پروفسور دکتر فریدریش تومبرگ
(۱۹۳۲)
فصل یازدهم
اتیک
(اخلاق)
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
خاطره خروشان
سرهنگ سیامک
بخش ششم
نظرات اتیکی در برنامه حداقل
کومونیکاسیون زبانی
قسمت اول
متا اتیک زبانتحلیلی
۱
جورج ادوارد مور
(۱۸۷۳ ـ ۱۹۵۸)
فیلسوف انگلیسی
·
در سال ۱۹۰۳ اثر جورج ادوارد مور تحت عنوان «اصول اتیک»
منتشر شد، که اثر اخلاقی خارق العاده ای در فلسفه تحلیلی بود.
۲
·
سه سال قبل از آن در سال ۱۹۰۰، حزب کار (لیبر) در
انگلستان تأسیس شده بود.
·
انتگراسیون طبقه کارگر در جامعه بورژوایی ناکام مانده
بود.
·
بورژوازی در انگلستان نیز در تراکم تضادها، دیگر نمی
توانست به آسانی بر عقل سلیم بسنده کند و می بایستی به اصول معینی ایمان
بیاورد.
۳
·
دست فلسفه نئو ایدئالیستی حاکم در تحریف ماست مالی سازانه
ی واقعیت عینی رو شده بود.
۴
·
جورج ادوارد مور، تبر بر تنه این فلسفه فرود آورد.
·
او اصرار بر آن داشت که فلاسفه وقتی که مفاهیم معینی را
بر زبان می رانند، باید دقیقا بگویند که منظورشان واقعا چیست و قبل از همه، بگویند
که برای کدام مسئله راه حل می جویند.
۵
·
جورج ادوارد مور در اتیک خویش، همزمان، با «عوامفریبی
ناتورالیستی» به مخالفت برخاسته بود که در رونویسی از فلسفه امپیریستی دیوید هیوم،
ادعا داشت که مفاهیم اخلاقی از قبیل «خوب» و «بد» را باید با توجه به حالات روحی
افراد مثلا شادی آنها و فایده آنها مورد سنجش قرار داد.
۶
·
جورج ادوارد مور بر آن بود که «خوبی» (خیر) به معنی
اخلاقی اش، کیفیتی است که ربطی به سود و زیان ندارد.
·
به همان سان که «زرد» کیفیتی است که ربطی به سود و زیان
کسی ندارد و موجد و مسببش نوسانات نور است، به همان سان هم ارزش های اخلاقی،
واقعیات امور ادراک اند و اصلا قابل تعریف نیستند.
۷
·
جورج ادوارد مور با این شالوده ریزی ارزش های اخلاقی در
حیات حسی، موضعی اتخاذ کرد که بعدها ماکس شلر هم بدان خزید.
الف
·
ماکس شلر با ایزوله کردن ایدئالیستی روح به دنبال نقطه
(پایگاه) محکمی در مبارزه طبقاتی زمان خود بود.
ب
·
فلسفه بورژوایی در انگلستان اما از امید به یافتن گشتاور
توافق در عقل سلیم دل برنکنده بود.
۸
·
فلسفه بورژوایی در انگلستان خیال می کرد که با توضیح
زبان مستعمل معمول می تواند به تفاهم برسد.
۹
·
در حالیکه طرفداران کوگنی تیویسم (شناختگرایی) (هیر، فون
رایت و غیره) بر آن بودند که عینیت چیزهای
اخلاقی، اصولا قابل شناخت است، مخالفین کوگنی تیویسم (آیر، استیوینسون و غیره) بر
عدم انطباق قضاوت های اخلاقی با روند های روانی (به مثابه منشاء قضاوت های اخلاقی)
تأکید می ورزیدند.
·
هدف آنها دیگر، نه اتیک، بلکه متا اتیک بود تا بتوانند
به بررسی معنی مفاهیمی نایل آیند که در پیوندهای (دعاوی) اخلاقی مورد استفاده قرار
می گیرند.
۱۰
·
برتراند راسل می گفت:
·
«طلب فهم جهان از دید طرفداران زبانتحلیل، خصوصیت کج و
کوله از مد افتاده ای است.»
·
این فلسفه در قاموس برتراند راسل، «به نظر نمی رسد که با
جهان و با مناسبات ما با جهان، سر و کله بزند.
·
این فلسفه با انواع و انحای متفاوتی سر و کله می زند که
در آنها ابلهان بتوانند حرف های ابلهانه بزنند.»
·
(برتراند راسل، «تحلیل فلسفی»، ۱۹۵۸، ص ۶)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر