ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
شکرانه دادی عشق را
از تحفه ها و مال ها
هل (بگذار)، مال را
خود را بده
شکرانه (چیزی که بابت سپاس گزاری به کسی دهند) شو، شکرانه شو
معنی تحت اللفظی:
به عنوان شکرانه عشق،
هدیه و مال داده ای.
مال مده،
خودت را شکرانه ی عشق کن.
خودت را
بده.
سخن مولانا در این بیت غزل،
دیالک تیک داد و ستد
است.
در هر داد و ستدی
به ازای ستد و متناسب با ارج و ارزش ستد،
دادی
داده می شود:
کسی که بره ای (ستدی) گرفته،
به ازای آن، بزغاله ای (دادی) می دهد.
کسی که کله قندی (ستدی) گرفته،
به ازای آن، مثلایک قوطی حلوا (دادی) می دهد.
عاشق
(مرید)
در این بیت غزل مولانا
ظاهرا
عشق
(ستدی)
(ستدی)
گرفته است.
۱
این بدان معنی است
که
عشق
در قاموس عرفان
چیزی ستاندنی است.
عشق
چیزی است که عاشق از معشوق دریافت می کند.
۲
بدین طریق مفهوم عشق تحریف می شود.
عشق
در قاموس عرفان
نه کشش طبیعی، غریزی، ژنه تیکی، خودپو و غیر ارادی به کسی
بلکه هدیه ای، تحفه ای و سوقاتی است
که
معشوق
(مراد)
به
عاشق
(مرید)
می دهد.
۳
عاشق
(مرید)
هم
به ازای کالای عشق
باید دادی
به
معشوق
(مراد)
دهد.
۴
شکرانه دادی عشق را
از تحفه ها و مال ها
هل (بگذار)،
مال
را
خود
را
بده
شکرانه (چیزی که بابت سپاس گزاری به کسی دهند) شو، شکرانه شو
عاشق
(مرید)
به ازای عشق دریافتی
هدیه و مال به معشوق (مراد) داده است.
توصیه مولانا
به
عاشق
(مرید)
این است که به عوض هدیه و مال
خودش را در اختیار معشوق (مراد) قرار دهد.
یعنی خودش را بسان متاعی و یا کالایی
در اختیار معشوق کذایی قرار دهد.
یعنی خودش
خودش
را
سلب آدمیت کند،
چیز واره سازد
و
بعد
در اختیار حریف قرار دهد.
که
عرفان مکتب برده پروری است،
به همین دلیل است.
عرفان
نخست مفهوم عشق را تحریف می کند،
بعد
مرید
را
به بهانه عشق تحریف شده
سلب سوبژکتیویته می کند.
زباله واره می کند.
جنده واره می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر