مهدی اخوان ثالث
(م. امید)
(۱۳۰۷ ـ ۱۳۶۹)
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین
ناگه غروب کدامین ستاره؟
(۱۳۴۱ ـ ۱۳۵۰)
ادامه
او دید، من نیز دیدم:
مرد و زنی را، که آرام و آهسته، با هم
چون دو تذرو جوان می چمیدند
و پچ پچ و خنده و برق چشمان ایشان
حتی ـ بگو ـ باد دامان ایشان
می شد نهیبی، که بی شک
انگار، گردنده چرخ زمان را
ـ این پیر پر حسرت بی امان را ـ
از کار و گردش می انداخت، مغلوب می کرد
و پیری و مرگ را در کمینگاه شومی که دارند،
نومید و مرعوب می کرد.
مرد و زنی را، که آرام و آهسته، با هم
چون دو تذرو جوان می چمیدند
و پچ پچ و خنده و برق چشمان ایشان
حتی ـ بگو ـ باد دامان ایشان
می شد نهیبی، که بی شک
انگار، گردنده چرخ زمان را
ـ این پیر پر حسرت بی امان را ـ
از کار و گردش می انداخت، مغلوب می کرد
و پیری و مرگ را در کمینگاه شومی که دارند،
نومید و مرعوب می کرد.
جامعه شناسی اخوان
اکنون
از میخانه خارج می شود
و به کوچه و خیابان می زند:
اخوان
با سایه اش از میخانه های پر چرک و چربی خارج شده
و
در شهر شب به راه افتاده است.
اولین چیزی که تحت سیطره شب
نظر او و سایه اش را جلب می کند،
عیش بازی زنی و نری است.
۲
این اما به چه معنی است؟
۳
اینجا
بی اعتنا به اینکه
خود شاعر می داند و می خواهد و یا نمی داند و نمی خواهد
دیالک تیک می و عیش
طرح می شود:
بیهوشی ناشی از می به بیهوشی مبتنی بر عیش
گره می خورد.
۴
این اما به چه معنی است؟
۵
می و عیش
از مقولات مرکزی خیام و خواجه اند.
۶
در فلسفه خیام و خواجه
از سویی
دم
غنیمت شمرده می شود.
۷
و
از سوی دیگر
غریزه بر عقل
چیره می شود.
۸
یعنی
خردستیزی (ایراسیونالیسم) بر خردگرایی (راسیونالیسم)
چیره می شود.
۹
دیالک تیک می و عیش
به معنی یکه تازی غریزه و تبعید عقل است.
۱۰
ریشه معرفتی تئوری غنیمت دانی دم
در همین سلطه غریزه و تبعید عقل است.
۱۱
در این صورت است
که
گذشته تحلیل نمی شود تا طرحی برای آینده ریخته شود
و
اعضای جامعه در
مضارع مدام
بسر می برند:
بی دیروز و بی فردا.
بی همه چیز.
۱۲
اخوان
اما
پرورش یافته در مکتب سعدی است
و به احتمال قوی
حرف دیگری (طنز دیگری)
بر لب دارد.
۱۳
منظور اخوان این است که
اعضای جامعه وارونه
دچار وارونه اندیشی و وارونگی بینشی اند:
در عالم هشیاری،
کور
اند
و
در عالم مستی،
بینا.
۱۴
جامعه در قعر قیرگون شب فرو رفته است
و
روشنگری انقلابی و انقلاب مبتنی بر روشنگری
جای خود را
به
میخواری و عیاشی
داده اند.
۱۵
میخواری و عیاشی
اما
به معنی خودستیزی و جامعه ستیزی است.
۱۶
این بدان معنی است
که
انسانگرایی (هومانیسم) و جامعه گرایی (سوسیالیسم)
جای خود را
به
انسان ستیزی و جامعه ستیزی
داده است.
۱۷
این بدان معنی است که
خریت و خردستیزی
بر تخت نشسته است
و
آدمیت و خردگرایی
در بدر شده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر