جمعبندی از
مسعود بهبودی
کاترین
در عصر عرعر
تفکر به طور کلی
ـ فی نفسه ـ
نعمت بزرگی است و پیشرفتی محسوب می شود
تا انشاء الله از تفکر
عملی عرض اندام کند.
دیالک تیک تار و کار
امیر الدهاقین
سرگرمی های قومی - محلی:
روز درخت، روز رودخانه، روزمادر بزرگ و روزهای دیگر
روز روستای وله کلا، شیخ کلا
و دیروز
روز ماشک کلا
جشن های فرا مدرن
اکتشافات کنشگران پسا مدرن
مصطفی
ـ مسئول انجمن اسلامی ماشک کلاه ـ
مجوز را که داد، غر ی چاشنی اش کرد:
«باز موسیقی؟!
تار چیه ؟!»
سیامک ترسید:
«نکنه پشیمون بشه!»
کاعذ را برداشت و سریع از در بیرون رفت.
مازیار خندید:
از پنجره پشتی دید که
مصطفی دو تا بشکن زد و با صدای بلند گفت:
«کار که نیست.
بذاریم سرگرم بشن.»
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
احسان طبری
دوش در شعر امیر خسرو فرزانه،
من
دیده ام بیتی که خوشتر ز این کلام ناب، نیست:
پادشه گو:
«خون بریز»
و
شحنه گو:
«گردن بزن»
بهر جانی (یک جان)
ترک جانان، شیوه ی احباب نیست»
صائب تبریز
پندی داد، بی لغو و گزاف
قدر این پند کهن، نازل نمی باید گرفت:
«یا نمی باید ز آزادی،
زدن
ـ چون سرو ـ
لاف
یا گره از بی بری
(فقدان میوه، فقر مادی و معیشتی و غیره)
در دل نمی باید گرفت.»
میم
۱
این تفسیر کاملا بدیع و مثبتی از بی بری سرو است.
۲
صائب نوحه سرا ست.
۳
اگر امروز زنده بود، ملک الشعرای جماران می شد.
۴
منظور صائب نوحه سرا
چیز مطلقا دیگری است.
۵
منظور طبری اما برای ما تازگی دارد.
ایرادش کجا ست؟
حریف
من ارتباط اين دو شعر از صائب و امير خسرو فرزانه را نتوانستم کشف کنم.
میم
۱
در قاموس احسان طبری،
پیش شرط مبارزه
آزادگی است:
سرو سمبل آزادگی است.
۲
شاه و شحنه مبارزان را آزار می دهند
این به معنی تهیدستی (بی بری) مبارزان است
به معنی سرو وارگی مبارزان است.
۳
بر و بار مبارزه برای مبارزان
شلاق و شکنجه و اعدام است.
۴
در قاموس احسان طبری،
مبارز هم باید مثل سرو باشد و شکوه نکند
ایراد این طرز تفکر کجا ست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر