۱۳۹۶ خرداد ۱۱, پنجشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (539)









سورن کیرکگارد

(۱۸۱۳ ـ ۱۸۵۵)
فیلسوف، مقاله نویس، تئولوگ و نویسنده مذهبی دانمارکی

از مؤسسین اگزیستانسیالیسم

از فلاسفه بورژوائی واپسین
پروفسور دکتر فریدریش تومبرگ  

  (۱۹۳۲)  

 

فیسلوف آلمانی 

 مؤلف آثار متعدد 

در زمینه های متفاوت  

مثلا استه تیک   


فصل یازدهم اتیک (اخلاق)   

برگردان شین میم شین

    
پیشکش   

به  خاطره خروشان
 



سرهنگ سیامک   
 

بخش دوم 

مورالیسم سوبژکتیویستی

(اخلاقگرایی مبتنی بر ذهنگرایی)

 

قسمت اول

ادامه

۲۲

·      اما هر جا که اگزیستانس اتیکی (حیات اخلاقی) صادقانه انتخاب شود، با اگزیستانس استه تیکی (حیات بند تنبانی) سازگار نخواهد بود.

·      برای اینکه آندو با هم در تضاد قرار دارند. 



۲۳

·      با اندیشه اگزیستانس اتیکی (حیات اخلاقی برای کیرکگارد)، مسئله مسئولیت اجتماعی و خدمت به جامعه (ایفای نقش مثبت در جامعه) مطرح می شود.



·      کیرکگارد در این راستا نیز مدتی تلاش می ورزد. 



۲۴

·      شکست و ورشکست کیرکگارد در قطع بیرحمانه نامزدی اش رقم می خورد که همه چیز زندگی اش محسوب می شد. 

·      کیرکگارد مابقی عمر خود را صرف کشف دلیل انجام این کار خود می کند.

·      کیرکگارد می کوشد تا این کار خود را در روح و روان خود حلاجی، درک و توجیه کند.



۲۵

·      از آنجا که تغییر مناسبات اجتماعی حاکم در خارج از افق کیرکگارد قرار داشت، جدی گرفتن موازین اتیکی (اخلاقی)، با تآیید جامعه بورژوایی پیوند ناگسستنی کسب می کرد.



·      مسئله اما این بود که مخالفت با جامعه ی  بورژوایی بلحاظ تاریخی نامشروع، پیش شرط اتخاذ موضع اخلاقی بود.



·   (اپوری (معضل بن بستی) دست و پاگیر کیرکگارد و امثالهم هم همین جا بود و است و خواهد بود. مترجم) 



۲۶

·      تصمیم قاطعانه به پیشه کردن حیات (زندگی) مبتنی بر صداقت، منجر بدان می شود که طرز حیاتی (زندگی ئی) که به عنوان ناحقیقی (باطل) احساس شده، به مثابه تنها طرز حیات حقیقتی ممکنه، عملا پذیرفته شود.



۲۷

·      کیرکگارد حقیقت جو اما بدین طریق، به بن بست می رسد و اعلام می دارد:

·      «حیات حقیقی ما (یعنی زندگی بورژوایی)، جبرا (بالضروره)، حیات ناحقیقی (باطل، کاذب) ما ست.»



۲۸

·      در این پارادوکس کیرکگارد، ادراک نامفهوم (درک نشده)  انعکاس می یابد:

·      تصمیم قاطعانه بر جدی گرفتن حیات بورژوایی (اگزیستانس اخلاقی)، یعنی تلاش حقیقی به پیشه کردن زندگی بورژوایی به معنی باطل دانستن حیات طبقاتی پرولتاریا ست، که تنها طرز و طریق حیات حقیقی است.



۲۹

·      از اپوری اگزیستانس اتیکی (از معضل بن بستی حیات اخلاقی) در وجدان (ضمیر، روح، شعور) کسی که به گناه مادر زاد (گناه خود ناکرده خدا دادی) ایمان دارد و با ترس مبهم و موهوم ناشی از خالی بودن زیر پای خویش قرین است، به هیچ طرز و طریق راسیونال (عقلی) نمی توان خلاص گشت.



۳۰

·      تنها راهی که برای چنین کسی باقی می ماند، عبارت است از ایراسیونالیزه کردن واقعیت (تفسیر ضد عقلی سرهم بندی  کردن از واقعیت) و تبدیل آن به چیزی بلحاظ اونتولوژیکی ناهمساز از سویی و کوبیدن دست رد بر سینه خرد به مثابه تنها قوه انسانی لازم برای ارزیابی جهان.



·      مراجعه کنید به خرد، خرد ستیزی (ایراسیونالیسم) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری



۳۱

·      کیرکگارد مذهبی که در عوالم تصورات مذهبی سیر می کند، ایراسیونالیزه کردن واقعیت را (تفسیر ضد عقلی سرهم بندی کردن از واقعیت را)، پرش به اعماق ایمان مسیحی جا می زند و از جایگزین سازی اگزیستانس اتیکی با اگزیستانس مذهبی (تعوض حیات اخلاقی (بورژوایی) با حیات مسیحی) دم می زند.

ا( از قضا، اعماق عنوان رسانه انترنتی داعش است. مترجم)



۳۲

·      کیرکگارد، گناهی را که نمی تواند مرتکب شده باشد، داوطلبانه به گردن می گیرد تا بتواند به عفو و بخشش قوه قدر قدرت موهوم غیر قابل درکی امیدوار باشد که یگانه قوه ای است که می تواند او را به ابزوردیته (ابتذال، بی معنایی، پوچی) حیات رهنمون شده باشد. 



۳۳

·      اگزیستانس مذهبی کیرکگارد، سنت مسیحیت را تحت نام خدا پیش می برد.



۳۴

·      کیرکگارد، طبقه بندی فرم های سه گانه حیات را، یعنی اگزیستانس استه تیکی، اتیکی و مذهبی (حیات بند تنبانی، اخلاقی و مسیحی) را از اتیک ارسطو اقتباس کرده و تحریف کرده است:



۳۵
 

ارسطو  
(384 ـ 332 ق. م.)



ارسطو از مهمترین و متنفذترین فلاسفه تاریخ است.

او اصول بیشماری را هم بنیاد نهاده و هم تحت تأثیر جدی قرار داده است.

از آن جمله اند:

تئوری علوم

منطق

بیولوژی

فیزیک

اتیک

تئوری شعر

تئوری دولت 

ارسطو دانش زمان خود را به شرح زیر طبقه بندی کرده است :

ارگانون (که بعد از مرگ او به آثار او اضافه می شود.)

علوم تئوریکی (نظری)

علوم پراتیکی (عملی)

علوم پوئه تیکی (شعری)

علوم تئوریکی به اجزای زیر طبقه بندی می شوند :

فلسفه اولین (متافیزیک)

علوم طبیعی

علوم ریاضی (مته متیک)

فلسفه اولین به اجزای زیر طبقه بندی می شود :

تئوری جوهر

تئوری اصول تئولوژیکی

·      ارسطو از سه نوع حیات سخن گفته است: 



الف

·      حیات بند تنبانی (حیات مبتنی بر هوس، حیات بوالهوسانه) 



ب

·      حیات سیاسی



 پ

·      حیات تئوریکی (نظری) و یا فلسفی، یعنی حیات معطوف به تماشای فکری جهان



۳۶

·      کیرکگارد این سه نوع حیات ارسطو را به شکل اگزیستانس استه تیکی، اتیکی و مذهبی در می آورد.



·      حیات بند تنبانی (حیات مبتنی بر هوس، حیات بوالهوسانه) ارسطو را با حیات استه تیکی جایگزین می سازد.

·      حیات سیاسی ارسطو را با حیات اتیکی (اخلاقی، در واقع، بورژوایی)

·      حیات نظری و یا فلسفی ارسطو را با حیات مذهبی (مسیحی)



 ۳۷

·      حیات اتیکی (اخلاقی، در واقع، بورژوایی) از دید کیرکگارد، محتوای اجتماعی اش را تنها از طریق عقد ازدواج، مسلم می سازد.



۳۸

·      کیرکگارد در بقیه موارد کاملا بر موضع سوبژکتیو تأکید می ورزد.

·      فرق هم نمی کند که در کدامین پیوندهای اجتماعی باشند.



۳۹

·      بدین طریق در فلسفه کیرکگارد، حیات سیاسی سلب موضوعیت می شود.

·      یعنی انتخاب حیات سیاسی پیشاپیش منتفی می شود.


·      البته حیات سیاسی، به مثابه الزام ماهوی در پشت قضایا می ماند. 



۴۰

·      کیرکگارد بهتر از هر کس می داند که حیات سیاسی فقط می تواند کمونیسم باشد.

·      کمونیسمی که کیرکگارد بسان همگنانش، «شبحی» تصور می کند که «در اروپا در گشت و گذار است.» 



۴۱

·      کیرکگارد هم این شبح کمونیسم را در جلوی چشمان خویش دارد و آن را «به مثابه اوتوپی برابر سازی رادیکال» تلقی می کند که «توسط برخی از اوتوپیست ها نمایندگی می شود.»

·      (هوگل، «کیرکگارد و کمونیسم»، در اثر توینیسن و گریو، «موادی...» ص ۵۱)



ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر