازی دیگر
 اند.

۳
ریشه های عشق
 چه بسا
 طبیعی ـ غریزی ـ اخلاقی (اتیکی) ـ ملی ـ استه تیکی ـ طبقاتی ـ ایده ئولوژیکی ـ احساسی ـ عاطفی و غیره 
اند.

۴
عشق
 چیز ارادی و دلبخواهی نیست.
 
عشق
دست خود فرد نیست.

۵
عشق مثل توفان و زلزله و آتشفشان و غیره است.

۶
عشق ضمنا خیابان یکطرفه است.

۷
به همین دلیل 
هم بوده 
که 
یوخن ماریس 
این جفنگیات را ردیف کرده است:

الف
آمادگی به پذیرش حریف چنان که هست.
ضمن پرهیز از تلاش برای تغییر او.

تو خیلی از مرحله پرتی:

۱
اولا 
عاشق
 در دایره جاذبه معشوق 
گرفتار می شود.
 
معشوقی 
که 
چه بسا 
برای او تره حتی خرد نمی کند.
چون خودش معشوق دیگری دارد و یا می جوید.

۲
ثانیا
عاشق خودش
 را
به هر مصیبتی
مرتب تغییر می دهد.
 
حتی
خود 
را
همرنگ معشوق می سازد تا باب میل او شود.

۳
عاشق 
چه بسا 
خودش 
را 
  الکی و سطحی و زورکی 
رنگ به رنگ می کند
تا
 معشوق گریزان
را 
به چنگ آورد.

۴
خیلی از عنقلابیون عیرانی و حتی فرنگی
به دلیل تمایلات انقلابی معشوق
عنقلابی شده اند
 و 
حتی 
از 
جان و مال و عرض و ناموس و آبروی خود 
گذشته اند.

۵
بخش مهمی فدائیان و مجاهدان و لیملام و دیمدام خلق و اسلام،
عیاش بوده اند و نه انقلابی.

۶
انقلابیگری
 اسباب مد روز عیاشی 
بوده است.

ب
اعتماد به عشق متقابل
بدون خواستن دلیل.

میم

۱
ای یوخن حواس پرت،
کشش متقابلی 
وجود ندارد.

۲
رابطه عاشق و معشوق اصلا رابطه نیست.

۳
ما
با
دیالک تیک عاشق و معشوق
سر و کار داریم

۴
با 
دیالک تیک نیاز و راز و ناز 
سر و کار داریم.

۵
هرچه نیاز عاشق به معشوق
 فزونتر باشد،
 دیوار راز 
قطور تر و نفوذ ناپذیر تر می گردد 
و
 ناز معشوق 
عظیم تر.

۶
دیالک تیک عاشق و معشوق
رابطه واره چرکین عصب سوز جانفرسایی است.

۷
در 
این 
دیالک تیک
تنها چیزی که یافت نمی شود،
 اعتماد متقابل 
است.

۸
سوء ظن متقابل
در
دیالک تیک عاشق و معشوق 
امری طبیعی و عادی است.

۹
چون عشق همزاد نفرت است.

۱۰
یکطرفه بودن عشق
منجلاب تشکیل و تکثیر میکروب های سوء ظن، مرافعه و جدایی است.

پ
شهامت لازم برای گشودن بی پروای دل

میم

۱
ای دل غافل

گشودن با پروای دل برای حریف
حتی
بزرگ ترین مخاطره است.

۲
گشودن
با پروای دل
به معنی تخریب دیوار راز است
و
 تخریب دیوار راز 
به معنی پایان ناز
 است.

۳
پایان ناز 
بلحاظ پسیکولوژیکی
به معنی تخریب دیالک تیک عاشق و معشوق است

۴
گشودن باپروای دل 
حتی
نشانه بارز خریت 
 است.

چه رسد به گشودن بی پروای دل
که فاجعه است 
و
پشیمانی مادام العمر در پی دارد.

۵
تو کجایی تا شویم ما چاکرت ای محتشم؟

مولوی
 
هر که را خواهی شناسی همنشینش را نگر
زانک مقبل در دو عالم همنشین مقبل‌ است

این هوا اندر کمین باشد چو بیند بی‌ رفیق
مرد را تنها بگوید هین که مردک غافل‌ است

وصل خواهی با کسان بنشین که ایشان واصل اند
وصل از آن کس خواه، باری کاو به معنی واصل‌ است

گرد مستان گرد، اگر می کم رسد، بویی رسد
خود مذاق می چه داند، آنک مرد عاقل است

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر