ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور
در
آن روزها
جاذبه
نام چریک
کوچه و خیابان را پر کرده بود.
چریک
در قصه ها و تخیلات جوان ها
قهرمان
نجات و پیروزی بود
·
همانطور که ذکرش
گذشت، وجه مشترک دیگر همه انواع آنتی کمونیسم، وجه مشترک معرفتی ـ نظری (تئوری
شناخت) بسیار مهمی است.
·
عناصر مهم این
وجه مشترک معرفتی ـ نظری به شرح زیر اند:
الف
·
تئوری نخبگان
ب
·
سوبژکتیویسم
معرفتی
پ
·
فرمالیسم
·
بدون این سه
گشتاور معرفتی ـ نظری و گشتاورهای معرفتی ـ نظری مذهبی، خرافی و ضد علمی دیگر،
تشکیل جو چریکی در ایران به این آسانی ها امکان پذیر نمی گشت:
الف
تئوری نخبگان
·
مؤسس این تئوری
فاشیستی، خوزه ارتگا گاسه، فاشیست اسپانیائی معروف و دوست صمیمی مارتین هایدگر،
فاشیست (ناسیونال ـ سوسیالیسم) آلمانی معروف است.
1
خوزه اورتگا گاسه
(1883 ـ 1955)
فیلسوف، جامعه شناس، نویسنده اسپانیائی
نماینده تئوری نخبگان
آثار:
تشکیل و تلاشی ملت
ایده نسل
قیام توده ها
1
·
در این تئوری، اولا
دیالک تیک شخصیت و تاریخ (پله خانف) و یا دیالک تیک قهرمان (پهلوان) و توده به شکل
دوئالیسم نخبه و توده تحریف می شود.
2
·
ثانیا دیالک تیک
شخصیت و توده (دوئالیسم نخبه و توده)، وارونه می شود.
·
یعنی نقش تعیین
کننده از آن شخصیت (نخبه)، جا زده می شود.
3
·
بدین طریق و با
این ترفند، توده به مثابه سازنده ی بلامنازع و بی چون و چرای تاریخ، سلب اعتبار و
فونکسیونالیته می شود.
·
توده در این
تئوری، زباله واره تصور و تصویر می شود.
·
توده به عنوان چیزی
خمیرگونه در مشت نخبه تلقی می شود و هر فرم دلبخواه نخبه را به خود می گیرد.
·
توده در این
تئوری به درجه اوبژکت تنزل می یابد.
·
به درجه آلت دست
بی اراده و بی شعوری تنزل می یابد.
·
توده به درجه
نازل رمه گاو و گوسفند تقلیل می یابد و نخبه به مقام چوپان ارتقا می یابد.
·
توده در این
تئوری فاشیستی، هویت و ماهیت انسانی خود را از دست می دهد.
·
جانور واره تصور
می شود.
·
به قول هیتلر،
مشتی گاو و گوسفند.
4
·
با انکار
فونکسیون تاریخ ساز توده و حذف توده، مقوله مارکسیستی ـ لنینیستی بسیار مهم سوبژکت
تاریخ در جامعه بشری بطور کلی، هم حذف و فراموش می شود.
·
مراجعه کنید به
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت، سوبژکت تاریخ، سوبژکتیویته در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
5
·
واقعیت این است
که تحول بنیادی هر جامعه به طریق عام زیر امکان پذیر می گردد:
·
سوبژکت تاریخ، از
طریق روشنگری به تنویر فکری، تشکل و بسیج توده می پردازد و توده تحت رهبری سوبژکت
تاریخ به دژ های نظام اجتماعی ـ اقتصادی ارتجاعی فرتوت حاکم حمله می برد و پس از
سرنگونی اش، نظام مترقی تر مورد نظر سوبژکت تاریخ را برقرار می سازد.
·
جامعه بشری بدین
طریق پله ای در نردبام توسعه و تکامل اجتماعی بالاتر می رود.
·
به عبارت دیگر،
جامعه بشری در وحدت توده با سوبژکت تاریخ تحول می یابد.
6
مثال
·
طبقه اجتماعی
برده دار، به مثابه سوبژکت تاریخ، در فاز نهائی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی
اشتراکی اولیه، توده را در زیر پرچم انقلابی اش گرد می آورد و با حمله بر نظام
اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی اولیه، گذار جامعه بحران زده به فرماسیون اجتماعی ـ
اقتصادی برده داری را امکان پذیر می سازد.
·
غزوات پیامبر
اسلام در رأس اشرافیت بنده دار و روحانی محتوائی جز این نداشته اند:
·
توده در زیر علم
اسلام (به مثابه پرچم اشرافیت بنده دار و روحانی) به سرنگونی نظام اشتراکی اولیه
نایل می آید و آن را با نظام اجتماعی ـ اقتصادی برده داری جایگزین می سازد.
·
روبنای ایده
ئولوژیکی جامعه برده داری، اسلام بوده است.
7
·
سازنده ی تاریخ،
نه انبیاء و ائمه و امپراطوران و شاهان و خلفا و خوانین و این و آن، بلکه توده ی متشکل در
زیر پرچم سوبژکت تاریخ (اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی و
پرولتاریا) است.
·
نقش تعیین کننده
در دیالک تیک شخصیت و توده (پهلوان و توده، نبی و امت) از آن توده متشکل در زیر
پرچم سوبژکت تاریخ (طبقه اجتماعی معینی) است.
·
حضرت محمد به
مثابه شخصیت، هیچ واره و هیچ کاره نیست.
·
ولی بدون توده
تشکل یافته در زیر پرچم ایده ئولوژیکی اسلام، ول معطل است.
8
·
تئوری نخبگان، با
تیر واحدی چندین نشان تئوریکی ـ ایده ئولوژیکی ـ استراتژیکی می زند:
الف
·
تئوری نخبگان هم
سوبژکت تاریخ را انکار می کند.
·
یعنی هم مثلا
طبقه اجتماعی برده دار را، طبقه اجتماعی فئودال را، طبقه اجتماعی سرمایه دار
(بورژوازی) را و طبقه اجتماعی پرولتاریا را انکار می کند و حذف می کند و هم توده
تاریخ ساز را تا درجه رمه گاو گوساله و
گوسفند تنزل می دهد و زباله واره محسوب می دارد.
ب
·
تئوری نخبگان پس
از حذف سوبژکت تاریخ و توده تاریخ ساز، مهره ها را تحت عنوان نخبه ها وارد صحنه شطرنج
جامعه بشری می سازد و نقش تعیین کننده در تحولات اجتماعی و اقتصادی را از آن نخبگان جا می زند.
پ
·
این تئوری
عامیانه برای عوام الناس بی سواد و تحصیل کرده، سهل الفهم تر از دیالک تیک سوبژکت
ـ اوبژکت و دیالک تیک شخصیت و تاریخ مارکسیستی ـ لنینیستی است.
·
حتما خواننده
کنجکاو خواهد پرسید:
·
پس طبقات اجتماعی
چه می شوند؟
·
تئوری فاشیستی
نخبگان در همه فرم هایش که نمی تواند منکر سرمایه داران کت و کلفت در هیئت
زمینداران، کارخانه داران، بانک ها و کنسرن ها و کارتل ها و اشراف و اعیان و
روحانیان شود.
ث
·
تئوری نخبگان
برای تکمیل عوامفریبی، جای طبقات اجتماعی را با مفهوم نسل پر می کند.
·
خوزه اورتگا گاسه
و روشنفکران فاشیستی ـ فوندامنتالیستی در ایران نیز همین مفهوم نسل را در شعر و
نثر به خدمت گرفته اند.
·
اگر کسی به
تبلیغات انتخاباتی سازمان مجاهدین خلق پس از شکست انقلاب بورژوائی سفید، نظر
اندازد، حتی اگر کور و کر باشد، به مفهوم فاشیستی نسل برخواهد خورد.
·
اورتگا گاسه
کتابی هم در این زمینه نوشته است که عنوانش «ایده نسل» است.
ج
·
با حذف مقوله
مارکسیستی ـ لنینیستی سوبژکت تاریخ و زباله واره جا زدن توده، همه شخصیت های
انقلابی و ارتجاعی تاریخ در گونی واحدی افکنده می شوند که نخبه نام دارد.
·
آنگاه تمیز لنین
از پوتین، استالین از هیتلر، هوشی مین از شمر و یزید از فیدل دشوار می گردد.
·
دیگر کسی نمی
تواند میان خادم و خاین، انقلابی و مرتجع تفاوتی ببیند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر