رضا افضلی
شاعر، مترجم، پژوهشگر و استاد دانشگاه
فاتحه
(مشهد 15/4/58)
تَه سیگاری (تهسیگاری) دیگر را
چون میخی سرخ
بر خاك فرو می کند
كنار گوری تازه،
گوركن
به انتظار مرده ای
نشسته است
*****
قرقره ی نگاهش را
می پیچاند
تا تابوتی را
باد بادك وار
فرود آرد
چون واكسیِ دوره گردی
كه
ـ به خواهش ـ
منتظركفش تازه ای است
یا چون نانوایی که بر سرِ تنور
خمیر آماده را انتظار می کشد.
*****
درختان بلند «خواجه ربیع»
تدفین خورشید را
به تماشا ایستاده اند.
نابینای خطبه خوان
ـ دخترش عصایش ـ
می آید
تا مطابق آیین
تا مطابق آیین
خطاب با مرده ای پارسی
بگوید:
«اِفهَم»
*****
گور كن فرازِ گور آمده است
می رود و مزدش را در جیب می شمارد
گوركن به خانه اش رسیده است.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر