چنگیزخان
محمد مجتهد
شبستری
(۱۳۱۵
در شبستر)
چرا
مراجع تقلید را به مناظره طلبیدم و چرا آنان نیامدند؟
(۰۵
دی ۱۳۹۵)
منبع:
وب
سایت شخصی محمد مجتهد شبستری
ویرایش و تحلیل از
ربابه
نون
1
هنگام
آن رسیده که آن مراجع والامقام
از
برج عاج خود فروتنانه بیرون آیند، القاب توهم آور را از خود بتکانند
و
خود را بالاتر از دیگران به حساب نیاورند.
· از این جمله
ی محمد مجتهدی شبستری
می توان به بی خبری او از طرز تفکر دیالک تیکی ـ چه دیالک تیک ایدئالیستی (هگل) و چه دیالک تیک ماتریالیستی ـ پی برد.
· سؤال این است که مراجع والامقام
سیاسی، اقتصادی، علمی، فلسفی، فقهی، مذهبی، اتیکی، استه تیکی، پوئه تیکی و هنری به
طور کلی چیستند؟
·
به عنوان مثال، روحانیت چیست؟
·
و یا به مراتب عام تر و کلی تر، روح
چیست؟
2
هنگام
آن رسیده که آن مراجع والامقام
از
برج عاج خود فروتنانه بیرون آیند، القاب توهم آور را از خود بتکانند
و
خود را بالاتر از دیگران به حساب نیاورند.
·
در طرز تفکر (اسلوب و یا متد فکری)
محمد مجتهدی شبستری، روح چیزی درخود (فی نفسه موجود) است.
·
روح برای خود وجود مستقل دارد.
·
طرز تفکر دوئالیستی حضرت مانی
پیامبر هم همین است:
·
میان ماده و روح، میان وجود و
شعور، میان ذات و عکس، دیوار دوئالیستی نفوذ ناپذیر کشیده شده است.
·
مذاهب بزرگ ـ بلحاظ جهان بینی ـ
نماینده ایدئالیسم عینی اند که تبارش به افلاطون می رسد.
·
افلاطون هم نماینده ایدئالیسم عینی
بود.
·
او هم برای روح و پدیده های فکری و
روحی و روانی و غیره وجود درخود قایل بود.
3
هنگام
آن رسیده که آن مراجع والامقام
از
برج عاج خود فروتنانه بیرون آیند، القاب توهم آور را از خود بتکانند
و
خود را بالاتر از دیگران به حساب نیاورند.
·
محمد مجتهدی شبستری خیال می کند که
روح و روحانیت بدون منشاء مادی (واقعی، عینی، اجتماعی) وجود دارند.
·
به همین دلیل از جمارانیان می
خواهد که ترک جماران کنند القاب پر کر و
فر خود را بتکانند و به برابری آدم ها ایمان عملی بیاورند.
·
محمد مجتهدی شبستری البته چند ثانیه
بعد توصیه خود را فراموش می کند، دست خود را رو می کند و اعضای جامعه را به نخبه و
زباله طبقه بندی می کند.
·
خواهیم دید.
4
هنگام
آن رسیده که آن مراجع والامقام
از
برج عاج خود فروتنانه بیرون آیند، القاب توهم آور را از خود بتکانند
و
خود را بالاتر از دیگران به حساب نیاورند.
·
از محمد مجتهدی شبستری چه پنهان که
منشاء هر عکسی، ذاتی است.
·
منشاء هر تصویری، چیزی است.
·
عکس و تصویر درخود وجود ندارد.
·
روح و روحانیت، عکس و تصویر اند.
·
سؤال فقط این است که مراجع والامقام عکس و تصویر
چیستند؟
5
هنگام
آن رسیده که آن مراجع والامقام
از
برج عاج خود فروتنانه بیرون آیند، القاب توهم آور را از خود بتکانند
و
خود را بالاتر از دیگران به حساب نیاورند.
·
منشاء عکس گربه، گربه واقعی و عینی
است.
·
به همین دلیل می توان از دیالک تیک
گربه و عکس (ذات و تصویر) سخن گفت.
·
درست به همین سان، منشاء روح و هر
چیز روحی (فکری، پسیکولوژیکی، هنری، اتیکی (اخلاقی)، استه تیکی (زیبائی شناسی) و
غیره)، ماده (واقعیت عینی، چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای واقعی ـ عینی و یا
مادی) است.
6
·
منشاء مفهوم سیب (یعنی روح)، سیب عینی
و واقعی است.
·
بدون سیب عینی و واقعی، مفهوم سیب
نمی توانست تشکیل شود.
·
درست به همان سان که بدون گربه
عینی و واقعی، عکس از گربه در آیینه پدیدار نمی شود.
·
سؤال خود را تکرار کنیم:
·
روحانیت چیست و تصویر کیست؟
·
برج عاج مراجع تقلید جمارانی و
القاب آنها و کر و فر شان تصاویر چیستند و کیستند؟
7
هنگام
آن رسیده که آن مراجع والامقام
از
برج عاج خود فروتنانه بیرون آیند، القاب توهم آور را از خود بتکانند
و
خود را بالاتر از دیگران به حساب نیاورند.
·
مراجع والامقام مذهبی (چه یهودی،
چه مسیحی، چه اسلامی) در جامعه برده داری، تصاویر اشرافیت بنده دار بوده اند.
·
در جامعه فئودالی تصاویر اشرافیت فئودال
بوده اند.
·
در جامعه سرمایه داری تصاویر بورژوازی
اند.
·
به همان سان که ما با دیالک تیک
ماده و روح (وجود و شعور) سر و کار داریم، به همان سان هم با بسط و تعمیم این دیالک
تیک به شکل دیالک تیک اشرافیت بنده دار و مراجع مذهبی والامقام سر و کار داریم.
·
رابطه اشرافیت بنده دار با مراجع
مذهبی، رابطه ای دیالک تیکی است.
·
یعنی رابطه ای مبتنی بر پیوند و
تضاد است.
·
رابطه ای مبتنی بر سازش و چالش است.
·
رابطه ای مبتنی بر وحدت و «مبارزه»
است.
·
هم دشواری درک این رابطه و هم
ظرفیت عوامفریبانه آن در همین خصلت دیالک تیکی (دیالک تیکیت) آن است.
·
بدون آشنائی با دیالک تیک ماتریالیستی
نمی توان به درک درست و دقیق این مسئله و هر مسئله دیگری نایل آمد.
8
هنگام
آن رسیده که آن مراجع والامقام
از
برج عاج خود فروتنانه بیرون آیند، القاب توهم آور را از خود بتکانند
و
خود را بالاتر از دیگران به حساب نیاورند.
·
برای درک سهل تر و بهتر این دیالک
تیک اشرافیت بنده دار و و مراجع مذهبی والامقام، باید دیالک تیک طبقه اجتماعی و ایده
ئولوژی آن طبقه را درک کرد.
·
طبقه حاکمه جامعه برده داری به
عنوان مثال، فقط با شلاق و شمشیر و زندان و اعدام و تیرباران حکومت نمی کند و نمی
تواند حکومت کند.
·
تصاحب قلدرمنشانه وسایل اقتصادی توده
برای برده کردن توده کفایت نمی کند.
·
به همین دلیل، به مبارزه ایده
ئولوژیکی نیاز می افتد که پیشاپیش و یا همزمان صورت می گیرد.
·
این بدان معنی است که قبل از غصب و
تصاحب وسایل اقتصادی توده و یا همزمان با غصب و تصادحب وسایل اقتصادی توده، وسایل ایده
ئولوژیکی (فکری، هنری، اتیکی، استه تیکی، پوئه تیکی و غیره) توده نیز غصب و تصاحب
می شوند.
·
حضرت محمد و امیر المؤمنین و غیره
فقط از طریق رهزنی و غزوه و قتل و غارت توده نمی توانستند به بسط، گسترش و توسعه نظام
برده داری نایل آیند.
·
به همین دلیل حضرت محمد خود را
رسول الله جا می زند.
·
اللهی که برده دار یونیورسال است.
·
معبود است
·
صاحب میلیون ها عبد و بنده و کنیز و
رهی و غلام (اجنه و ملائکه) است.
·
مذهب ایده ئولوژی است و ایده
ئولوژی ساز و برگ نبرد فکری و روحی و روانی طبقه اجتماعی است.
·
مراجع والامقام مذهبی، مراجع ایده
ئولوژیکی اند.
·
اگر اشرافیت بنده دار بر اریکه
خلافت (صدر اسلام) و یا بر تخت سلطنت (روم
باستان) می نشیند، عکس و تصویر آنها بر اریکه فقاهت و میتولوژی (اساطیر) می نشنید.
·
·
حالا جفنگ وارگی توصیه محمد مجتهدی
شبستری برملا می گردد:
9
هنگام
آن رسیده که آن مراجع والامقام
از
برج عاج خود فروتنانه بیرون آیند، القاب توهم آور را از خود بتکانند
و
خود را بالاتر از دیگران به حساب نیاورند.
·
دعوت مراجع مذهبی والامقام به
پایین آمدن از برج عاج و صرفنظر از عناوین و القاب و ایمان وعمل به برابری با توده،
ماهیتا به معنی دعوت از خوانینی از قبیل تیمور و چنگیز به بیرون آمدن از خرگاه و
صرفنظر از عناوین و القاب و ایمان وعمل به برابری با توده است.
·
به معنی دعوت از سلاطین خونریز به پایین
آمدن از تخت سلطنت و صرفنظر از عناوین و القاب سلطنتی و ایمان و عمل به برابری با
توده است.
·
چنین توصیه و پیشنهادی به معنی ساده
لوحی و نادانی است.
·
البته اگر به نیت عوامفریبی نباشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر